بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادبیات پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
آیه ۱۳ سوره لقمان
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ
و [یاد کن] هنگامی را که لقمان به پسر خویش در حالی که وی او را اندرز می‌داد گفت ای پسرک من به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است.


از این گونه داستانها در ادب پارسی بسیار آمده است اما در قرآن نیز موعظه ها و حکمت هایی چند از لقمان شده است که در آیات بعد بخشی از آنها آمده است.

اما مهمترین حکمت همان موعظه ای است که در این قطعه آمده است. اینجا لقمان به فرزندش که همهٔ مردم جهانند گوید: ای فرزند نازنین، شریکی برای خداوند در جهان میاور که ظلمی از این رسواتر نخواهد بود، زیرا ظلم، نهادنِ چیزی است در غیر موضع و جایگاه خود.

بنابر این چه ظلمی از این رسواتر خواهد بود که در کنار آن خدای یگانه  و آن نور مطلق و آن وجود بی حد، بت بی جان یا جان داری را چون فرعون که حادث و فقیر بالذات است و می آید و می رود  بگذارند و او را به جای خدا در عالم موثر دانند و عبادت کنند.

اهمیت این موعظه در این است که اکثر اهل عالم با آنکه به ظاهر به خدای یگانه و یکتا معتقدند اما در عمل آن یگانه و فرمان او را زیر دست فرعونِ نفسِ خویش می کنند و به هزار فرعون دیگر به حیله و دستان توسل می جویند تا کاری به سود ایشان برآید.



حاصل حکمت و نصیحت لقمان این است که گفت: ای فرزند دل خویش به پروردگار خویش که حق مطلق است بسپار و از هیچ کس دیگر مدد مجوی که تمامی قدرت و خیر و خوبی و هر آنچه در آرزوی بگنجد همه در خزانه اوست و هیچ کس با او در هیچ کمالی شرکت ندارد.

لقمان شخصیت روشن تاریخی ندارد و فرضیاتی که بعضی ارائه کرده اند و شخصیت توراتی به او داده اند راه به جایی نمی برد. او مظهر حکمت است. از معروفترین حکمتهای او در ادب پارسی آن است که سعدی در گلستان آورده است:
لقمان را گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن پرهیز کردم.

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار