به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،زمان سفر ما تعطیلات تابستانی بود که با توجه به اطلاعات هواشناسی در منطقه اسالم و خلخال باید شاهد هوایی صاف و بدون ابر میبودیم که خوشبختانه درست از آب درآمد. اگر یک روز دیرتر به قرارگاه در نظر گرفته شده میرسیدیم مطمئناً دچار باران و مه غلیظی میشدیم که در منطقه جنگلی اسالم جزو مخاطرات راهیابی در نظر گرفته می شود. حتماً به این نکته توجه داشته باشید که در این منطقه در هوای ابری حضور راهنمای محلی جزو الزامات برای طی مسیر است.
روز اولصبح قبل از دوراهی اسالم به خلخال بیدار شدم و ضمن تذکر دوباره به راننده برای توقف در محل دوراهی به دیدن مناظر اطراف جاده پرداختم، حدود 6 صبح ابتدای دوراهی اسالم به خلخال که با یک پل روگذر از روی جاده مشخص است از اتوبوس پیاده شدیم و پس از هماهنگی با راهنما و برداشتن کولهها برای رسیدن به روستای تاکهشون که ابتدای جاده قدیم خلخال است شروع به حرکت کردیم.
پس از گذر از محلی مخصوص پرورش ماهی و عبور از سمت راست رودخانه به چشمه آبی رسیدیم که محل مناسبی برای صرف صبحانه به نظر میرسید. پس از صرف صبحانه وارد جنگلهای اسالم با انبوه درختانی شدیم که جلوی تابش هرگونه تلألو خورشید را میگرفت. سایه درختان تقریباً در تمام طول مسیر روز اول با ما بود و خنکای جنگل کمک فراوانی به طی مسیر و جلوگیری از گرما میکرد. ساعت یک بعدازظهر به روستای دریابن که یکی از روستاهای زیبا در طول مسیر است وارد شدیم.
در مرکز این روستا مغازهای به نام سوپر شایان وجود دارد که میتوان مایحتاج مورد نیاز را از آن تهیه کرد.ساعت 30/15 گروه شاداب از استراحت عصرگاهی مهیا برای ادامه مسیر بودند. پس از گذشتن از شرکت پرورش ماهی در انتهای روستای دریابن و یک ساعت و نیم پیادهروی با شیبی تندتر از قبل، در ساعت 17 به روستای سولهسهناو با ارتفاع 780 متر از سطح دریا و نمای زیبای آن و چشمه آب گوارایش در مرکز روستا وارد شدیم.
توقف در سولهسهناو در حد تأمین آب برای ادامه مسیر بود و پس از آن با گذر از این روستا به منطقهای رسیدیم که در قسمتهایی به دلیل وجود بافت ماسهای و خاک روان و شیب بیشتر نسبت به مسیر پیموده شده و نیز عدم وجود درخت در این محلها نیاز به احتیاط جهت گذر بود. میتوان از این قسمت به دلیل وجود شنهای روان در شیب تند به عنوان مسیری کمی مشکل نام برد که البته در صورت تمایل نیز میتوان با بالا رفتن از ارتفاع و گذر از یال از بروز هرگونه خطری دوری جسته و به عبارتی قسمت شنهای روان را دور زد.
ساعت 19 زمان ورود ما به معروفترین روستای مسیر با ارتفاع 1000 متر از سطح دریا بود؛ روستای ناو که اهالی آن آشناییدیرینهای با گروههای کوهنوردی داشته و با مشاهده آنها استقبال گرمی به عمل میآورند. دیوار خانههای روستای ناو که توسط اهالی عمدتاً برای اسکان شبانه گروهها به صورت اجارهای پیشنهادمیشود بسیار زیبا و همچون خانههای دیگر روستاهای طول مسیر با دو رنگ قهوهای در پائین و سفید در بالا رنگآمیزی شده است.
با گردش در روستای ناو می توان کندوهایی که در تنه درختان ساخته شده را مشاهده کرد و البته اگر شانس یار باشد از شرکت پرورش ماهی که بالای روستا تأسیس شده ماهی تازه برای کباب تهیه کرد. برابر برنامه اسکان شبانه در روستای بالای روستای ناو درنظر گرفته شده بود اما به دلیل توصیه راهنما و نیز پیدا کردن محلی مناسب و صاف با فاصله یک کیلومتر در بالادست پرورش ماهی، گروه در این محل مشغول برپا کردن چادر شدند.
روستاییان منطقه ناو و روستاهای اطراف عمدتاً به دامداری و باغداری مشغولند. بیشتر آنان قبل از زمستان به دلیل برودت هوا مجبور به ترک روستا و کوچ به مناطق با ارتفاع کمتر شده و فقط تعداد کمی از اهالی برای رسیدگی به باغهای خود در روستا باقی میمانند. شبکه برق به این روستاها رسیده اما جاده تردد روستاییان همان جاده خاکی قدیم خلخال است که در انتها به روستای دریابن رسیده و پس از آن به جاده جدید وصلمیشود.
آب شرب تمام روستاها از چشمههای فراوان موجود در منطقه تأمین میشود و میتوان گفت کمبود آب در این منطقه وجود نداشته و در فواصل اندکچشمههای گوارایی قابل مشاهده است که از دل کوه آبی زلال را در دسترس قرار میدهد. گویش عمده روستاییان تا روستای ناو تالشی بوده که در این روستا به افرادی با گویش آذری نیز برخورد میکنی اما عمدتاً ترکیبی از هر دو گویش را در محاورات روزمره استفاده میکنند.
روز دومباوجود بیدارباش ساعت 5 صبح و پیشبینی لازم جهت جمعآوری چادرها و وسایل اما حرکت صبح کمی با تأخیر صورت گرفت. بعد از تمام تأخیرهای ممکنه و برداشت آب از چشمهای که در ورودی روستا قرار داشت روستای ناو را به قصد ادامه مسیر ترک کرده و پس از گذشت از روی پلی که در بالادست رودخانه ناورود بود مجدداً به سمت راست رودخانه برگشته و پس از طی مسافت کوتاهی در حاشیه رودخانه به روستایی در بالادست روستای ناو و محل تلاقی و اتصال دو رودخانه با شماری خانه خالی از سکنه رسیدیم.
در این محل دو راه پیش روی ما قرار داشت که با اطلاعاتی که بعداً کسب کردیم متوجه شدیم هر دو راه به هم رسیده و کمی بالاتر با هم تلفیق می شوند؛ یکی عبور از یال میانی محل اتصال دو رودخانه و دیگری طی مسیر خاکی ماشینرو که در سمت چپ رودخانه قرار داشت. پس از مشورت با گروه و راهنما و یکی از پیرمردان محلی که در محل حضور داشت تصمیم به گذر از مسیر سمت چپ رودخانه گرفتیم. مسیر در نظر گرفته شده با تمام اطلاعاتی که قبلاً کسب شده بود متفاوت بود. هیچ گروهی اطلاعات این مسیر را ثبت نکرده یا این که ما متوجه ثبت اطلاعاتی در این باره نشده بودیم.
مسیر تا روستای ناو بالا با شیب نسبتاً تند و پوشش جنگلی زیبا و صدای رودخانه خروشان که درون درهای در پائین جاده خاکی محل عبور گروه در جریان بود پیموده شد. توقف ما در ناو بالا در حد برداشت آب و گفتمان کوتاهی با چند تن از اهالی طول کشید. دو مسیری که در این محل وجود داشت یکی ادامه جاده ناو بالا رو به جلو و مستقیم و رسیدن به روستای بیلی و پس از آن روستای خوجین و نهایتاً خلخال بود و دیگری که مسیر انتخابی ما بود، برگشت مقداری از مسیر یعنی تا دوراهی قبل از روستای ناو بالا که مسافتی حدود 1000متر بود و انتخاب راه سمت راست و صعود به ارتفاعی که ییلاق حد یا خرهخونی در آن قرار داشت. مسیر صعود کمی شیب تندتری از قبل داشت و گروه با پیمودن آن ساعت 10 به ییلاق بسیار زیبای خرهخونی رسیدند.
منظرهای زیبا که تمام گروه را به فکرشب مانی در این ارتفاع و لذت بردن از منظره زیبای آن با چشمانداز مسیر و جنگل پیموده شده انداخته بود.پس از استراحتی 20دقیقهای و باوجود تمایل زیاد گروه به ماندن در ییلاق، به مسیر ادامه داده و با گذشتن از ییلاق زیبای خرهخونی و گذر از یال کوه مجدداً وارد پوشش جنگلی زیبا و انبوهی شدیم که راه خاکی موجود در میان آن راهنمای ما به سوی روستای کیاره بود.
کیاره روستایی است واقع در درهای بین چند کوه که چمنزارهای موجود در دامنهکوهها، زیبایی دوچندانی را به آن بخشیده است. عمده فعالیت ساکنان کیاره با توجه به مرتع وسیعی که در اختیار دارند دامداری است. در چمنزارهای اطراف که به عنوان ییلاق دامداران مورد استفاده قرار میگیرد خانههایی با فاصله از یکدیگر دیده میشود که گروه گروه و به صورت چندتایی، یکجا و اطراف یک چشمه قرار گرفته است. گلههای گوسفندان در چمنزار مشغول چرا هستند و گاوها نیز در این بین با سر و صدای خود خودنمایی میکنند، کمی دورتر هم میتوان چند رأس اسب را دید که به دور از فضای اینطرف در آرامش خود مشغول استراحت و بازیگوشیاند.
ساعت20 / 15 پس از صرف ناهار و چای، گروه آماده حرکت برای ادامه مسیر و گذشتن از آخرین یال بودند که در ارتفاع حدود 2500متری از سطح دریا قرار داشت. شیب این منطقه برای صعود به یال تند بود اما با توجه به استراحت میانروزی گروه بدون اتلاف وقت و با دو توقف 5دقیقه ای ساعت 17 عکس یادگاری خود را بر فراز آخرین یال گرفته و به سوی اندبیل و خلخال راه فرود از یال را پیشرو داشتند. ساعت 19 زمان ورود به اندبیل، تفرجگاهی چسبیده به خلخال بود که به نوعی بشارت دهنده پایان سفر و آغاز راه برگشت ما بود.