به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، پايگاه خبري "بنياد فرهنگ استراتژيك" در اين گزارش آورده است: در جبهه نفت، واشنگتن با کمک متحدان عرب خود مانند عربستان سعودی، و در جبهه منابع گازي (و تا حدی بازار پتاسیم) با کمک قطر مشاركت و لابي گري هاي نزديكي دارند. در این جنگ اقتصادی، سوریه یکی از مهم ترین مرزهای به اصطلاح جنگي با روسیه محسوب مي گردد.
عربستان سعودی، به عنوان يك ابزار امریکايي برای کنترل منابع نفتی و اعمال فشارها بر ایران و روسیه شناخته ميشود.
با تهدید جايگزيني نفت اين دو كشور و تامين نياز مشتريان آنها آمريكا با كمك عربستان در دهه 1980 توانست قیمت نفت را به 10 دلار در هر بشکه كاهش دهد،كه با اين اقدام، منابع دولت شوروي سابق و متعاقبا بودجه مسكو به شدت كاهش يافت. در ادامه نيز توافق عربستان به انجام مبادلات نفتي با دلار آمريكايي-همان دلار نفتي-منابع مالي بسياري را براي آمريكا تامين كرد.در آن زمان واشنگتن فاقد چنین ساز و كاري در حوزه منابع گاز طبیعی در قبال روسيه سومين صادر كننده بزرگ گاز در جهان بود؛ كشوري كه تقریبا یک سوم ذخایر گاز جهان را در اختيار دارد.
لازم به ذكر است كه موضوع ثبات و پایداری ژئوپولیتیک یک کشور، بر كنترل میدان های نفتی و میدان های گاز و مسیرهای حمل و نقل آن(در عصر حاضر) از اهميت بسزايي برخوردار مي باشد.
از زمان آغاز تحولات سياسي کشورهاي عربي و تجاوز تروريست هاي مسلح (نيروهاي پروكسي غرب) به سوریه، قطر نقش کلیدی خود در برنامه های ضد روسی امریکا را با توجه به ذخایر گاز عظیم دوحه در دو بعد سياسي و اقتصادي به نيابت از سوي آمريكا در مرز جنگي با روسيه ايفا كرد.به عبارتي ديگر حمله به سوريه در بعد سياسي حمله به منابع گاز روسيه را نيز در پي خواهد داشت(در بعد اقتصادي).
حكومت هاي پادشاهی عرب خلیج فارس، همراه با ایالات متحده از «تغییرات» در بسیاری از کشورهای خاورمیانه حمايت مي كنند اما، رژیمهای دیکتاتوری خود آنها همچنان بدون مخالفت امريكا باقی می مانند. با مطرح شدن "بيداري اسلامي" اين حكومت هاي ديكتاتوري نيز در تكاپو و ترس قرار گرفتند. تنها راه پيشروي آنها برای منحرف کردن انرژی مردمي حاصل از انفجار انقلاب مردمی تغییر مسیر این انرژی به بیرون از حوزه حكومتي آنها مي باشد. تلاش سعودی ها و قطری ها (براي برون رفت از موج خيزش هاي مردمي) بيشتر به سمت شمال شرق معطوف گرديده است..... اهداف آنها سوریه و ایران و در مرحله بعد، قفقاز و منطقه ولگا مي باشد.
قطر تنها یک ابزار برای کنترل بازار و تصميمات حوزه گازي و بيرون راندن روسیه از بازار اروپا محسوب نمي گردد چرا كه انتظار می رود با از دست دادن بازار گاز در اتحادیه اروپا برای بودجه روسیه عواقب فاجعه باري به بار آيد. نقش ديگر قطر در تعاملات بين واشنگتن و مسكو- یک نهاد سیاسی ایجاد شده توسط انگليس و تسليح شده از سوي ارتش ایالات متحده- به عنوان شرکت های چند ملیتی غربی در پياده سازي طرح هاي مد نظر مي توان اشاره داشت.به مانند عربستان سعودی، قطر به مدت طولانی ست که عنوان یک مرکز تروریسم بین المللی، اعزام جنگنده به لیبی، سوریه، مصر، الجزایر و قفقاز استفاده ايبزاري مي گردد ( زماني كه ارتش قطر تنها 12،000 نيرو در اختيار داشت، 5،000 نیروی عملیات ویژه را برای جنگ در پایتخت لیبی،به طرابلس فرستاد) .
پشتیبانی و پياده سازي ایدئولوژیک سیاست هاي قطر توسط كانال تلویزیوني الجزیره و چندين چهره با نفوذ مانند یوسف قرضاوی، رئیس شورای جهانی متکلمان اسلامی، که در مورد بحران چچن موضع كاملا ضد روسی داشت،انجام مي گردد.
قطر بدون آنكه مورد انتقاد قرار گيرد، از رهبران تروریستی چچن حمايت مي كرد و اكنون امور مالی «شورشیان» سوريه را نيز متقبل مي گردد،كه در اين مورد قطر سلاح ها را از طريق مرزهاي ترکیه و اردن جابجا مي سازد.
با این حال، جهت گيري اصلی برای حمله قطر و حامیان غربی آن نه تنها اهداف نظامی بلكه اهداف اقتصادی را مي توان مد نظر قرار داد.
قطر پيشتر نيز در مورد طرح گاز جنوب و شمال اروپا و دور زدن گازپروم، در به دست آوردن بازارهاي انگلستان، هلند، ترکیه، یونان، و غیره تلاش هايي را كرده است.
قطري ها در موضع سياست توان رويارويي (با توجه به ظرفيت سياسي خود) با روسيه را قطعا نداشتند.در نتيجه نقش مواجهه اقتصادي را براي قطر در رويارويي با روسيه براي قطر مناسبت تر دانستند!
امیر سابق قطر، شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، که دفتر اصلی وي در لندن مي باشد،تقريبا همه طرح های نفت و گاز روسیه در قطر را حذف يا كاهش داده بود. همین رويه در پروژه های معدن طلا نيز انجام شد.
قطر صاحب 30٪ از سهام شرکت اکسون موبیل مي باشد، هیولاي انرژی آمريكا كه از اشغال عراق منافع زيادي را به جيب زد و اكنون یکی از لابی های اصلی برای آغاز جنگ علیه سوریه محسوب مي گردد. انحصار 50 ساله در توسعه ذخایر نفت عراق پس از سرنگونی صدام حسین يكي از دست آوردهاي اين شركت در جنگ عراق محسوب مي گردد. در نتيجه،از آنجايكه مصرف کننده اصلی گاز روسیه اروپا است،شركت اکسون در حال تلاش برای پیاده سازی یک جایگزین ( قطر )- در پروژه خط لوله گاز اروپا براي مقابله با روسيه مي باشد.کاخ سفید نيز منافعي را در این پروژه خواهد داشت.
اگر ائتلاف آمریکا و قطر قادر به متوقف ساختن گازپروم باشند، کاهش قیمت هیدروکربن با تمام عواقب بعدی آن را بايست انتظار داشت. در نتيجه سوریه و تمام زیرساخت های خاورمیانه اي مربوط به پروژه های انرژی روسیه،از بين خواهند رفت.
*** هدف آنها برای از بین بردن سوریه :
1) کنترل بر ميادين گازي تازه کشف شده بین دمشق و حمص سوريه،و همچنين كنترل بر تمامی قلمرو کشور سوريه و حوزه درياي مديترانه به عنوان تقاطع مهم جغرافیایی اقتصادی خاورميانه و جایگزینی برای مسیر دریایی در حمل و نقل هیدروکربن به بازارهاي جديد مي باشد...... حكومت هاي عرب صاحب منابع نفت و گاز حوزه خلیج فارس شدیدا به مسیر حمل و نقل از طریق تنگه هرمز براي ورود به بازرهاي جهاني وابسته مي باشند. در صورتی که مسیر مربوطه تنها براي چند ماه مسدود شود، بحران اقتصادی اجتناب ناپذیري برای عربستان سعودی، قطری ها و اروپایی ها در پي خواهد داشت.
2) جایگزینی صادر كننده گاز به اروپا از مسير شمال (از روسیه) با منابع جديد از جنوب (حاميان آمریکا در خلیج فارس)، پس از سقوط اسد،كه حتی اگر ایران تنگه هرمز را ببندد،از خاك سوريه براي احداث خط لوله جديد براي صادرات نفت و گاز استفاده گردد.
در حال حاضر آمریکایی ها و عربستان سعودی در تلاش برای خلع سلاح سوریه از سلاح های شیمیایی و توسعه منابع و ميدان هاي نفت لیبی مي باشند. قطر نيز با كمك آمريكا 6 درصد بازار اروپا را اكنون در اختيار دارد و همين امر باعث كاهش سهم دو درصدي گازپروم در اروپا گرديد.در حال حاضر قطر در كنار نفت و گاز ليبي به كشور الجزاير نيز چشم دوخته است چرا كه پيشتر اين كشور كوچك و بلند پرواز،جهادگراني را به اين كشور نفتي فرستاده است!!
سال 2014 در سرنوشت سوریه به عنوان مرز شرقی روسیه در خاور میانه سال تعیین کننده اي خواهد بود. وظیفه اصلی سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه در سال 2014 نه تنها ممانعت از سرنگوني سوریه بلكه «دموکراتیزه شدن» الجزایر در یک سناریوی مشابه با سوريه خواهد بود.