به گزارش
مجله شبانه باشگاه
خبرنگاران، "محمد رضا شیرخانلو "او این روزها چنان مشغول خبرنگاران و اهالی رسانه است که به خاطر کمبود وقت، بسیاری از پیشنهادهايش را رد کرده؛ حتی پیشنهاد دوبله «گذشته» اصغر فرهادی را. محمدرضا این روزها در حالی نقل محافل است که سری پر سودا دارد و برای آینده کاریاش نقشههای فراوان. در ادامه گفت گوی قانون را با این ستاره خردسال این روزهای سینمای ایران خواهید خواند:
چه شد که بازیگری را شروع کردی؟من و پدربزرگم با هم برای تماشای فوتبال به ورزشگاه رفته بودیم. همانجا بود که دوست آقای مقدم مرا دید و من را برای سریال «چک برگشتی» به ایشان معرفی کرد.
بعد از چک برگشتی آنقدر شناخته شده نبودی که برای کارهای بعدی انتخاب شوی، چه کسانی به پروژههای بعدی معرفیات میکردند؟
اوایلش خود کارگردانها و هنرمندان مرا به فیلمها و سریالها، معرفی میکردند. بعد از آن یک تلهفیلم به نام «سفر زمان» بازی کردم.بعد برای تئاتر آقای آقاحسینی دعوت شدم که برای جشنواره رضوی رفتیم. بعد از آن آقای دژاکام، نمايش ساقی را پیشنهاد داد که با بازی در آن، یک ماه در سالن اصلی اجرا داشتم و دیگر بیشتر تئاتریها من را میشناختند.
بعد از تمام این پروژهها برای فیلم سینمایی «دهلیز» آن هم برای نقش اصلی انتخاب شدی. کمی در اینباره توضیح میدهی؟
کسانی که خبر داشتند آقای شعیبی قرار است چنین فیلمی بسازد و کارهای مرا دیده بودند، مرا معرفی کردند؛ مثلا عمو سرابی بازیگردان دهلیز از فعالان تئاتر است. بازی مرا در نمایش آقای دژاکام دیده بود. برای همین مرا میشناخت و برای دهلیز معرفی کرد. همینطور آقای جودی هم تئاتر را دیده بود و تعدادی دیگر از دوستان. اینطوری شد که من به دهلیز معرفی شدم؛ اما با همه اینها باز هم من برای نقش امیرعلی انتخاب نشدم و گفتند چهرهاش با این نقش همخوانی ندارد. ظاهرا وقتی فیلمبرداری را شروع کردند به این نتیجه رسیدند که آن بچه نمیتواند بازی کند. آقای شعیبی زنگ زد که من بروم. اولین پلانی که بازی کردم دست زدند و من شدم بازیگر فیلم دهلیز.
در سریالهایی که بازی کردی تمرکز فیلم بر بازی تو نبوده؛ اما در دهلیز تو در نقش اصلی بازی میکنی و اگر بازیات باورپذیر و خوب نمیشد، فیلم زمین میخورد.ب
رای اینکه به این بازی برسی و زمان طولانی فیلمبرداری خستهات نکند چه کسانی به تو کمک کردند؟عمو سرابی خیلی کمکم کرد. به من میگفت که باید چی کار کنم و من هم انجام میدادم.پیش میآمد خودت هم کاری بکنی؟ مثلا فکر کنی اگر این کار را انجام بدهی خوب است؟در دهلیز نه؛ فقط کارهایی که عمو سرابی میگفت انجام میدادم؛ اما یک بار در دودکش این کار را کردم.بین سینما، تلویزیون و تئاتر کدامرو بیشتر دوست داری؟من همهاش را دوست دارم؛ اما از تلهفیلم خوشم نمیآید.
تلویزیون را تعداد بیشتری میبینند و بیشتر تو را میشناسند؛ اما بازیگران معمولا حضور در سینما را بیشتر دوست دارند. تو چطور؟من دوست دارم مردم من را بشناسند؛ اما بیشتر برایم مهم است که وقتی فیلمهای مرا میبینند، بخندند و شاد شوند. همینکه بخندند برای من کافیست.پس چرا دهلیز را بازی کردی؟در دهلیز هم مردم وقتی قسمتهایی را که من بازی میکنم میبینند، لبخند میزنند. دهلیز هم کاملا غم نیست.
پس دوست نداری فیلم غم بازی کنی؟چرا دوست دارم، اما واقعا دوست ندارم مردم ناراحت بشنوند. فیلم غم کمتر بازی میکنم.
پیشنهاد جدید هم داری؟
بله، چند سریال بوده که فعلا یک فیلم سینمایی، کار آقای علیرضا نادری را که هنوز اسم قطعیاش مشخص نیست، قبول کردهام. در این فیلم نقش بچه آقای حمید فرخنژاد و خانم بهناز جعفری را بازی میکنم.
در فیلم دهلیز با کدام بازیگر راحتتر بودی؟ اگر برایت مشکلی پیش میآمد یا خسته میشدی به چه کسی میگفتی؟من در همه کارهایم با همه راحتم، ولی در دهلیز اگر خسته میشدم یا تشنهام میشد به عمو سرابی میگفتم و یا به آقای جودی.نویسنده ...بله میشناسم، نویسنده و دستیار کارگردان دودکش.بله، عمو تماس گرفت و من را برای کار دعوت کرد. البته از اول آنها مرا برای نقش پوریا در نظر داشتند. وقتی ما رفتیم دفتر نوشته بودند نقش پوریا: محمدرضا شیرخانلو.
گفتی در دهلیز بازیگردان یعنی آقای سرابی کمکت میکرد، اما در دودکش کسی بازیگردان نبود. آنجا چه کسی در اینکه نقشت را بازی کنی کمکت میکرد و میگفت چه کار کنی؟
عمو برزو.
بازیگران کار چطور؟ آنها هم کمکت میکردند؟من در همه مصاحبههایم گفتهام، باز هم میگویم بازیگران هیچ وقت کمکم نکردند؛ اما دستیار کارگردان، نویسنده، بازیگردان و... خیلی کمکم کردند. خود کارگردانها هم کمی کمک میکردند، ولی اکثرا حرفهایشان را به دستیارها میگفتند تا بگویند. البته با بازیگرها خیلی راحتم و دوستشان دارم.
رابطهات با عوامل و بازیگران بعد از اتمام کار ادامه دارد؟بله. خانم رهنما همیشه میگوید مثل پسرش هستم. بقیه هم تماس میگیرند حالم را میپرسند.
بازیگری تا به حال به درسات لطمه نزده است؟نه اصلا، من برای روزهایی که نمیتوانم مدرسه بروم و فیلمبرداری دارم معلم خصوصی دارم. درس میخوانم و درسم هم خیلی خوب است.
دوست داری بازیگری را ادامه بدهی؟بله، من تا 29 سالگی میخواهم بازیگری را ادامه بدهم و بعد اولین فیلمم را بسازم. بعد از آن، هم کارگردان باشم هم بازیگر.
مردمی که در کوچه و خیابان تو را میبینند میشناسندت؟ واکنششان چیست؟بله، میشناسند و عکس و امضا میگیرند. همهاش میخواهند لپم را بکشند و ازم بوس بگیرند که فراریام.
دوست داری در چه نوع فیلمهایی بازی کنی؟من همه فیلمها را دوست دارم، مخصوصا اگر نقشم پررنگ باشد؛ اما خودم دوست دارم در فیلمهای «بزن بزن» بازی کنم که اینجا از این فیلمها نمیسازند.
دوست داری به جای شخصیتهای کارتونی حرف بزنی و کار دوبله پروژههای انیمیشن مثل فیلمهایی نظیر «تهران 1500» را به عهده بگیری؟نه اصلا، این کار بارها به من پیشنهاد شده، اما خودم دوست ندارم. حتی کار دوبله فیلم «گذشته» اصغر فرهادی هم پیشنهاد شد که به جای نقش فؤاد حرف بزنم؛ اما چون درگیر این مصاحبهها هستم اصلا وقت نشد که قبول کنم؛ دوست هم ندارم.
فیلم کودک چطور، دوست داری تجربه فیلم کودک داشته باشی؟نه خوشم نمیآید.
تا حالا شده فیلمی ببینی و دوست داشته باشی خودت در آن بازی میکردی؟نه، فقط وقتی کارتون میبینم دوست دارم جای آن باشم؛ مثلا باباسفنجی، زورو، شرک، مرد عنکبوتی و... راستی، به جای این شخصیتها دوست دارم حرف بزنم، ولی خب پیشنهاد نمیشود.
چیزی هست که دوست داشته باشی بگی؟من چند روز پیش از طرف رادیو رفته بودم خیریه محک، بچههای خیلی زیادی آنجا بودند. دوست دارم یک روز با عمو هومن، خاله سیما، خاله الناز و بچههای دودکش با هم برویم پیش آنها. آن بچهها اکثرا مرا نمیشناختند و حالشان خوب نبود خیلی ناراحت شدم و دوست دارم یک بار هم با هم به آنجا برویم.