عرفه فرصتي است كه خاك و آب وجود آدمي مي تواند دوباره با روح خداونديش صيقل خورده مي تواند دست بر آينه زند و پيماني دوباره بندد.

به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران نمي دانم براي رسيدن به آنچه كه در ازل تقديرم قرار دادي، چگونه پا در ركاب بندگيت گذارم، چگونه رستگاري را كه سوغات سفرم به زمين كردي با كوله باري از گناهان كرده و در سر داشته پيدا كنم و جرعه اي بنوشم.  
چگونه تو را بجويم تو را كه در هم حال و همه انديشه با من هستي آن هنگام كه پر بودم از منيت ها و گناهان و غرور و تكبر شد مايه ي كار بخش روح خداونديم. . .  
انگار فراموش كرده بودم كه ميراث تو تاب چنين حقارت هايي را ندارد و روزي مرا در هم خوهد شكست چه خوب روزيست اگر لحظه اي در محضر تو بشكنم و اسارت را از بند وجودم پاره كنم...  
اي "من" امروز نشان خواهم داد كه «خليفه الهي» براي تو زياد است، پس خوب بينديش كه در پس و پيش اعمالت چه بود رازي كه تو را به اسارت كشاند.  
امروز خداوند وعده هاي بي شماري داده، در سرزميني پر از نور عرفان، سرزمين عرفات. . . اگر چه امروز در ميان سفيد پوشان عرقه نيستي اما هر جاي عالم مي تواند عرفاتي باشد به دست آفرينش عرفه ازلي دوباره براي پيماني دوباره. . . تنها يك و نيم نگاه كافيست،‌از خود دور باش و وقوف كن درعرفات وجودت.  
درنگ مكن و به استقبال كاوشي عظيم شتاب ببين رد پاي مردان بزرگ خدا را . . . آن هنگام كه هبوط آدم به زمين در روز عرفه شد آغاز دوباره بندگي اش و «جبل الرحمه»كه به خود مي بالد و دعاي عرفه امام حسين (ع) را زمزمه مي كند تمام دشت بوي الهي العفو امام حسين(ع) و فرزند او را به خود گرفته رازيست در پي اين حضور كه حاجيان با دعاي عرفه ي او، «الهي العفو» خود را بدرقه ي اجابت خود مي كنند. . .  
 
امروز روز شكستن، سنگيست كه از روح پاك و زلال خود ساختيم.  
بايد از تمام تعلقات رها شويم با توشه مان كه حسرت و گناه است شروع به ديدن از ميان كنش و خواستن ها كنيم تا به افقي رسيم كه ديگر او باشد و من و مايي نباشد.  
بايد همه چيز را دور بريزيم درهر مرحله از شناخت كه هستيم، بايد جلوتر رويم و آماده ي ديگري شدن شويم.. .  
رخت بايد بست، غروب عرفه دم آمادن مي زند، اسماعيل ها را آماده كشيد بايد بيستون دنيا با اشك و دعا هم زد و آنگاه همه داشته ها و نداشته ها را قرباني كرد.  
 
خداوندا! در اين روز، اميدم به توست، تويي كه به كودكان در رحم مادر اسيد سعادت داده اي خداوندا تو كه برهمه چيز آگاهي و هيچ رازي براي تو مفهوم ندارد، مي شود بنده اي چون من هدايت يابد به سوي تو آن گونه كه از داشتن بنده اي چون من به فرشتگانت افتخار كني. . .؟!
خداوندا ! در دشت بي انتهاي هستي و عدم، گناهم تنها به سوي توست و باز به دنبال نشاني هستيم،‌رد پايي، نگاه سبزي،. . . تمام حواسم را جمع مي كنم تا بويي از سحر خيز مدينه بشنوم./ف
برچسب ها: میثاق ، خداوند ، بهشت
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار