روزی که مصطفی به خواستگاریش آمد، مامان به او گفته بود: "شما می دانید این دختر که می‌خواهید با او ازدواج کنید چطور دختری است؟"...

به گزارش ويژه‌نامه دفاع مقدس باشگاه خبرنگاران، مجموعه کتاب‌های "نيمه پنهان ماه" که براساس مصاحبه با همسران  شهدا نوشته شده است و شامل خاطراتی زیبا از زندگی مشترک با شهداست ما را بیش از پیش بااخلاق و رفتار این  الگوهای ماندگار آشنا می‌سازد.

 خاطره زیر، بخشی از کتاب "شهيد چمران" است، جایی که خانواده غاده (همسر چمران) با ازدواج آنها حسابی مخالفت می‌کنند ولی چمران می‌تواند قانعشان کند.
 
روزی که "مصطفی" به خواستگاریش آمد، مامان به او گفته بود: "شما می‌دانید این دختر که می‌خواهید با او ازدواج کنید چطور دختری است؟ این، صبح‌ها که بلند می‌شود هنوز نرفته صورتش را بشوید و مسواک بزند، کسانی تختش را مرتب کرده‌اند، لیوان شیرش را جلو در اتاقش آورده‌اند و قهوه آماده کرده‌اند. شما نمی‌توانید با مثل این دختر ازدواج کنید."
 
 "مصطفی" خیلی آرام این‌ها را گوش داد و گفت: "نمی‌توانم برایش مستخدم بیاورم اما قول می‌دهم تا زنده‌ام، وقتی بیدار شد، تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم دم تخت" و تا شهید شد اینطور بود.

درهمين زمينه كتاب‌هاي شهيدان "حميد و مهدي باكري"، "مهدي زين‌الدين"، "ناصر كاظمي"، "يوسف كلاهدوز"، "ولي‌الله چراغچي"، "محمد عباديان"، "عبدالله ميثمي"، "اصغر قجاوند"، "محمد اصغري‌خواه"، "حسن رضوان‌خواه" به روايت همسرانشان محصول انتشارات "روايت فتح" است.

نام کتاب  : نیمه پنهان ماه / شهيد اصغر قجاوند

جلد سيزدهم مجموعه  نيمه پنهان ماه، از خاطرات "شهيد قجاوند" به روايت همسر ايشان سخن مي‌گو‌يد، از تواضع و فروتني شهيد که همسرش بعد از گذشت پنج سال زندگي مشترک، هنوز نمي‌دانست که او رزمنده است يا فرمانده؛ خاطرات راوي از قجاوندي مي‌گويد که لباس‌هاي جنگي و بمب شيميايي را خوب مي‌شناخت و با گريه‌هاي همسر و فرزندانش و ماسک و عفونت ريه‌هايش به خوبي آشنا بود.
 
اين كتاب شامل خاطرات رقيه قُجاوند، همسر شهيد اصغر قُجاوند از دوران زندگي با شهيد و جنگ تحميلي عراق عليه ايران است؛ در بخشي از خاطرات رقيه قُجاوند آمده است: عيد سال شصت ودو، همان سالي بود كه استخاره‌ شب عيد به نام اصغر، خوب آمد؛ همه فاميل جمع مي‌شدندخانه پدرم، او وضو مي‌گرفت و يكي يكي از بزرگ به كوچك، به اسم قرآن باز مي‌كرد؛ هركس اول استخاره‌اش خوب مي‌آمد، صبح بلند مي‌شد و دراصلي خانه و بعد هم بقيه‌ درهاي خانه را باز می‌کرد.

انتهاي پيام/
برچسب ها: دفاع ، مقدس ، نیمه ، پنهان ، ماه ، همسر ، شهید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار