به گزارش
باشگاه خبرنگاران، به اعتقاد بیشتر کارشناسان، برخلاف تبلیغات گسترده ضدایرانی از سوی رسانههای غربی و همسويی آنها در داخل کشورهای شوروی سابق و از جمله منطقه، باز هم در میان اقشار روشنفکر و بخش زیادی از جوامع آسیای مرکزی نسبت به جمهوری اسلامی حسننیت و بهحد قابل توجهی اعتماد وجود دارد.
چنانچه با نخبگان فرهنگی، علمی و فکری این کشورها صحبتی صورت بگیرد، بدون تردید بیشتر آنها از موضع و اقدامات جمهوری اسلامی ایران حمایت میکنند. حتی تعداد قابل توجهی از دولتمردان این کشورها نیز ضمن ملاقاتهای خصوصی بر حقانیت ایران در برابر قدرتها و بهخصوص آمریکا و غرب اذعان میکنند.
اما با وجود ورود کشورهای آسیای مرکزی به سومین دهه استقلالشان، هنوز هم سیمای جمهوری اسلامی نهبهصورت مستقیم بلکه از طیق رسانههای بیگانه و عمدتا غربی (و روسی همسو با غرب) ترسیم میشود.
هرچند طی سالهای گذشته اقدامات ایران در راستای تغییر وضعیت و بهخصوص ایجاد رسانههای همسو و واقعبین در داخل این کشورها (و همچنین بهراه انداختن رسانههای بینالمللی بهزبان روسی در ایران) بسیار محدود بوده است، اما تا جايی در حفظ نگاه مثبت نسبت بهایران و ایرانیان، همانا نقش مهم با حافظه تاریخی ملتهای آسیای مرکزی میباشد.
در این زمینه بیشتر فرهنگ و ادبیات ایران نقش داشته است که هنوز هم بخش زیادی از نسل بالای 40 سال کشورهای منطقه از طریق بزرگان علم و ادب پارسی، نظیر رودکی، فردوسی، خیام، سعدی و... نسبت به ایران توجه و علاقمندی اظهار میکنند.
متاسفانه از عامل فرهنگ و ادب مشترک ایران با کشورهای آسیای مرکزی بهرهبرداری لازم و موثر صورت نگرفته است که بهاین نکته در بخش دیگری از این گزارش اشاره خواهد شد.
اما در ادامه بهصورت بسیار مختصر بهبرخی از زمینههایی اشاره خواهد شد که عملکرد ایران نسبتا ضعیف بوده است.
1. هرچند آسیای مرکزی یکی از اولويتهای سیاست خارجی ایران معرفی میشود ولی واقعیتهای موجود نشان میدهد که اینگونه نیست. بهعنوان مثال، میتوان بهاین بحث اشاره کرد که طی دو دهه استقلال کشورهای آسیای مرکزی بهاستثنای چند مورد محدود، همیشه دیپلماتهای بهعنوان سفیر بهمنطقه اعزام شدهاند که قبل از آن تجربه سفارت نداشتهاند.
مسلم است که عدم وجود چنین تجربهای مانع تصمیمگیریهای قاطع آنها در زمینههای مختلف میشود و حتی در برخی از موارد برای بهاصطلاح پرهیز از «ریسک» نهتنها بهمسائل نمیپردازند بلکه آن را بهصورت واقعی بهتهران نیز منعکس نمیکنند.
چنانچه دیپلماتهای باتجربه و کارکشته و حتی مانند برخی از کشورهای دیگر (و از جمله روسیه و شوروی سابق) از میان مدیران سابق و بهخصوص اقتصادی (از جمله وزرا، معاونین وزرا و استانداران) سفرا انتخاب شوند، برای آسیای مرکزی بسیار مناسبتر خواهد بود. زیرا با وجود تحریمها و فشارهای آمریکا و غرب باز هم کشورهای منطقه بههر شکلی علاقمند توسعه روابط اقتصادی و تجاری با ایران میباشند.
این موضوع از نظر افکار عمومی این کشورها نیز مانعی ندارد در حالی که تبغیلات سوء دشمنان ایران، امکان اقدامات نسبتا جدی تهران در حوزههای فرهنگی و آموزشی را محدود کرده است. (حتی در کشور همزبان تاجیکستان ایجاد یک مدرسه سالها میسر نمیشود که حاکی از وجود حساسیتهای بالای در این زمینه میباشد)
اما با گذشت بیش از 20 سال از استقلال کشورهای آسیای مرکزی و تغییر بنیادی شرایط ژئوپلیتیکی منطقه که تشدید رقابت قدرتها و افزایش اختلاف میان کشورهای آسیای مرکزی بازگوکننده آن است، هنوز هم نگاه تهران بهانتصاب سفرا برای این منطقه تغییر نکرده است.
2. در بحث حضور اقتصادی ایران در منطقه در سطح کلان بهمخالفتهای آمریکا و غرب با این موضوع اشاره میشود. ولی در سطح داخلی این کشورها، وجود فساد اداری یکی از موانع جدی دانسته میشود.
سطح بالای فساد اداری در منطقه یک واقعیت انکار ناپذیر است اما بحث اینجاست که کشورهای رقیب ایران توانستهاند با مدیران محلی تعامل داشته باشند.
جدا از بحث سرمایهگذاریهای مهم که از سوی چین انجام شده و در سطح دولتهای آسیای مرکزی از حمایتهای لازم برخوردار است، تجار سرمایهگذاران خصوصی چینی نیز در این کشورها زمینه فعالیتهای خود را فراهم کردهاند که فقط محدود بهعرضه مستقیم کالا بهبازار نیست.
هم اكنون در عرصههای کشاورزی، باغداری و دامداری این کشورها نیز حضور چینیها رو بهگسترش میباشد. یعنی وجود فساد نتوانسته است مانع حضور چینیها و ترکها در این کشورها بشود که در این رابطه میتوان بهقرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان اشاره کرد.
یکی دیگر از مباحثی که از سوی ایران بهنظر میرسد، وجود فاصله میان قول و عمل است. این موضوع بهنوعی در اذهان مردم و بهخصوص مدیران و رسانههای این کشورها تصور خاصی از ایران را ایجاد کرده است.
بهعنوان مثال، در اواخر دومین دوره ریاست جمهوری «سید محمد خاتمی» موضوع اعطای اعتبار کالایی 50 میلیون دلاری برای قرقیزستان مطرح شد. ولی بهاین دلیل که این تصمیم بدون انجام کار کارشناسی صورت گرفته بود، بهنتیجه نرسید که بر وجهه ایران در این کشور بیتاثیر نبود.
همچنین حدود 15 سال پیش بحث ایجاد مرکز تجاری ایران در قرقیزستان از سوی مقامات رسمی جمهوری اسلامی مطرح شد که طرف قرقیزی برای این پروژه گزینههای مختلفی را (از زمین گرفته تا ساختمانهای مختلف در شهر بیشکک) معرفی کرده بود.
برخلاف قولهای مکرر مقامات ایرانی و رسانهای شدن این موضوع در قرقیزستان، این پروژه نیز بهنتیجه نرسید. در این میان میان ترکیه، چین، روسیه، اوکراین، قزاقستان و... موفق بهایجاد مراکز تجاری خود در قرقیزستان شدند که هنوز خبری از مرکز تجاری ایران نیست.
در سال 2010 موقعی که در مناطق جنوبی قرقیزستان درگیریهای قومی اتفاق افتاد و بخش قابل توجهی از منازل مسکونی و تاسیسات دولتی تخریب شد، تعدادی از سازمانهای بینالمللی و کشورهای خارجی برای بازسازی شهر «اوش» اقدام بهاعطای کمک کردند.
در آن موقع «منوچهر مرادی» سفیر سابق ایران نیز از این شهر بازدید بهعمل آورد و ضمن ملاقات با استاندار «اوش» از تصمیم دولت ایران برای اعطای مبلغ یک میلیون دلار جهت ساخت یک استادیوم خبر داد.
اما این قول اجرایی نشد که رسانههای محلی چند دفعه با نگاه انتقادی بهاین موضوع پرداختند.
انتهاي پيام/
منبع:فارس