به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، با آن که هرگز مشخص نشده که اولين نامه داخل بطري چه زماني پيدا شده است اما اين طور که در تاريخ ادعا شده است اولين نامه توسط يک فيلسوف يوناني به نام «تئوفراستوس» در درياي مديترانه و در سال ۳۱۰بعد از ميلاد پيدا شده است.
جالب اين جاست که موقعيت نويسنده نامه در اقيانوس اطلس عنوان شده بود و اين نامه پس از سفري طولاني بالاخره به مديترانه رسيده بود، البته اين نامه هرگز ديده نشد و معلوم نيست که در حقيقت وجود داشته است يا خير. هفته نامه سرنخ سرگذشت برخي از اين نامه ها را در مطلبی اورده است:
نامه اي براي ملکهيکي از مشهورترين نامه هايي که داخل بطري و در اقيانوس اطلس پيدا شد، متعلق به کريستف کلمب بود. وقتي کشتي او، نينا، به همراه تعداد زيادي از خدمه، گرفتار توفاني بسيار سخت شد، آن ها هرگز گمان نمي کردند که بتوانند از اين توفان جان سالم به در ببرند. به همين خاطر، کريستف نامه اي نوشته و موقعيت خود، کشفياتش و هر آن چه را ديده بود در آن شرح داد.
او نامه را داخل يک بطري قرار داده و به دريا انداخت و در تکه اي کاغذ که همراه نامه بود از يابنده خواست تا آن را به ملکه اسپانيا بدهد. اين نامه حدود ۱۰۰سال پس از آن پيدا شد و هم اکنون در موزه اي در اسپانيا نگهداري مي شود.
نامه زندانيانبيشتر مردم گمان مي کنند که نامه هاي داخل بطري همه به داخل دريا انداخته مي شوند اما اين موضوع درباره تمام آن ها صحت ندارد. در سال ۲۰۰۹ نامه اي در داخل يک بطري پيدا شد که متعلق به زندانيان جنگ جهاني دوم در سال ۱۹۴۴ بود و توسط کارگران اين زندان در لهستان پيدا شد، آن ها در حال نوسازي زيرزمين اين زندان بودند که بطري را داخل يکي از ديوارها پيدا کردند.
اين زندان در واقع بازداشتگاهي سياسي مربوط به نازي ها بود. تاريخ نامه، نهم سپتامبر ۱۹۴۴ را نشان مي داد و متن نامه در واقع نام، شماره زنداني و آدرس ۷زنداني بود که با مداد نوشته شده بود.
شش نفر از اين زندانيان لهستاني و يکي ديگر اهل فرانسه بوده و همگي بين ۱۸ تا ۲۰ سال سن داشتند. از اين تعداد تنها ۲نفر توانسته بودند از جنگ جان سالم به درببرند و به خانه هاي خود باز گردند.
نامه دانش آموزاندر دسامبر ۲۰۰۸، مارلي برندل برا ي تفريح به تالاب نلسون در نزديکي دهکده خود در آلاسکا رفته بود که متوجه شيء عجيبي در ميان تالاب شد. او يک بطري پلاستيکي را ديده بود که نامه اي در آن قرار داشت. از رنگ زرد و کاغذ پوسيده نامه مشخص بود که زمان زيادي از نوشته شدن آن مي گذرد.مارلي نامه را از بطري خارج کرده و متوجه شد که آدرس آن مربوط به مدرسه اي در شهرهاي شمالي آلاسکاست.
در آن نامه نوشته شده بود: «سلام يابنده عزيز، اسم من اميلي هوانگ است و در کلاس چهارم، تحصيل مي کنم. اين نامه هم بخشي از تحقيقات ما درباره اقيانوس ها و مردماني است که در کشورهاي دوردست زندگي مي کنند، لطفا پس از پيدا کردن بطري، تاريخ و موقعيت جغرافيايي آن را به اين آدرس بفرستيد.
پس از آن، ما عکس و تاريخي را که بطري را به اقيانوس انداخته ايم براي شما خواهيم فرستاد.»مارلي به اين موضوع بسيار علاقه مند شده و تصميم گرفت تا نامه اي را به آدرس فرستنده بفرستد، پس از تحقيقات بسيار، او فهميد که اين نامه ۲۱سال قبل به اقيانوس انداخته شده بود و اين دانش آموزان ديگر فارغ التحصيل شده اند.
نامه گينسيقديمي ترين نامه داخل بطري پيدا شده در دنيا که در کتاب رکوردهاي گينس هم ثبت شد، نامه اي ۹۹ ساله است که حالا در موزه علوم دريايي اسکاتلند در آبردين نگهداري مي شود. اين نامه داخل يکي از ۱۸۹۰بطري بود که در يک طرح آزمايشي، در تاريخ ۱۰ ژوئن ۱۹۱۴ به دريا انداخته شد.
اين طرح متعلق به «کاپيتان هانتر براون» بود تا بفهمد که يک بطري تا چه زماني مي تواند به سفر دريايي خود ادامه دهد. او سال ها پس از انداختن بطري ها، سفرهاي دريايي خود را دوباره آغاز کرده و موفق شد ۳۱۵ بطري را پيدا کند.
در تمامي اين نامه ها، از يابنده خواسته شده بود تا پس از نوشتن موقعيت پيدا شدن بطري و در صورت امکان گذاشتن عکسي از منطقه، آن را دوباره به آدرس کاپيتان هانتر بفرستد اما به غير از بطري هايي که توسط خود هانتر پيدا شد، هيچ بطري ديگري به دست او نرسيد. تا اين که در سال ۲۰۱۲ يک ماهيگير اسکاتلندي موفق شد اين نامه را پيدا کند.
نامه اي براي کمکدر سال ۱۷۸۴ يک کاپيتان ژاپني به نام «شينوسکه ماتسوياما» با کشتي خود و به همراه ۴۴ خدمه و دريانورد، در اقيانوس اطلس در حال سفر بودند که در کنار جزيره اي خالي از سکنه دچار حادثه شده و کشتي آن ها غرق شد.
آن ها که مدت زيادي در آن جا مانده و ديگر ذخيره آب و غذايشان به اتمام رسيده بود، تصميم گرفتند نامه اي نوشته و به دريا بيندازند تا شايد کسي آن را پيدا کرده و به کمکشان بيايد.
البته اين افراد زياد هم خوش شانس نبودند زيرا نامه آن ها ۱۵۰ سال بعد و زماني پيدا شد که ديگر تمامشان جان خود را از دست داده بودند. اين نامه روي پوسته اي نازک از درخت نوشته شده و درون يک بطري قرار داده شده بود. نامه هم اکنون در موزه اي در ژاپن نگهداري مي شود و يابنده اصلي آن هرگز مشخص نشد.
نامه هاي جاسوسيدرگذشته، جاسوسان نيروي دريايي انگليس براي فرستادن اطلاعات مهم و موقعيت دشمن، از نوشتن نامه و فرستادن آن ها به وسيله بطري استفاده مي کردند، به اين ترتيب اگر نامه به دست دشمنان مي افتاد جاسوسان شناسايي نشده و جان سالم به در مي بردند. با اين که ممکن بود اين نامه ها به دست هر کسي بيفتد و اطلاعات محرمانه فاش شود اما هيچ چاره اي براي آن انديشيده نشده بود، تا اين که يکي ازاين بطري ها به دست ماهيگيري معمولي افتاد و اطلاعات آن توسط اين شخص خوانده شد.
در آن زمان، ملکه اليزابت اول از اين موضوع مطلع شده و پس از مجازات ماهيگير کنجکاو، شغل جديدي اختراع کرد، باز کننده اين بطري هاي پيدا شده از اقيانوس، شغل اين فرد جست و جودر اقيانوس و پيدا کردن بطري ها بود و تنها کسي که حق داشت در اين بطري ها را باز کند اين شخص بود به غير از او، هر کس ديگري که بطري را باز کرده و نامه را خارج مي کرد به اعدام محکوم مي شد. هنوز هم پس از صدها سال گاهي يکي از اين بطري ها که حاوي اطلاعات جاسوسي هستند در سواحل انگليس به چشم مي خورند.
نامه خصوصي هوگسدر سال ۱۹۹۹ وقتي يک ماهيگير اسکاتلندي در حال ماهيگيري با تور قديمي خود بود، ناگهان متوجه شد که چيزي بزرگ تر و سنگين تر از يک ماهي معمولي صيد کرده است. او تور خود را بالا کشيد و متوجه شد به جاي ماهي، يک بطري در داخل تور است که نامه اي داخل آن قرار دارد. پس از باز کردن بطري، ماهيگير دو نامه پيدا کرد که روي يکي از آن ها نوشته شده بود مخصوص «توماس هوگس» و تاريخ آن مربوط به نهم سپتامبر ۱۹۱۶ مي شد.
در نامه اي که خصوصي نبود از يابنده درخواست شده بود تا نامه ديگر را به همسر توماس به نام «اليزابت» برساند.ماهيگير که نمي توانست جلوي کنجکاوي خود را بگيرد، نامه خصوصي را هم باز کرد. البته او شايد مي خواست از اين طريق بتواند نامه را به صاحبش برساند. نامه اليزابت، يک متن ساده بود که توماس براي همسرش نوشته بود، نامه نشان مي داد تازه يک سال از ازدواج اين دو زوج مي گذشته که توماس براي شرکت در جنگ جهاني اول مجبور شده بود، به فرانسه سفر کند.
اين طور که مشخص بود اين دو نفر نمي توانستند پس از اين همه سال زنده باشند پس ماهيگير به جست و جوي اقوام يا فرزندان آن ها مشغول شد. اين داستان آن قدر جالب بود که دولت اسکاتلند حاضر شد تمامي مخارج سفر را به ماهيگير بپردازد تا او نامههارا به صاحبشان برساند. جالب اين جاست که دختر آن ها هنوز هم زنده بود و در نزديکي همان آدرس خانه داشت. اين نامه پس از ۸۳سال به صاحب اصلي خود رسيد.
پروژه نامه گمشده«ابي جکوبسون» نامه اي زرد و پوسيده را پيدا کرد که در سال ۱۹۴۴ نوشته شده بود، اين نامه متعلق به خانم و آقاي جوزف و متئوس مي شد که احتمالا زماني در آپارتماني در نيويورک ساکن بودند. ابي مي گويد: «زماني که نامه را باز کردم مي دانستم نامه اي بسيار قديمي است ولي با ديدن تاريخ و موضوع آن واقعا شگفت زده شدم. نامه مربوط به زمان جنگ جهاني دوم بود.»
ابي در ابتدا نمي دانست بايد با اين نامه چه کار کند. چند روز هم از پيدا کردن آن گذشت تا اين که بالاخره تصميم گرفت به دنبال صاحبان نامه بگردد. اين داستان آن قدر برايش جالب شده بود که نمي خواست در خانه نشسته و تنها از طريق اينترنت به جست و جو بپردازد، به همين خاطر، به شهرداري نيويورک رفته و به جست وجوي آن ها در مدارک موجود در شهرداري مشغول شد.
چند ماه از اين موضوع گذشت و ابي نتوانست موفق به پيدا کردن آن ها شود. پس جست و جوي اينترنتي را آغاز کرد. او وب سايتي راه اندازي کرد و نام آن را «پروژه نامه گمشده» گذاشت. در ابتدا ابي مي خواست به تنهايي آن ها را پيدا کند اما کم کم به اين نتيجه رسيد که کمک مردم او را زودتر به هدف مي رساند.
در اين مسير مرد آمريکايي توانست همراهان بسياري پيدا کند که حاضر بودند به صورت آنلاين به او کمک کنند. يکي از آن ها مگي نام داشت و ساکن دانمارک بود. ابي با کمک مگي توانست بالاخره با پسر خانواده يعني اسکات متئوس ارتباط برقرار کند، او نيز ساکن نيويورک بوده و ۶۷ سال داشت.
ابي مي گويد: «براي من بسيار جالب بود که افراد زيادي از سراسر دنيا با من ارتباط برقرار کردند تا بتوانيم نامه اي را به دست صاحبش برسانيم.» خانم و آقاي متئوس از دنيا رفته بودند و اسکات تنها بازمانده آن ها به حساب مي آمد. اسکات مي گويد: «اين نامه براي من خيلي جالب بود. زيرا پدرم تنها دو ماه قبل از به دنيا آمدن من در جنگ جان خودش را از دست داد. من هرگز او را نديدم و او را به خوبي نمي شناختم. هميشه گمان مي کردم او ما را دوست نداشته که به خاطر جنگ من و مادرم را تنها گذاشته است. ولي با خواندن اين نامه توانستم ميزان علاقه اش به مادرم را بفهمم.»