به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بیشتر بچهها مهیار مجیب را با نام عمو نیمای برنامه رنگینکمان میشناسند و او را دوست دارند. او در طول سالهای اجرایش به دنبال ارتباط صمیمانه با بچهها بوده و سعی میکند دیناش را به آنها ادا کند. مجیب معتقد است کسانی که با بچهها کار میکنند باید عشقشان را خالصانه نثار کودکان کنند تا از کارشان لذت ببرند. در ادامه گفتگوی او را با جام جم خواهید خواند:
شما سالهاست که نقش عمو نیما را در برنامه رنگینکمان اجرا میکنید. در این سالها از چه راهکارهایی بهره بردید تا تبدیل به عموی متفاوتی برای بچهها شوید؟در این راه عوامل زیادی دخیل است. با توجه به این که من درس بازیگری و کارگردانی خواندهام این مساله کمک زیادی به من کرده تا بتوانم هر روز همراه خوبی برای بچهها باشم. برای این که درگیر روزمرگی نشوم، مرتب مطالعه میکنم و فیلمهای جذابی را که در ایران و دنیا برای کودکان ساخته میشود ، میبینم و الگو میگیرم. همچنین متنهایی که نویسندگان مینویسند را با دقت میخوانم تا عمو نیما شاکله درستی در برنامه داشته باشد.
من عاشق بچهها هستم و آنها را دوست دارم و عشقم را خالصانه نثار آنها میکنم. ما به عنوان هنرمند موظف هستیم در خدمت بچهها باشیم تا دین خودمان را به آنها ادا کنیم. در مجموع شناخت خوبی از دنیای بچهها دارم و همه این موارد کمک میکند بتوانم ارتباط خوب و صمیمانه با بچهها داشته باشم.
به یاد دارم زمانی که کودک بودم دوست داشتم خانمهای برومند، گیتی خامنه و الهه رضایی را از نزدیک ببینم. مرتب نقاشی میکشیدم و به برنامه میفرستادم. وقتی نقاشیام پخش میشد خیلی ذوق میکردم و حالا امروز موظف هستم خودم وظیفهام را به نحو مطلوب انجام دهم.
در رویاهای کودکیتان آیا روزی را تصور میکردید که خودتان مجری برنامههای کودک باشید؟نه، این تصور را نداشتم که بخواهم مجری شوم. از زمانی که کلاس اول بودم دوست داشتم هنرپیشه شوم، حتی کارهای عجیب و غریب هم میکردم. وقتی میخواستم عکس بگیرم قیافهام را تغییر میدادم تا به خیال خودم بازیگر شوم. باورتان نمیشود حتی یک عکس درست و حسابی از کودکی من نیست. تا این که رشته تحصیلیام را کارگردانی و بازیگری انتخاب کردم.
حدود ده سال دستیار خانم برومند بودم. ورودم هم به سازمان با کار کودک بود. واقعا از این که برای بچهها برنامه اجرا میکنم، خوشحالم. وقتی بچهها میخندند از ته دل خوشحال میشوم. بچهها هرگز نقاب به صورت نمیزنند و خودشان هستند. بنابراین ما هم به عنوان مجری برنامههای کودک باید همین گونه رفتار کنیم.
دنیای بچهها ساده و بیغل و غش است. آنها براحتی متوجه تصنعی بودن محبت میشوند. برای ورود به این دنیا چه کاری انجام میدهید؟من بچهها را جدا از خودم نمیبینم و فاصلهای بین من و آنها وجود ندارد. با دقت به حرکات بچهها نگاه میکنم تا از آنها یاد بگیرم که چگونه رفتار کنم، حتی وقتی خانوادهام را به پارک میبرم مرتب بچهها سراغم میآیند و در این مواقع من از همسر و فرزندانم عقب میمانم، اما با این وجود سعی میکنم به بچهها خدمت کنم تا مبادا آنها ناراحت شوند. همچنین به رفتار بچههای خودم هم توجه میکنم تا از آنها هم یاد بگیرم. وقتی بچهها وارد استودیو میشوند باید بنشینند و بلند نشوند، اما برای این که فضا را بشکنم با آنها بازی میکنم تا از حضور در برنامه لذت ببرند.
اشاره کردید وقتی همراه خانوادهتان به پارک میروید بیشتر از آن که در خدمت خانواده باشید با بچهها همراهی میکنید. این مساله خانواده شما را با مشکل روبهرو نکرده است؟نه، خانوادهام با این مساله کنار آمدند، اما خودم اذیت میشوم، چون وقتی همراه خانوادهام به تفریح میرویم بیشتر از آن که پیش خانوادهام باشم نزد بچهها هستم. البته برخی دوستان هنرمند اینگونه برخورد نمیکنند و خیلی راحت به کسانی که مراجعه میکنند، میگویند الان زمان شخصیشان است، اما من نمیتوانم به بچهها نه بگویم. بچهها مهیار مجیب را نمیشناسند، بلکه عمو نیما را دوست دارند. من هم باید سعی کنم با آنها همراهی کنم تا به تصویری که آنها از عمو نیما در ذهنشان ساختند، خدشهای وارد نشود.
با توجه به این که شما سر و کارتان با بچههاست، آیا با روانشناسان کودک هم صحبت میکنید تا نوع بازیتان در برنامه تاثیر بیشتری روی بچهها بگذارد؟خوشبختانه صداوسیما چند دوره کلاسهای آموزشی برایمان گذاشتند و مرتب درباره کارم با استادان و روانکاوها صحبت میکنم تا بتوانم بیشترین تاثیر را روی بچهها بگذارم. کتابهایی با مضمون روانشناسی کودکان را مطالعه میکنم. از سوی دیگر فوقلیسانس کارگردانی و بازیگری هستم و موضوع پایاننامهام نقش عروسک در تغییر رفتار کودک بود. رشته تحصیلی و مطالعه روزانه کمک زیادی به من کرده تا بیشتر با دنیای بچهها آشنا باشم. امیدوارم آنطور که لازم باشد در برنامه تاثیرگذار باشم.