به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛ وقایع مهم روز پنجشنبه دوم محرم سال ۶۱ هجری قمری به قرار زیر است:
ورود کاروان ابا عبدالله (ع) به سرزمین نینوا
* نینوا جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بیآب و علف و بیدژ و قلعه فرود آورد. امام (ع) برای اقامت در محل مناسبتری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید. اسم آنجا را سئوال فرمود؛ تا نام کربلا را در جواب شنید، گریست و فرمود: «پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست. و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدّم رسول خدا چنین وعده داد.» سپس اصحاب امام (ع) پیاده شدند و بار و اثاثیه را فرود آوردند. سپاه حرّ نیز در ناحیهٔ دیگری در مقابل امام اردو زدند.
حضرت (ع) اهل بیت خود را جمع کرده، نظری بر آنها افکند و گریست. سپس فرمود: «خدایا! ما را از حرم جدّمان راندند، و بنی امیه در حقّ ما ستم روا داشتند. خدایا! حق ما را از ستمگران بستان و بر دشمنان پیروز گردان».
*در این روز «حر بن یزید ریاحی» ضمن نامهای «عبیداللّه بن زیاد» را از ورود امام علیهالسلام به کربلا آگاه نمود
عبیدالله بن زیاد نامهای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز ایی! والسلام.
امام (ع) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است. رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند. (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)
* در این روز امام علیهالسلام به اهل کوفه نامهای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به «قیس بن مسهّر» دادند تا عازم کوفه شود.
اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیهالسلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیهالسلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:
«اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَییءٍ قَدیرٌ؛
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی.»
وجه تسمیه کربلا
بعضی گفتهاند: کربلا مشتق از کَربَله، بفتح کاف و باء موحده بر وزن عنفله، بمعنی رخوت و نرمی است، یقال به کربله (ای رخوة فی قدمیه) بخاطر آنکه خاک کربلا نرم بود. و یا از کربلا است بمعنی «الخالص الزّکی یقال کَربَل الحِنطَة اِذا انفّاها فسمیت بذلک لان ارضها خالصة طیَّبة» و یا از کربل بر وزن جعفر است. و کربل نام علفی است که بسیار سرخ و برّاق میباشد زیرا که از آن علف در آن سرزمین بسیار بود.
البته کربلا مرکب است از دو کلمه کرب و بلا و بخاطر کثرت استعمال کربلا شده است. زیرا که روایت میباشد که بهترین اولاد پیغمبران در آنجا به شهادت میرسند و سر انور اکثر ایشان را در آن زمین با لب تشنه بریدند و ملائکهها هزار سال قبل از شهادت سیّدالشهداء علیه آلاف التحیّة و الثناء آن مکان شریف را زیارت میکردند.
و قد قتل فیها قبل الحسین علیه السلام مائة نبیّ و مائة سبط و انّها تزفّ الی الجنة بطینها و شجرها و جمیع ما فیها کما تزفّ العروس ازواجها
ترجمه: و قبل از امام حسین علیه السلام صد پیغمبر و صد نفر فرزند پیغمبر کشته شدند، در آنجا و آنها میروند بسوی بهشت و آنچه در بهشت است مانند آنکه عروس بسوی زوجش میرود و جمعی از پیامبران به آنمکان عبور نمودند و متذکّر مصیبت فرزند پیامبر آخرالزمان شده و بر هر یکی از آنها در قسمتی کرب وبلا وارد شده است.
باز آمده است که این نام از ترکیب کرب و ال ساخته شده است، یعنی حرم الله، یا مقدس الله، کرب در لغت سامی به معنای قرب در عربی است کرب: قرب اگر ال هم به معنایالله باشد، کربلا به معنای محلی است که نزد خدا، مقدس و مقرب است، یا حرم خدا است
عدهای آن را ترکیب یافته از کور بابل. دانستهاند، یعنی مجموعهای از آبادیها و روستاهای بابل، موقعیتی که کربلا در آن قرار دارد، در بین النهرین است، این منطقه در گذشتههای دور، مهد حوادث و احیانا تمدنها بوده است و بخشهای گوناگونی از این ناحیه، نامهای مختلف داشته است. کربلا، کور بابل، نینوا، غاضریه، کربله، نواویس، حیر، طفّ، شفیه، عقر، نهر علقمی، عمورا، ماریه و... که بعضی از اینها نام روستاها و آبادیهایی در این منطقه وسیع بوده است.
منبع: بحرالمصائب ص ۳۵۱، موسوعة العتبات المقدسه»، ج ۸، ص ۹ به بعد.، داستانهایی از زمین کربلا، فرهنگ عاشورا جواد محدثی
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید