به گزارش باشگاه خبرنگاران،قصه ها تکرار می شوند حتی در خرده داستان های رمان های بزرگ فیلم های مطرح و نمایش نامه های معروف هم شباهت زیادی می شود پیدا کرد. این را هم ادبا گفته اند و هم نظریه پردازی مثل ولادیمر پراپ که کلا برای داستان گویی سی و چند الگو در نظر گرفته این قضیه مقدمه کوتهای است برای شرح رفتن به سراغ فیلم های قدیمی در این روزها و توصیف حال و هوایی کمی متفاوت که پس از تماشای یکی شان سانت بولوار بیلی وایلدر پیدا کردم.
پیش تر فیلم نامه اش را خوانده بودم اما فیلمش را با شرمندگی نزد بزرگ ترها ندیده بودم مساله این است که سانت بولوار را بعد از آرتیست بعد از ستاره بود بعد از سنتوری و بعد از انبوهی از فیلم هایی دیدم که موضوع شان افول ستاره های هنری و به قهقرا رفتن شان است.
انگار که صحنه ها و داستان برایم لو رفته و تکراری بود انگار واکنش های نورما دزموند را از سال ها قبل می شناختم و با وجود سینمای جذاب و مسحور کننده وایلدر آن قدرها داستان برایم تازه نبود به نظرم آدم علاقه منه به سینما باید فیلم های تاریخ سینما را حتما با توالی درستی ببیند و گرنه حتما این بلایی سرش می آید که سر من آمد.
در تمام مدت تماشای چنین شاهکاری داستان به نظرش نخ نما می آید و مدام از خودش می پرسد که دلیل این همه کف زدن برای این فیلم چه بوده؟ آن وقت دیدم که در تمام این سال ها راه را اشتباه رفته بودیم بدون نفس گیری درست داشتم پروانه شنا می کردم انگار نه انگار که فیلم دیده هم مثل الفبا یا ریاضی شروعی دارد دیدم در اطرافم چه قدر زیادند تعداد هم سن و سال هایی که مثل من اند و دلم خواست به شان بگویم فیلم های تاریخ سینما را زودتر ببینند زودتر از آنکه بفهمید که کجای کار هستید...
قدیمی ها چه می گویند؟ شما چه می گویید؟ اصلا کجا ایستاده اید؟ فکر می کنم همین اشتباهی که در ترتیب فیلم دیدن نسل من پیش آمده باعث تاریخی سینما در جا بزنیم و به اطلاعات عمومی و کتابی بسنده کنیم آن قدر راه را اشتباه رفته ایم که زیاد می شود این دیالوگ ها را از امثال ما شنید که همشهری کین چقدر شبیه فلان بود یا داستان هفت سامورایی اقتباس است؟ احساس می کنم آن را جایی قبلا خوانده ام انگار نه انگار که ماجرا برعکس بوده و داستان های دیگر از روی دست این روایت شده اند نسل ما نسل شتاب و عجله است. نسلی است که فکر می کند اگر فیلم های اسکار و کن امسال را نبیند از همکلاسی ها همکاران و دوستانش عقب است اما کمتر از بابت ندیدن فیلم های تاریخ سینما شرمنده است و با عباراتی چون از فیلم سیاه و سفید خوشم نمی آید یا بگذار بلور ری اش بعدا سر و ته قضیه را هم می آورد غافل از اینکه بالاخره یک جایی که احتمالا جای جالبی نخواهد بود و در محضر کسی که فکرش را نمی کند لو می رود و کم می آورد... از ما گفتن.
منبع: ماهنامه فیلم