به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛ شهید محمد عبدی در تاریخ ۲۷/۲/ ۱۳۵۵ در تهران دیده به جهان گشود و در تاریخ ۱۶/۱۱/ ۱۳۷۷ در منطقه ایرانشهر (دشت سمسور) و در حین انجام مأموریت برای ایجاد امنیت به هنگام درگیری با اشرار وصال حق را لبیک گفت.
متن وصیت نامه
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
در ابتدا امیدوارم مولایم حضرت حجت (عج) مرا در نوشتن یاری نماید. سلام می کنم به ارواح پاک و مطهر ائمه معصومین علیهم السلام و انبیاء و اولیاء خداوند تبارک و تعالی و سلامی به روح پر فتوح حضرت امام خمینی (ره) این نائب خجسته مهدی و سربازان و یاران شهیدش و سلامی هم هر چند ناقابل به محضر مبارک ولی امرم- مرادم حضرت آیه الله خامنه ای. سالها بود که در این رویا زندگی می کردم و به انحاء مختلف خود را با عشق شهادت مشغول می نمودم.
سالها بود که سعادت رادر شهادت می دیدم ولی... خداوندا تورا سپاس می گویم که این بنده حقیر ضعیف سراپا تقصیر راعنایتی نمودی. تورا شکر می گویم که با همه بدیهایی که از من سراغ داشتی نامه هایم را بی جواب نگذاشتی. اگر نبود امید به رحمت و مغفرت تو چگونه می باید زندگی می کردم. شهادت در راه تو نعمتی است بس عظیم-سفره ای است بس گشاده به روی عاشقان لقایت. نمی دانستم ولی فهمیدم که هرکه تو را دوست دارد تو او را بیشتر دوست می داری.
خداوندا در دوران هشت سال دفاع مقدس توفیق یارم نشد و لیاقت سربازی ولی تو را پیدا نکردم. اما اکنون در میدان مبارزه با نفاق و دوروئی توفیق شرکت یافته ام.
حال می توانم تمام عقده هایم را که سالها در گلو فشرده و در مشتهایم جمع کردم یکباره بر سر منافقین و کوردلان بیرون بریزم. بر سر همانهائی که دل نائب تو را خون کردند. و او را اذیت نمودند.
خداوندا تورا شکر می گویم که ذکر حسین را به من آموختی. تورا سپاس می گویم که محبت علی (ع) و زهرا (س) را در دلم نهادی. تورا شاکرم که دعای کمیل و زیارت عاشورا و دعاهای توسل و ماه مبارک رمضان را از من نگرفتی. و تورا شکر می گویم که لیاقت و توفیق خواندن قرآن به من دادی. آری اگر محبت تو نبود کی نصیب من می شد تا دست روح تو خمینی کبیر بر سر من کشیده شود. کی نصیب من می شد که در پایگاه بسیج عضو شوم ونام بسیجی به خود بگیرم. تو بودی که مرا با گنبد طلائی امام رضا (ع) آشنا کردی تو دل مرا به پرچم سبز گره زدی..... به خودت قسم اگر تورا نداشتم هیچ نداشتم.
به هر حال هرکجا لطفی شامل حال من شد از سوی تو بود..... ودر آخر تورا شاکرم که پدر و مادری مهربان-مسلمان و مقید به من عطا کردی که مرا محبت تو بیاموزند....... اما این را می دانم که زبانم از بیان لطف و کرم تو قاصر است.
برو ای دل سبک رو به یمن به دلبر من برسان سلام و خدمت تو عقیق بی بها را
ز غم فراق تو جان مرا شکایتی بر در تو نشسته ام منتظر عنایتی
والسلام علی عبادالله الصالحینبرای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید