به گزارش باشگاه خبرنگاران کرمانشاه
بیستون در فاصله حدود ۳۲ کیلومتری شرق شهر کرمانشاه قرار دارد. نام پارسی باستان این کوه بَغستانَ و بگستانَ به معنی جایگاه خدایان و در نوشته های یونانی بگیستانُن (اُروس) می باشد. در آثار جغرافیدانان عرب سده های میانی مثل ابن حَوقل، اصطخری و یاقوت هم این کوه بَهِستون، بِهِستون (ستونهای خوب) و بهیستان آمده است. در مجموع دگرگونی این واژه بدین گونه است: بَغستانَ – بگستانَ – بهستون – بهستان – بیستونبیستون
به علت شرایط جغرافیایی، همیشه از آغاز زندگی بشر تا به امروز مورد توجه بوده و
آثاری از هر دوره ای از تاریخ را در خود جای داده است. امروزه در محوطه تاریخی بیستون بطول
تقریبی ۵ کیلومتر و عرض ۳ کیلومتر که آثاری را از دوران پیش
از تاریخ تا به امروز در بردارد ۲۸ اثر در فهرست آثار ملی به ثبت
رسیده که شامل موارد زیر می باشد:
۱-غار شکارچیان ۲-غار مرخرل ۳-غار مر تاریک ۴-غار مَر آفتاب ۵-غار مَر دودر ۶-تپه نادری ۷-سراب بیستون ۸-جاده تاریخی حاشیه سراب ۹-بقایای گورستان قدیمی۱۰-دژ تاریخی مدفون ۱۱-نیایشگاه مادی ۱۲-نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ ۱۳-مجسمه هرکول ۴۱-نقش برجسته متریدات دوم ۱۵-نقش برجسته گودرز ۱۶-سنگ بلاش ۱۷-پرستشگاه پارتی ۱۸-بقایای شهر پارتی ۱۹-بقایای بنای ساسانی ۲۰-فرهاد تراش ۲۱-بقایای پل ساسانی ۲۲-بقایای سد ساسانی ۲۳-سنگهای تراشخورده ساسانی ۲۴-کاروانسرای ایلخانی ۲۵-بقایای بنای ایلخانی ۲۶-کاروانسرای صفوی ۲۷-وقف نامه شیخ علی خان زنگنه ۲۸-پل بیستون.
معرفی
آثار
مهمترین
و مشهورترین اثر باستانی در این محوطه نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ می باشد که
به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او می پردازد. با آشنا شدن با
این اثر باستانی می توانیم خط میخی پارسی باستان را بشناسیم و در مورد پوشاک، طرز
آرایش سر و صورت، اسلحه شناسی و اعتقادات مذهبی مردمان ۲۵۰۰ سال پیش در امپراطوری هخامنشیان،
اطلاعات ارزنده ای بدست آوریم.
نقش
برجسته و کتیبه بیستون
سنگ
نبشته سه زبانه بیستون، به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او می
پردازد. سالی که داریوش، سراسر آن را در جنگ با شاهان دروغزن سپری کرد. پس از کشته
شدن بردیا و افتادن حکومت به دست داریوش، در سراسر امپراطوری هخامنشی ۱۹ شورش بزرگ و کوچک اتفاق افتاد.
داریوش بزرگ پس از اینکه این شورش ها را فرونشاند تصمیم گرفت که مردم امپراطوریش
را (و جهان پس از خود را) در جریان چگونگی به دست گرفتن قدرت و نخستین سال
فرمانروایش قرار دهد. او این بنای یادبود و بیانیه مهم را در بیستون بر سر یک راه
کهن به ثبت رساند. راهی پر رفت و آمد که محل عبور کاروانها و نظامیان از بابل و
بغداد به سوی کوههای زاگرس و همدان بود و به علت جایگاه ویژه اش که از دیر باز
سرزمین خدایان (بغستانَ) نامیده می شد، شهرت داشت. این نقش برجسته -نگاره داریوش و اسیران- در سطحی
عمودی به بلندی ۳ متر و در پهنای ۵/۵ متر قرار دارد. داریوش لباس پارسی
بر تن کرده، ریشی آشوری دارد و افسری کنگره دار بر سر گذاشته است و در سمت چپ مجلس
بیستون قرار دارد. اندازه داریوش در مقایسه با اسیران برای نشان دادن شکوه و عظمت
این مجلس، بزرگ تر می باشد. بلندی قامت اسیران 17/1 و بلندی
قامت داریوش72/1 متر می باشد. دو تن از یاران داریوش (هفت تنان)، شامل
ویندَفْرَناه کمان دار و گئوبَروَه (گوبریاس) نیزه دار، پشت سر او
ایستاده اند. داریوش که در دست چپش کمانی دارد، پای چپ خود را بر سینه نخستین
دشمنش، گئوماتَ مُغْ گذاشته است و گئوماتَ دست هایش را به حالت التماس به بالا
دراز کرده است. پشت سر گئوماتَ ۸ تن اسیر قرار دارد. که به ترتیب نام
های آنها آثرین، ندئیتَ بَ ئیرَ، فِرَورتیش، مَرتی یَ، چیسن تَخمه، وَه یَزداتَ،
اَرخ و فرادَ می باشند. گردن های این اسیران را با طناب به
یکدیگر و دست هایشان را از پشت سر بسته اند.
بعدها
اسیر نهم یعنی سکونخای سکایی با خُود تیز به جمع اسیران اضافه گردید. بر فراز سر اسیران، رو به روی
داریوش، نگاره فَرَوهر قرار دارد و داریوش دست راست خود را به نشانه نیایش
اهورامزدا به بالا بلند کرده است.
کتیبه
بیستون
مروزه
از سنگ نبشته بیستون ۴ متن در دست داریم: متن پارسی
باستان، متن عیلامی، متن بابلی و متن ترجمه آرامی متن پارسی باستان که ظاهرا به
صورت بخشنامه برای آگاهی ساتراپی های گوناگون به جاهای دور و نزدیک فرستاده شده
است که نسخه ای از آن در اِلِفانتین مصر به دست باستان شناسان افتاده و در بابل هم
قطعه ای از نگاره بیستون به دست آمده است.
داریوش
در بیستون (ستون4 بند۱۵) می گوید: تو که پس از این، این
نبشته و نگاره را می بینی، مبادا به آنها آسیب بزنی. تا می توانی آنها را همان
گونه که می بینی، نگهداری کن. ولی گذر زمان و فرسایش های ناشی از باران و باد تمام
سنگ نبشته ها را و مخصوصا سنگ نبشته به زبان بابلی را دچار آسیب های فراوانی کرده
است. ولی بیشترین خسارت در همین قرن اخیر اتفاق افتاده است. زمانی که سربازانی که در جنگ جهانی
دوم در پایین جاده بیستون گشت زنی می کردند، نگارها و کتیبه با ارزش بیستون را هدف
گرفتند و آسیب های جبران ناپذیری را به این اثر تاریخی وارد نمودند. ولی ما باید
از داریوش بزرگ سپاسگزاری کنیم بخاطر اینکه بعد از اتمام کار بنای یادبود بیستون،
فرمان داد که زیر این بنای یادبود را بتراشند و همین عمل باعث شد که تا قرنها دست
بشر این اثر با ارزش تاریخی را لمس نکند و از آسیب های ناشی از خوی زشت انسانها
دور نگهداشته شود.
نکته
جالبی که در مورد این نقش برجسته وجود دارد شباهت زیاد آن با نگاره شاه لولوبی ها،
آنوبنی نی است که در ۱۴۰ کیلومتری بیستون در سرپل ذهاب قرار
دارد. در این نگاره هم آنوبنی نی (آنوبانینی) کمانی در دست چپ و تبرزینی در دست
راست خود دارد و پای خود را بر سینه دشمنی که بر زمین افتاده، نهاده است و الهه
ایشتار در حال دادن حلقه حکومت به اوست. شش اسیر در زیر پای آنوبنی نی نقش بسته
اند. دو اسیر هم رو به روی آنوبنی نی در حالیکه دستهایشان از پشت، بسته شده و
طنابی به گردن یکی از آنها آویخته شده. این احتمال وجود دارد که داریوش پیش از
فرمان حجاری ها در بیستون، نگاره آنوبنی نی را دیده بوده است و یا شاید هم این
شباهت فقط یک تصادف باشد.
فرهادتراش
محل
انتخاب شده برای تراشيدن سنگنگاره و سنگنبشتة بيستون، جايي در ارتفاع چند ده
متري سطح زمين و در دامنة رو به جنوبِ كوه انتخاب بوده است. به نظر مي رسد كه در زمان ساخت،
راهي براي دستيابي آسان به محل كارگاه وجود داشته. بقاياي مبهم پلكاني در بخشهاي
بالاييِ كوه و نيز آثار تراشيدن تختهسنگهاي زير كتيبه تا نزديكيهاي زمين، نشاندهندة
وجود راهي به سوي بالا است. راهي كه سنگتراشان پس از پايان كار و به هدف دسترس
ناپذير كردن كتيبه، در ضمن پايين آمدن، آنرا نيز تراشيده و محو كردهاند. نبشتن
كتيبهاي تاريخي در چنين بلنداي دست ناپذيري كه از پايين كوه نيز به هيچوجه قابل
خواندن نيست، نشاندهندة اينست كه داريوش اين متن را نه براي مردمان روزگار خود،
بلكه منحصراً براي آيندگان نوشته بوده است. آثار حجاري شده در بيستون از نگرگاه فنآوري
و سازوكار ساخت، از بهترين نمونههاي هنر هخامنشي است. ما از ابزارها و شيوههاي
ساخت و پرداخت چنين نگارههايي بر روي سنگ آهك كه هنوز پس از 2500 سال بسيار صيقلي
و براق هستند، اطلاعي در دست نیست. با توجه به رنگ لعابگونة و قهوهاي مانندي كه
پس از همراه شدن با ذرات اكسيده شدة عناصر آميختة سنگ آهك، در سراسر نماي كتيبه به
چشم ميخورد و نيز با توجه به اينكه در داخل حروف چند سطرِ نخست متن پـارسي
باستان، بقاياي سرب ديده شده است. به نظر ميرسد كه پس از پايان نوشتن متون، داخل
آنها را براي پايداري بيشتر با سرب، و تمام نماي كتيبه را با اندودي كه براي ما
ناشناخته است، پوشانده بودهاند. در حين ساخت، هر كجا كه به دليلي سطح سنگ تخريب
ميشد، قطعه سنگ ديگري را به اندازة محل تخريب شده ميتراشيده و در جاي آن نصب ميكردهاند.
نمونة اين وصلهها در قوس كمان داريوش و سردارِ همراه او و نيز در كلاه و دستِ "گوي
بالدار” (نشان ملي ايران باستان و نماد خورشيد و اهورامزدا) ديده ميشود./ع