
باشگاه خبرنگاران جوان؛ سعید یقینی - در قسمت ۱۹ از فصل هفتم سریال «پایتخت»، بین نقی معمولی و بهتاش فریبا درگیری لفظی و احساسی شکل میگیرد؛ صحنهای که نهتنها بار دراماتیک داستان را بالا میبرد، بلکه با دقتی روانشناختی، پرده از تعارضات پنهان در روابط خانوادگی برمیدارد. این سکانس برای بررسی عمیقتر موضوع «تعارضات خانوادگی» و شیوههای سالم حل آن فرصتی مناسب است.
درگیری نقی و بهتاش نهفقط از اختلاف سلیقه ناشی میشود، بلکه به تفاوتهای نسلی، نقشهای اجتماعی و قدرت در خانواده نیز برمیگردد. نقی بهعنوان پدرخوانده و ستون خانواده، از موضع قدرت صحبت میکند، در حالیکه بهتاش بهدنبال استقلال فکری و احساسی خود است. این الگو در بسیاری از خانوادهها تکرار میشود.
در این خانوادهها پدر یا مادر نقش کنترلگر دارند، فرزندان نسل جدید بهدنبال شنیده شدن، استقلال و تأیید هستند و گسست عاطفی شکل میگیرد.
چرا این تعارضها خطرناکاند؟
وقتی تعارضها سرکوب یا نادیده گرفته شوند، به شکل خشم، طرد، یا حتی فاصلهگیری احساسی در میآیند. درگیری نقی و بهتاش، تلنگری است که نشان میدهد اگر مشکلات حل نشوند، رابطهها از درون ترک برمیدارند.
چگونه تعارضها را به گفتوگو تبدیل کنیم؟
وقتی یکی از اعضای خانواده صحبت میکند، هدف شنیدن و درک است، نه دفاع یا پاسخ فوری. مثلاً نقی اگر به جای واکنش، حرفهای بهتاش را گوش میداد، شاید دعوا شدت نمیگرفت.
جدا کردن فرد از رفتار
به جای گفتن «تو بیاحترامی میکنی»، بگویید: «وقتی این حرفو زدی، حس بیاحترامی بهم دست داد.» این کار بهتاش و نقی را از متهم شدن نجات میداد.
یادگیری گفتگوی زماندار
تعارض را در زمان مناسب مطرح کنیم. نه در اوج عصبانیت. جملههایی مثل «الان عصبیام، بذار بعداً حرف بزنیم» میتوانند معجزه کنند.
همدلی، نه قضاوت
اگر نقی حس پسرخواندگی بهتاش را درک میکرد، شاید این احساس طردشدگی کمتر بروز میکرد.
سکانس درگیری بهتاش و نقی، تصویری نمادین از میلیونها گفتگوی ناتمام در خانوادههای ماست. اما اگر با نگاهی آگاهانه به تعارض نگاه کنیم، میتوانیم از آن برای رشد روابط، افزایش همدلی و بازسازی پیوندهای عاطفی استفاده کنیم.
خانواده جاییست که آدمها رشد میکنند، اشتباه میکنند و دوباره میسازند.