استاد اخلاق و احکام پادگان جوادالائمه(ع) گفت: زمانی که سنگرهای عراقی را فتح می‌کردیم، اشیائی می‌دیدیم که روی آن‌ها نوشته شده بود هدیة الکویت، هدیة الحجاز، هدیة القطر و .. و این‌ها در حالی بود که ما با کمترین امکانات در مقابل دشمن مقاومت می‌کردیم.

به گزارش خبرنگار دفاعی - امنیتی باشگاه خبرنگاران، از پایان جنگ تحمیلی 25 سال می‌گذرد، اما همواره ياد و خاطره ايثار و از خودگذشتگي رزمندگان و شهداي 8 سال دفاع مقدس در اذهان ملت عزيزمان جاويدان است، از اين‌رو براي پاس‌داشت و آشنايي با این دوران، گفتگویی را با حجت‌الاسلام والمسلمین "گلستانی"، يکي از يادگاران جنگ تحميلي ترتيب داديم تا از نزديک با دغدغه‌هاي یک رزمنده طلبه آشنا شويم.
 
از چه زماني وارد جنگ شديد؟
 
من متولد سال 1346 و 46 ساله هستم، از 17 سالگی در دفاع مقدس شرکت کرده، و در عملیات‌های خیبر و تکِ طلائیه که تحت فرماندهی "شهید همت" انجام شد حاضر بودم، همچنین در عملیات‌های بدر، شرق دجله، والفجر 8، کربلای 5 و در تک‌هاي مهران و حاجیران کردستان و "عمليات مرصاد" نيز شرکت داشتم.
 
من از سال 60 طلبه شده و از سال 62 به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شدم و پس از طی دوره 45 روزه آموزشی در پادگان افسریه که امروزه به سازمان بسیج تبدیل شده است، به جبهه‌های جنوب رفتم و در آنجا برای عملیات خیبر آماده شدم.
 
از آنجا که در آن عملیات در رابطه با جزایر مجنون مشکل خشکي وجود داشت و ایران نیز در پی آن بود که از راه خشکی به جزایر مجنون راه پیدا کند، آن تک موفق نشده و منجر به شهادت شهید همت شد و در نهایت، ایران خود جاده‌ای خاکی به طول 14 کیلومتر در آب‌های هورالهویزه و هورالعظیم ساخت تا بتواند امکانات و کمک‌ها را از جبهه‌ها به رزمندگان در جزیره مجنون و شرق دجله برساند.


 
در عملیات والفجر 8 در قسمت کارخانه نمک شیمیایی شدم

از آنجا که شما طلبه بوديد، آيا با واکنش خاصي روبرو مي‌شديد؟

 
من طلبه بودم، اما با لباس نظامی در جبهه‌ها حضور داشتم. در اینجا بد نیست به خاطره‌ای اشاره کنم؛ شبی در گِل‌های باتلاق خورعبدالله در شمال خلیج فارس و زیر آتش شدید دشمن بوديم، یک نفر در آن وضعیت از من پرسید که آیا در این شرایط سخت یک حاج آقا پیدا می‌شود که در کنار ما باشد و من به او لبخند زدم.
 
فردای آن شب در نزدیک باشگاه الدوره عراق نیروهای عراقی به ما تک زده و در نزدیکی کارخانه نمک فاو در مقابل رزمندگان ما زمينگر شدند، چرا که آن‌ها با تانک آمده بوده و در منطقه‌ای کاملا باتلاقی گیر کرده بودند.
 
در آنجا همان شخص در مورد من از سایر دوستان پرسیده و دریافته بود که من روحانی هستم و تعجب کرده و خواسته بود که از من عذرخواهی کند!
 
گفتنی است؛ در همان شب در "عملیات والفجر 8" در قسمت کارخانه نمک شیمیایی شدم، چرا که ارتش عراق در مسیر جاده ام‌القصر از سلاح شيميايي استفاده کرد و من امروز مشکل شیمیایی دارم.
 
جانباز چند درصد هستيد؟
 
البته من به دنبال درصدگیری نبودم و همچنين در کنار مشکل شیمیایی در "عملیات کربلای 5" دچار موج انفجار شدم.
 
همچنین یک بار در عملیاتی تا ایستگاه تنومه بصره رفته بودم و وقتی برگشتم به من گفته شد که تا 3 الی 4 کیلومتری بصره پیشروی کرده‌اي و بعدا از روی نقشه فهمیدم که این حرف درست است. البته ما در آنجا در محاصره بودیم و ارتش بود که ما را از نجات داد. در همانجا بود که دچار موج گرفتگی شدم.
 


جنازه بی سر آن شهید را دیدم

آيا با شهيد همت در ارتباط بوديد؟
 
من آن زمان شهید همت را نمی‌شناختم، اما به من گفته شد که فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) سرش با تانک مورد اصابت قرار گرفته، اما توفیق داشتم که پیکر بی سر آن شهید را دیدم که همراه با بیسیم‌چی و معاونش روی موتور شهيد شده بود.
 
جالب است بدانيد که سال گذشته به عنوان ماموریت ارتش به منطقه طلائیه رفتم و در آنجا یک نفر، از یکی از راویان آن منطقه پرسید که سه راه شهادت کجاست و آن راوی پاسخ را نمی‌دانست و من به جای وی توضیح دادم و حتی بعد از آن در مورد بنری که عکس شهید همت روی آن بود از راوي پرسيدم که آیا صاحب این عکس را می شناسید و وی باز هم گفت نه!
 
من در دوران دفاع مقدس با فرماندهان بزرگواری همچون "شهید زین‌الدین" و شهید وارسته آشنا بودم و البته توفیق هم‌صحبتی با شهید همت را نداشتم، اما به عنوان یک رزمنده در خدمت "سردار جعفری"، سردار شکاری و شهید کاوه در کردستان بودم، این سرداران از فرماندهانی بودند که آنها را می‌شناختم.
 
من در آن دوران پیکر مطهر بسیاری از شهدا را جمع‌آوری کرده و همچنین جانبازهای بسیاری را به اورژانس یا بهداری رساندم که این سعادت بزرگی برای من بود.


 
مقام معظم رهبری حق بسیاری بر گردن ما دارد

علت پيشروي گسترده دشمن در خاک ايران در آغاز جنگ چه بود؟
 
در زمان آغاز جنگ، من در مقطع راهنمایی بوده و خیلی در جریان حوادث نبودم، اما بعدها که مطالعه و بررسی خود را در مورد پیشروی گسترده دشمن در خاک کشورمان آغاز کردم، دریافتم که یکی از دلایل عمده آن عدم همکاری "بنی صدر" با نیروهای مسلح بود و دشمن پیشروی خود را بر این مبنا ادامه می‌داد که البته اين وضع با زحمات گسترده امام خمینی(ره) عوض شد.
 
من در اینجا باید تاکید کنم که فاتح اصلی سوسنگرد "مقام معظم رهبری" است، و تا جایی که به یاد دارم، ایشان به همراه "شهید چمران" رئیس ستاد جنگ‌های نامنظم، رشادت‌هاي بزرگي را انجام دادند.
 
مقام معظم رهبری حق بسیاری بر گردن ما دارد و ان‌شاءالله سایه ایشان بر سر ما حفظ شود، چرا که رهبری عمود خیمه نظام است و همانطور که می‌دانیم شکست انقلاب‌ها در سایر کشورهای مسلمان تنها به دلیل نبود رهبری است و قطعاً همین بلایی که "مرسی" بر سر مصر آورد، برنامه‌ای بود که امثال بنی صدر می‌خواستند بر سر ایران بیاورند، ولی عظمت و مدیریت امام(ره) و امروزه هم درایت رهبر انقلاب جلوی چنين اتفاقاتی را در ایران می‌گیرد.
 
بنی صدر آن زمان از طرف امام(ره) به عنوان فرماندهی کل قوا منصوب بود و هیچ‌گونه همکاری با نیروهای مسلح نداشت و تنها در جنوب کشور شهید چمران در کنار مقام معظم رهبری و از طرف دیگر در جبهه غرب، شهدایی همچون کشوری و شیرودی تلاش کردند تا جلوی پیشروی دشمن را بگیرند.
 
به همين دليل در یک‌سال اول جنگ عملیات‌های ما بسیار محدود بود، اما در سال‌های بعدی و با پیروزی عملیات معروف شکست حصر آبادان "ثامن‌الائمه" که در 5 مهرماه آغاز شد، ایران پیشروی خود را آغاز کرد و تمام خاکی را که دشمن از ما گرفته بود با رشادت و جانبازی رزمندگان اسلام از جمله ارتش، سپاه و بسیج بازپس گرفتیم و حتی وارد خاک عراق شدیم و اگر مسئله استفاده رژیم صدام از سلاح شیمیایی نبود، ما جاده بصره_ بغداد را فتح کرده بودیم.
 
اولین عملیات گسترده‌اي که عراق در آن از سلاح شیمیایی استفاده کرد در سال 62 رخ داد که ما در مقابل آن آمادگی لازم را نداشتیم و به همین علت در عملیات خیبر شهدای زیادی دادیم.
 
گفتني است؛ پس از صدور قطعنامه شورای امنیت، از "طارق عزیز" وزیر وقت امور خارجه عراق پرسیدند که چرا تا این حد علیه ایران از سلاح شیمیایی استفاده کردید و وی در پاسخ گفته بود "نیروهای ایرانی آنقدر شجاع بودند که اگر ما از سلاح شیمیایی استفاده می کردیم، آن‌ها تا بغداد هم می‌رسیدند."
 
همچنین نیروهای ما مشکلات دیگری مانند کانال‌های قیر، میدان‌های مین و سیم خاردارهای گسترده برق‌دار داشتند که بسیجی‌ها با ترفندهای خاص خود آن‌ها را از بین می‌بردند و امروزه نیز در اردوهای راهیان نور در منطقه فکه می‌توانید بخشی از این موانع را ببینید.
 


از سوسنگرد و آزادسازي آن بگوئيد.
 
سوسنگرد در ششم مهرماه اشغال شد و پس از یک ماه سیطره دشمن بر آن، در بيست‌وششم آبان ماه با طراحی مقام معظم رهبری و با فرماندهی وقت لشکر 92 "تیمسار قاسمی" که مقام معظم رهبری در خطبه‌های نمازجمعه بارها از ایشان و همکاری‌هايشان یاد کرده‌اند آزاد شد.
 
علت حمايت جهاني از عراق براي جنگ عليه ايران چه بود؟
 
پیام انقلاب ما اسلام بوده و دشمن هم با اسلام مخالف بود. امروز هم می‌بینیم که دشمن با هیچ دینی جز اسلام مخالف نیست و تنها در پی ایجاد جنگ داخلی بین مسلمانان است.
 
ما در دوران جنگ با 180 کشور و دو ابرقدرت درگیری داشتیم و عراق تنها یک نماد بود و حمایت‌های گسترده مالي و نظامی این کشورها در آن زمان از عراق بر کسی پوشیده نبود، چرا که ما از 20 کشور اسیر داشتیم.
 
زمانی که سنگرهای عراقی را فتح می‌کردیم، اشیائی می‌دیدیم که روی آن‌ها نوشته شده بود هدیة الکویت، هدیة الحجاز، هدیة القطر و...؛ این‌ها در حالی بود که ما با کمترین امکانات در مقابل دشمن مقاومت می‌کردیم و امروز هم عزت جمهوری اسلامی مرهون شهدا و درایت امام(ره) و رهبری است.
 
بسیاری اوقات پیش می‌آمد که نیروهای ما چاره‌ای جز عقب‌نشینی نداشتند، اما رزمندگان با بیان اینکه جواب امام(ره) را چه بدهیم تاکید می‌کردند که تا مرز شهادت ایستادگی می‌کنیم.

با خواندن تاریخ ایران اشک در چشمان‌مان جمع می‌شود

 
ما چگونه توانستيم در برابر چنين حمايت جهاني از عراق مقاومت کنيم؟
 
به دلیل وحدت و انسجام بین نیروهای مسلح و رهبری و مدیریت قاطع ایشان ما یقین داشتیم که پیروز خواهیم شد و تنها دارايي ما روحیه ما بود، چرا که از لحاظ امکانات، دشمن از ما بسیار قوی‌تر بود.
 
زمانی که "آغا محمدخان قاجار" در ایران تاج‌گذاری کرد، مساحت ایران 5 میلیون و 500 هزار کیلومتر مربع بود که در پایان خود اين سلسله به یک میلیون و 640 هزار کیلومتر مربع رسید و قراردادهای ننگینی همچون ترکمانچای باعث می‌شود که با خواندن تاریخ ایران اشک در چشمان‌مان جمع شود، اما در این 8 سال دفاع مقدس با وجود حمایت کامل جهانی از عراق یک وجب از خاک ایران به دست دشمن نیفتاد.



هدف از ادامه جنگ گسترش فرهنگ اسلامی_ بسیجی بود

چرا ما جنگ را در خاک عراق ادامه نداديم؟
 
ما در خاک عراق پیشروی کرده بوديم، یکی از موانع اصلی استفاده عراق از سلاح شیمیایی بود و دیگر اینکه دشمن عراق از طرف قدرت‌های جهانی به سلاح هسته‌ای مجهز شده بود که بسیار خطرناک است و باید بدانیم صدام یک دیوانه بود که حتی به فرماندهان خودش و مردم کشورش نیز رحم نکرد.

البته هدف ایران کشور‌گشایی و کشتار مردم نبود؛ هدف ما از ادامه جنگ، نه گسترش خاک بلکه گسترش فرهنگ اسلامی- بسیجی بود.
 
پس از جنگ چه فعاليتي داشتيد؟
 
من از ابتدا در بسیج و جنگ حضور فعال داشتم و لذا فکر کردم یکی از جاهایی که می‌شود به کار فکری و عقیدتی پرداخت، بخش عقیدتی ارتش است، که هم اکنون حدود 12 سال است که در آنجا مشغول به فعالیت هستم.
 
انتهای پيام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار