به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، تماشاگراني كه از خيابانهاي مختلف شمال شهر به نياوران ميرسند، او را دوباره در صحنه تئاتر به ياد ميآورند؛ اين روزها بهاره كيان افشار را در سه كار ميبينيم. «شادي مستشارنيا»ي كلاه پهلوي اين بار با حسي تازه هر روز به نياوران ميرود، تا در نمايش «بوي قهوه، كباب، بلال» بازي كند.
از سوي ديگر بازي او را در فيلم «هيچ كجا هيچ كس» بر پرده سينماهاي تهران تماشا ميكنيم؛ راز بازيگري اين مهندس رايانه كه دوران تحصيلاتش را در رشته فني گذرانده جنبهاي نوستالژيك دارد. بايد به كودكيهاي كيان افشار برگشت و سري به علايق هنري او زد...
اين روزها، حضور شما در عرصه بازيگري پررنگتر حس ميشود، روي پرده سينما هستيد و آن سوتر در نياوران هر روز در تئاتر به صحنه ميرويد.بازيگري تئاتر برايم انتخاب تازهاي نيست. محصل دبستاني بودم كه علاقه عميقم را به بازيگري شناختم، هرچند خانواده تمايل نداشتند كه رشتههاي هنري انتخابم باشد. تأكيد مادر و پدر باعث شد كه در دانشگاه، مهندسي بخوانم. من به آرزوي خود باقي ماندم، ولي به هر حال مسير پيش رويم با هدايت پدر و مادرم پيش رفت، شايد مدرك مهندسي تنها يك سند است كه نشان ميدهد علم ديگري را نيز ميدانم.
از كودكي هميشه خود را برصحنه تئاترتصور ميكردم، رويايم بازي در تئاتر بود و هست، حالا كه بر صحنه تئائر ميايستم، حس و حال همان روزهاي دبستان را دارم، با همان شوق و شور مقابل تماشاچيها بازي ميكنم، شوق و عشقي كه از دبستان و روزهاي كودكي در من جوانه زد، نمايشنامههايی كه خود مينوشتم و با همكاري همكلاسي هايم در حياط به هم مدرسهايهايمان هديه ميكرديم.
اما در پاسخ به اينكه چگونه از دنياي مهندسي جدا شده و وارد فضاي حرفهاي نمايش شدم بايد بگويم، بعد از پايان دوران دانشگاه و گرفتن مدرك مهندسي به ساخت و ساز مشغول شدم. چندين سال قبل در يكي از روزهاي جشنواره فيلم فجر به آقاي محمدرضا شريفينيا معرفي شدم، آن زمان آقاي «دري»- كارگردان - سريال كلاه پهلوي مراحل انتخاب بازيگررا ميگذراند،شريفي نيا مرا به ضياءالدين دري معرفي كرد، در تست و انتخاب اوليه قبول شده و نقش شادي مستشارنيا اولين بازيگري حرفهايم در دنياي بازيگري بود. سپس در سه فيلم سينمايي، «شيرين»، «گناهكاران» و «هيچ كجا،هيچ كس»
بازي كردم. اين روزها در نمايش «بوي قهوه و كباب و بلال» كه در فرهنگسراي نياوران روي صحنه است حضور دارم، اين دومين تجربه من در صحنه تئاتر است. اولين نمايش «بازرس هاند واقعي» بود كه سال گذشته درهمين فرهنگسرا به روي صحنه رفت. دنياي نمايش و تصوير برايم نماد عشق است، هرچند كار حرفهاي بازيگري را با تلويزيون آغاز كردم ولي هميشه دلم براي صحنه تئائر ميتپد.
آلبوم «روي ديگر» بهرام رادان كه منتشر شد نام شما به عنوان يكي از ترانه سراهاي اين اثر به چشم ميخورد،از شعر وشاعري بگوييد،گويي در كنار تئاتر و سينما بايد نام شما را در دنياهاي هنري ديگري هم جست؟همكاري با بهرام رادان در اين آلبوم، به يك آشنايي قديمي باز ميگردد، رادان ميدانست كه هرازچند گاهي شعرمي گويم، همين آشنايي و آگاهي از شعرگويي منجر به همكاري من در آلبوم روي ديگر شد.
از انتشار آلبوم «روي ديگر» چند ماهي نگذشته بود كه در اولين روز سي و يكمين جشنواره فيلم فجر افرادي كه با شما درسريال «كلاه پهلوي » آشنا شده بودند در دو اكران جداگانه،دو كارآكتر متفاوت از بهاره كيان افشار به نامهاي «آسمان » و «يلدا» در فيلمهاي «گناهكاران» «هيچ كجا،هيچ كس» را مشاهده كردند. همان روز اول جشنواره، بعد از اكران فيلم «هيچ كجا،هيچ كس» وقتي درباره رضايت شما از نقشهايتان پرسيدند، گفتيد: « بازيگرهيچ وقت از آنچه بر پرده سينما از بازيگري خود ميبيند راضي نخواهد بود» چرا اين تصور را داريد؟چون هميشه تصور ميكنيد نتوانستيد از صد درصد «خود» براي ايفا نقش استفاده كنيد، براي رسيدن به ايده آل بايد مجموعهاي از شرايط فني و محيطي كنار هم چيده شود. بعضي مواقع شما بهترين بازيگري را انجام ميدهيد، ولي اگر در همان زمان مثلاً دوربين تنظيم مناسبي نداشته باشد، ديگر آن لحظه طلايي هم ثبت نميشود، بعضي اوقات موقعيت لوكيشن دچار شرايط نابسامان ميشود، امكان دارد شما نقش را خوب ايفا كنيد ولي بازيگر مقابل در آن لحظه بازي مناسبي نداشته باشد، خستگي، دلايل مختلف شخصي يا عوامل مختلفي ميتواند باعث آن باشد بنابراين وقتي بازيتان را برپرده سينما ميبينيد تصور ميكنيد، شايد ميتوانستم بهتر بازي كنم كه البته اين باعث تلاش بيشتر در كار و كارهاي
بعدي ميشود.
سال گذشته در فاصلهاي نزديك در دو اثر سينمايي حضور داشتيد؛ آثاري با دو كارگردان متفاوت كه يكي جوان وديگري پيشكسوت بود. با اين دو تجربه همزمان پاسخ به اين سؤال براي شما راحت خواهد بود. شناخت و آگاهي كارگردان از تواناييهاي يك بازيگر تا چه حد ميتواند در معرفي يا برعكس، افت تواناييهاي او اثرگذار باشد؟هر كارگــردان قديـــمي و با تجربهاي روزي جوان و جــويـاي تجربه بوده است، هر كارگردان جواني در عين كمتجربگي در قياس با پيشكسوتان شور و تحرك و پويايي دارد، شايد برخي كارگردانان باتجربه هم كمتر به سمت خلاقيت دختران بروند. در عين حال كار با كارگردان با تجربه و حرفهاي باعث ميشود با اطمينان به تخصص او با دنياي نقش همراه شوي. بازيگر با اين امنيت، سعي ميكند با بهره گرفتن از تكنيكهايي كه از كارگردان ميآموزد رشد بهتري داشته باشد.كارگردان جوان نيز تلاش و پويايي خود را دارد و در تلاش براي بهتر شدن «خود» است. دراين مسيرانعطاف پذير است و در كنار او و همراه و همگام با او پيشرفت را طي خواهي كرد.كارگردان جواني كه فضاي نقد و نظر را به تيم هنري خود بدهد، حتماً حاصل همفكري او نتيجهاي خوب خواهد داشت.
كارگردانان نسلهاي مختلف هركدام با نگاه و ديدگاه و انديشه خود به بازي بازيگر نگاه ميكنند و زاويه نگاه وانديشه آنان است كه خلاقيتها و تواناييهاي بازيگر را نمايان ميكند. معتقدم دقت كارگردانان و نگاه حرفهاي آنان به تواناييهاي بازيگران ميتواند هرروز تولدي تازه براي هنرمندان اين عرصه رقم بزند و بازيگران را از نقش آفرينيهاي تكراري در امان نگهدارد.
تاكنون نشان دادهايد در انتخاب نقش هايتان دقت نظر داريد، اين انتخاب خوب ناشي از چيست؟اينكه تماشاگر معتقد باشد سنجيده انتخاب ميكنم، برايم مطلوب است از سوي ديگر تشويقي است كه تا حد توان از انتخابهاي شتابزده و ناسنجيده به دور باشم. براي انتخاب نقشهايم خيلي فكر ميكنم، براي رسيدن به نقش زمينهسازي لازم است؛ مثل فيلم و تئائر ديدن، دريافت از مردم عادي و موقعيتهاي موجود در اجتماع مواردي از اين دست كه به درك آفرينش بهتر يك نقش كمك ميكند. بايد وقتي در شهر قدم ميزني بيدقت گذر نكني،سفر و فرصتهايي كه در تجربيات روزهاي سفر كسب ميشود همه و همه بخش بزرگي از زمينه سازيهاي مناسبي است كه در طول روز، طول شبانه روز و در زندگي روزانه از اطراف كسب ميكني و البته اين كسب و دريافت از محيط نياز به خوب نگاه كردن و خوب شنيدن دارد.
وقتي بازيگري براي كسي امري جدي باشد در انتخابهايش و تمامي مراحل كارش سنجيده عمل ميكند. اينكه خيلي زود چهرهاي شناخته شده در ميان مردم شوم يا نقش اول يك اثر باشم آنقدر برايم مهم نيست كه درست پيش روم.برايم مهم قرار درنقشي باارزش،ماندگار و تاثيرگذار است و از همه مهمتراينكه در ايفاي آن نقش بتوانم بهترين بازي را انجام دهم. براي رسيدن به اين مقصود برروي كارآكتر و هدف و پيامي كه دارد فكر ميكنم. با جمعبندي نظرات كارشناسي و نتيجهگيري شخصي به انتخاب نقش ميرسم اين كه فضاي تيم و گروه سازنده يا كاراكتر پيشنهادم تا چه حد مناسب است.دوست دارم هر روز خوب و خوبتر شوم، نميدانم تا اكنون چقدر موفق بودهام. دوست دارم بيشتر از اينكه بازيگر مطرحي به چشم بيايم، بازيگر خوبي باشم.
اينكه بهاره كيان افشار را در فضاي تلويزيون، سينما،تئائر همزمان ميبينيم، ناشي از فعاليت شماست، يا نقشها هستند كه سراغ شما ميآيند؟من كه دائم در تلاش و كار هستم، ولي اين نقشها بودند كه مرا انتخاب كردند. از كلاه پهلوي آغاز شد،دوستان از علاقهام به تئائر با خبر بودند و اين باعث شد كه در فضاي تئاتر حضور پيدا کند. اين نوعي بازگشت به رؤياهاي دوران كودكي بود. بازي در سينما و تلويزيون هم براساس پيشنهاد نقشها بوده است.
گويا بهاره كيان افشار بازيگري نقشهاي تكراري نيست و شما هميشه در جستوجوي كاراكترهاي تازه هستيد...از ديدگاه من كسي كه تصميم ميگيرد بازيگر شود به خيلي از شخصيتها، ژستها و موقعيتها فكر كرده است. متاسفانه گاهي يك بازيگر در يك نقش خوب ديده ميشود سپس سيل پيشنهاد نقشهاي مشابه به سوي وي جاري ميشود. اگر بازيگر با اين سيل كه قطعاً همراه با پيشنهاد دستمزدهاي خوب است همراه شود به تكرار ميافتد و بعد از مدتي ديدن آن بازيگر در نقشهاي مشابه نه تنها تماشاگر، بلكه براي خود نيز خستهكننده است.
بنابراين نجات دادن آن بازيگر از فضاي تكراري سخت و دشوار ميشود. من از تكرار ميترسم و گريزانم،من از اول آمدهام كه تجربه كنم و نقشهاي متفاوتي را بازي كنم. ميخواهم در فضاي متفاوتها باقي بمانم.