به گزارش حوزه
احزاب باشگاه خبرنگاران، سابقه پیدایش احزاب و گروههای سیاسی در ایران به بعد از دوران نهضت مشروطه بازمیگردد.
در واقع در دومین دوره مجلس شورای ملی، افرادی نظیر تقی زاده و دهخدا تحت تاثیر مشاهدات خود در کشورهای دیگر به فکر ایجاد احزاب سیاسی افتادند و با تقلید از عنوان«سوسیال دموکرات» حزب «اجتماعیون،عامیون» را به عنوان اولین حزب رسمی در ایران برپا ساختند.
فعالیت این حزب، مدت کوتاهی بعد با دخالتهای روسیه و انگلستان، تعطیلی مجلس دوم و بالاخره کودتای 1299ش به پایان رسید.
دوره دوم فعالیت احزاب در ایران مربوط به سالهای 1320-1332 ش بود که به علت فضای باز سیاسی ، تعداد زیادی از احزاب بوجود آمدند. البته اکثر این احزاب بر محور یک شخصیت سیاسی متولد میگردیدند و با خروج آن فرد از صحنه متلاشی میشدند.از جمله این احزاب میتوان به حزب دموکرات ایران به رهبری قوام السلطنه و حزب زحمتکشان ایران به رهبری مظفر بقایی اشاره کرد که با خروج رهبرانشان از صحنه منحل شدند. د این دوره جبهه ملی و حزب توده نیز فعالیتهای گستردهای را آغاز کردند اما بعد از کودتای 1332 توقیف و منحل شدند.
از این دوره تا پایان دوره سلطنت پهلوی نیز احزاب فرمایشی و دست نشاندهای چون حزب مردم(1336-اسدالله علم) حزب ملیون(1337- منوچهر اقبال) حزب ایران نوین(حسنعلی منصور) و حزب رستاخیز(1354) تشکیل شدند، اما به هیچ وجه مورد استقبال مردم قرار نگرفتند.
بالاخره دوره سوم فعالیت احزاب در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
احزاب سیاسی ایران پس از انقلاب گروه ها و تشکلهای سیاسی بعد از انقلاب را می توان در سه دوره زمانی بررسی کرد:
نخست؛ از پیروزی انقلاب اسلامی تا انحلال حزب جمهوری اسلامی (1357 ت 1366).
در این دوره با ایجاد فضای پر شور و انقلابی در کشور تعداد زیادی از این گروهها متاثر از جریانهای بیگانه خارج از کشور بودند لذا پس از مدت کوتاهی از مسیر انقلاب جدا شده و رودروری ملت و نظام قرار گرفتند.
به این ترتیب پس از سال 1360 و با شروع ترورها، توطئهها و قیامهای مسلحانه آنها علیه نظام جمهوری اسلامی، فعالیت اکثر این احزاب و گروهها نیز متوقف شد.
دوره دوم؛ از انحلال حزب جمهوری اسلامی تا دوم خرداد 1376. و دوره سوم؛ بعد از خرداد 1376 تا کنون.
دوره اول: (گروهها و تشکلهای سیاسی فعال پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا انحلال حزب جمهوری اسلامی)
گروههای سیاسی فعال این دوره، منحصر به حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز تهران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و نهضت آزادی بودند.
سه گروه نخست در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و در مجلس اول، به شکلی همسو و متحد فعالیت داشته و مهمترین عرصهها برای فعالیت نیروهای معتقد به انقلاب بودند. ولی با اتفاقاتی که بعدها افتاد، زمینههای اختلاف در آنها به وجود آمد، که طی آن حزب جمهوری و جامعه روحانیت مبارز در یک سو و سازمان مجاهدین در سوی دیگر قرار گرفتند.
اولین جرقههای اختلاف میان اسلام گراها در «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» بروز پیدا کرد؛ به تدریج این اختلاف در «حزب جمهوری اسلامی» نیز تداوم پیدا کرد.
یکی از بحثهایی که به نوعی سرآغاز اصلی مناقشات جناحی گردید، مسئله اصلاحات ارضی، بند موسوم به «ج» و قانون کار بود که در سال 1360 نمود پیدا کرده بود. این مباحث به تدریج به حوزه و حدود اختیارات رهبری هم کشیده شد. و منجر به فرمان حکومتی شد که بازتاب هایی به دنبال داشت؛ از جمله انتقادهایی را از سوی برخی روحانیون و مسئولان کشوری به همراه داشت و در نهایت به تقسیم اسلام گرایان به طیف چپ(تأکید برفقه پویا) و طیف راست (تأکید بر فقه سنتی) گردید.
بنابراین نخستین مرزبندیهای جدید و علنی سیاسی و فکری، میان نیروهای خودی داخل نظام( جریان اسلام گرا) از درون حزب جمهوری اسلامی پدید آمد.
گرچه تشکل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در مقوله نظری و مبانی، حزب مؤتلفه اسلامی، جمعیت ایثار گران انقلاب اسلامی و در این آواخر آبادگران نقش آفرین و تأثیرگذار بودهاند. جریان چپ نه تنها گفتمان غالب دهه اول انقلاب را ایجاد و رهبری کرد، بلکه تقریبا همه ارکان حکومت را در انحصار خود گرفت. اما با پایان جنگ 8 ساله و حذف پست نخست وزیری و انتقال قدرت به ریاست جمهوری در بازنگری قانون اساسی و شرایط جهانی و اوضاع و احوال داخلی، همه وهمه دست به دست هم داد تا جریان چپ که اکثریت قاطع مجلس سوم را در اختیار داشت نتواند در انتخابات دوره چهارم پیروز شود.
رویکرد جریان چپ بعد از این شکست، متفاوت بود. عده ای در انتخابات بعدی به رقابت پرداختند، برخی از اشخاص و جریان های سیاسی به انتقاد و تقابل روی آوردند. بنابراین جریان چپ سنتی در این ایام که دوره افول قدرت و حاشیه نشینی بود ، چند راهبرد و اقدام را در دستور کار قرار داد.الف. کادرسازی، ب. نظریه پردازی، ج. گسترش فعالیتهای رسانهای و تشکیلاتی جهت ایجاد مفصل بندی جدید.
الف. حزب جمهوری تئورسین، مغز متفکر و طراح اصلی این تشکل اسلامی، آیت الله دکتر محمد حسینی بهشتی بود. هشت روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تاکید امام(ره)، موجودیت حزب جمهوری توسط شهيد بهشتی، حضرت آيتالله خامنه ای، آيتالله هاشمی رفسنجانی، باهنر و موسوی اردبیلی اعلام گردید و آیت الله بهشتی به عنوان اولین دبیرکل حزب معرفی شد.
موسسین طی بیانیهای اهداف خود را از تشکیل حزب، «پاسداری از دستاوردهای انقلاب، مبارزه با ضد انقلاب، ایجاد امید در مردم و بهرهگیری از مبارزات ضد استبدادی مردم» اعلام کردند و بالا بردن آگاهیهای سیاسی و اسلامی مردم، پاکسازی کشور از آثار استبداد و استعمار، برقراری آزادیهای اساسی، پایان دادن به سلطه اقتصادی بیگانگان، ریشه کن کردن فقر و محرومیت، ایجاد ارتش با ایمان و مستقل، تنظیم سیاست خارجی بر اساس دو اصل تولی و تبری در راستای کمک به محرومان و مستضعفان جهان، تحکیم روابط برادرانه با همه مسلمانان را از جمله اقدامهای مهم مورد نظر حزب برای تاسیس بوده است.
بدین سان پایههای تاسیس بزرگترین حزب در طول تاریخ ایران از نظر گستردگی حوزه کار، اعضا و کادرهای حزبی و رهبرانی روحانی برجسته ایجاد شد. اساسنامه حزب جمهوری اسلامی در 44 ماده تنظیم شده بود.
مرکز حزب در تهران و فعالیت آن در اقصی نقاط کشور و خارج از کشور دیده شده بود. در اساسنامه تصریح شده بود که حزب تشکیلاتی است عقیدتی سیاسی و معتقد به ولایت فقیه و ملتزم به قانون اساسی جمهوری اسلامی که برای هدایت و سازماندهی نیروهای مسلمان با ایمان در جهت نیل به اهداف والای اسلامی تشکیل شده است. ژ
برخی از اصول و خط مش حزب عبارتند از:
1 . تاکید بر تداوم انقلاب و جلوگیری از هر نوع تحجر و توافقی در یک مرحله که بر حسب تجربه تاریخی خود به خود عامل ارتجاع و انحراف خواهد شد.
2. التزام به همبستگی روز افزون همه نیروهای مبارز مسلمان که در راه استقرار نظام حق و عدل اسلامی علیه استعمار و استثمار تلاش می کنند و جلوگیری از محدود شدن تداوم مبارزه و تلاش سازنده در یک گروه یا قشر معین.
3. خوددارای از هر نوع وابستگی به گروهها و نیروهای دیگر که پیوند با آن به استقلال و اصالت اسلامی جنبش کمترین آسیبی زند.
4. استفاده از همه شیوه های مبارزه و سازندگی که با معیارهای اسلامی سازگار باشد با بهره گیری کامل از آخرین تجربه های مبارزاتی و سازندگی جوامع بشری و رعایت ضرورت های هریک از مراحل تکامل انقلاب اسلامی جامعه ما.
روزنامه جمهوری اسلامی به عنوان ارگان حزب جمهوری اسلامی به روزنامه های صبح کشور افزوده شد و مجله «عروه الوثقی» ارگان دانش آموزی حزب نیز به طور منظم ماهانه منتشر میشد.
محورهای اصلی مواضع حزب پیرامون جهان بینی، ساخت جامعه و برنامه های فرهنگی، هنری، اداره کشور، سیاست اقتصادی و سیاست خارجی(برپایه نه شرقی و نه غربی) در 86 صفحه به طور مشروح تبیین شده بود. حزب جمهوری با تجمع نیروهای کارآمد و تلاش زایدالوصفی که با تشکیل دوره های آموزشی ویژه، در تربیت و آموزش نیروهای مجرب مورد نیاز انقلاب انجام داد، توانست در مرکز و سازمان های مورد نیاز افراد کارآمدی را به کار گیرد.
اداره بخش قابل توجهی از قوه مجریه و حضور جمعی از نیروها و کادر حزب در کابینه و سایر سمت ها و حضور قاطع نیروهای عضو و هواداران آن در مجلس شورای اسلامی و نیز ریاست قوه قضاییه و ایستادگی و مقاومت در برابر لیبرال ها و مقابله با اندیشه های مخالف برگزاری انتخابات مجلس و تدوین قانون اساسی را باید از جمله دستاوردها و کارکردهای اساسی حزب قلمداد کرد.
حزب با شهادت رهبرانش موجب افت شدید شد و به دلیل گستردگی کار و شرایط سهل عضویت، افراد با مواضع مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وارد حزب شدند و به مرور هستههای اولیه تفکرهای مختلف در حزب بوجود آمد و موجب تشتت آرا و چندگانگی حزب شد و لطمه شدیدی به انسجام تشکیلاتی آن وارد کرد. در نهایت با درخواست آيتالله خامنه ای و آيتالله رفسنجانی و موافقت امام(ره)، کارنامه بزرگترین و فراگیر ترین حزب سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در خرداد 1366 بسته شد.
ب. جامعه روحانیت مبارز تهران از اواسط سال 1356 روحانیون طرفدار امام در تهران تشکلی در میان خود به نام روحانیت بوجود آوردند.
شخصیتهای عمدهای چون بهشتی، مطهری، مفتح، باهنر، مهدوی کنی، خسروشاهی، عبدالمجید ایروانی، هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، معادیخواه، شجونی، مهدی کروبی، هادی غفاری و... از فعالین و گردانندگان روحانیت مبارز به شمار می آمدند.
مرکز جامعه روحانیت مبارز ابتدا در شمیران بود و بعد به تدریج تمام تهران را زیر پوشش گرفت.
اساسنامه جامعه روحانیت مبارز تهران در 17 صفحه در همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شد در مقدمه با اشاره به تجربیات مبارزه ممتد روحانیت بر نقش تشکل و سازمان دهی برای تحقق بخشیدن به هدف های اصیل اسلام و انجام رسالت خطیر جامعه روحانیت و رودرویی با توطئه های دشمنان تاکید شده بود.
براین اساس خط مشی مبارزه جامعه روحانیت مبارز الهام گرفته از خط مشی شورایی در قرآن برای هماهنگ کردن نظرات به منظور پاسداری از انقلاب و ارزش های آن و جهت فعالیت برای خدا و تعهد به مکتب و التزام به ولایت فقیه را از جمله نکات مورد توجه جامعه قلمداد کرده اند.
با ائتلاف جامعه روحانیت مبارز تهران و حزب جمهوری، این تشکیلات به یکی از مطمئن ترین، پرنفوذترین، گسترده ترین و مقتدرترین تشکل برای سازماندهی نیروهای حزب اللهی و انجام ماموریت های انقلاب و مبارزه با توطئه ها و اقدام های گروه های ضد انقلاب تبدیل شد.
درباره جامعه روحانیت مبارز چند نکته قابل توجه است: اول؛ جامعه روحانیت همواره در همه صحنههای انتخابات حضور جدی و مؤثر داشته و فهرست انتخاباتی داده است. دوم؛ شهید فضل الله محلاتی، محمد امامی کاشانی و مهدوی کنی از ابتدای تشکیل جامعه تا کنون دبیرکل آن بوده اند. سوم؛ جامعه روحانیت از تمامی مختصات یک حزب سیاسی یا گروه ذی نفوذ بر خوردار است. چهارم؛ این تشکل از ابتدای تاسیس تا کنون در تحولات جمهوری اسلامی تاثیر بسیار مهم و سرنوشت سازی داشته است. پنجم؛ دو کانون مهم و تربیت کننده نیرو، حوزه علمیه مروی و دانشگاه امام صادق(ع) در تهران مدیریت عالی آن با دبیر کل جامعه روحانیت مبارز است.
ج. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از وحدت هفت گروه سیاسی معتقد به رهبری حضرت امام خميني(ره) که در سالهای پیش از پیروزی انقلاب، به مبارزه مسلحانه با رژیم پهلوی معتقد بودند تشکیل شد.
هفت گروه بنیانگذار این سازمان عبارت بودند از؛
گروه امت واحده در سال ۱۳۵۵ بهزاد نبوی که پس از اعلام تغییر ایدئولوژی از سازمان مجاهدین خلق جدا شده بود، این گروه را تأسیس کرد.
گروه توحیدی بدر با محوریت حسین فدایی تأسیس شد.
گروه توحیدی صف نقش محوری در شکلگیری آن برعهده محمد بروجردی بود و سلمان صفوی، اکبر براتی، حسین صادقی و محمد عطریانفر از دیگر اعضای اصلی گروه بودند.
این گروه در تهران و اصفهان فعالیت میکرد و با محمد منتظری مرتبط بود.
گروه فلاح توسط محمد منتظرقائم، حسن منتظرقائم و مرتضی الویری تأسیس شد.
گروه فلق توسط مصطفی تاجزاده و حسن واعظی دانشجویان مقیم آمریکا تأسیس شد.
گروه منصورون در سال ۱۳۵۴ از اتحاد چند هسته مبارزاتی در اهواز، خرمشهر و دزفول ایجاد شد.
گروه موحدین توسط حسین علمالهدی در اهواز تشکیل شد.
اعدام انقلابی پل گریم، مستشار آمریکایی از اقدامات برجسته این گروه بود.
از اعضای کلیدی دیگر این سازمان در بدو تشکیل میتوان بهزاد نبوی، محسن مخملباف، فریدون وردینژاد، علیرضا شجاعیزند، پرویز قدیانی، محسن رضایی، علی شمخانی، محسن آرمین، هاشم آغاجری، فیضالله عرب سرخی، مجتبی شاکری، حسین فدایی، عبدالحسین روحالامینی، حسین زیبایینژاد، سعید حجاریان، حسین علمالهدی، محمد منتظرقائم، مصطفی تاجزاده، حسن واعظی، محمد عطریانفر و حسین صادقی را نام برد.
اعضای مجاهدین انقلاب در کمیتههای انقلاب حضور فعالی داشتند و در تشکیل سپاه پاسداران نقش محوری را ایفا کردند. مجاهدین انقلاب اسلامی در مقابله با گروه فرقان، مبارزه با ضد انقلاب استقلالطلب در کردستان و سیستان و بلوچستان نقش آفرینی داشت.
به طوریکه در دوران جنگ کردستان هم فرمانده سپاه پاسداران در غرب کشور محمد بروجردی و هم فرمانده ارتش در غرب کشور علی صیاد شیرازی از اعضای این سازمان بودند. سازمان پیشمرگان مسلمان کرد نیز توسط مجاهدین انقلاب با استفاده از امکانات سپاه ایجاد شد.
مهمترین کار این سازمان در آن هنگام مبارزه با جریاناتی بود که به زعم آنها با خط مشی لیبرال خود انقلاب را به بیراهه میبردند.
مرتضی الویری عضو شورای مرکزی مجاهدین انقلاب در اینباره میگوید: «در آن مقطع زمانی [دوران ریاستجمهوری بنی صدر] تشکیلات مجاهدین انقلاب اسلامی هیچ کاری نداشت الا مقابله و مخالفت با بنی صدر و جناح لیبرال».
با فرمان روحالله خمینی در مورد عدم حضور افراد نظامی در گروههای سیاسی برخی از اعضای اصلی سازمان همچون محمدباقر ذوالقدر و محسن رضایی که فرماندهی سپاه پاسداران را به عهده گرفته بود از سازمان خارج شدند و عدهای دیگر همچون محسن آرمین از فعالیت در سپاه انصراف دادند.
با پدید آمدن اختلافات میان اعضای این سازمان در همان ابتدای پیدایش سازمان بر سر مسائلی همچون صدور بیانیه در مناسبتهایی همچون روز کارگر، ترور مرتضی مطهری و یا سالمرگ علی شریعتی و به ویژه مخالفت جناح راستگرای سازمان و گروه منصورون با سیاستهای اقتصادی محمد سلامتی و بهزاد نبوی در دولت میرحسین موسوی، مجاهدین انقلاب پس از مدتی به ۲ و بعد به ۳ جناح تقسیم شدند. محمد سلامتی دبیرکل سازمان جدید علت این اختلافات را همراهی عدهای از اعضای سازمان از جمله افراد گروه منصورون با سیاستهای جناح بازار، عدم اعتقاد به ولایت فقیه و مجلس و مخالفت آنها با بسیاری از مصوبات مجلس و دولت همچون قانون کار و قانون اراضی شهری میداند.
او مهمترین اعضای راستگرای آن زمان سازمان را حسین فدایی، محمدباقر ذوالقدر، محسن رضایی و احمد توکلی معرفی کردهاست. حضور راستی کاشانی به عنوان نماینده ولی فقیه در سازمان که با پیشنهاد گروه منصورون انجام شدهبود و تصمیمات او که اغلب با مخالفت جناح چپ سازمان روبرو میشد، عامل دیگری بود که در نهایت موجب خروج ۳۷ نفر از اعضای جناح چپگرای سازمان از جمله بهزاد نبوی و محمد سلامتی در سال ۱۳۶۱ شد.
اعضای هیات مؤسس سازمان، محمد سلامتی، بهزاد نبوی و حسین صادقی بودند.
در مرامنانه سازمان آمده است که: « سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یک تشکیلات عقیدتی- سیاسی علنی است که با اعتقاد به مکتب حیاتبخش اسلام و ضرورت اجتهاد زنده و زمان شناس در تطبیق خلاق مکتب با نیازهای هر مرحله از زمان و مقتضیات آن، و با تکیه بر معارف اسلامی منبعث از وحی که نمایندگان آن فقها، حکما و عرفای بزرگ اسلامی می باشند، براساس اصول مندرج در مرامنامه و در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با پذیرش اصل ولایت فقیه برای تحقق اهداف زیر پیگیر می کند.
الف. پاسداری از اصول ، ارزش ها، آرمان ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی که از جمله آن ها نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی می باشد.
ب. تداوم ، گسترش و تعمیق انقلاب اسلامی در ایران و جهان.
ج. رشد و ارتقا سطح آگاهی های عقیدتی – سیاسی و تعالی اخلاقی و معنوی توده های مردم و سازماندهی و بسیج آن ها به منظور شرکت فعال و واقعی در امور انقلاب، جامعه و سرنوشت خویش.
د. تحقق جامعه آباد، آزاد، مستقل و عاری از ستم استثمار و استضعاف و شرک و نفاق. این تشکل همراه با حزب جمهوری اسلامی از مهمترین عرصه های فعالیت نیروهای انقلابی بودند و در حقیقت، جرقه های فکری راست و چپ از دل این سازمان زده شد. با بروز اختلافات سازمان عملا به سه جناح تقسیم شد. جناح راست به رهبری احود توکلی، جناح چپ به رهبری بهزاد نبوی و جناح میانه رو به رهبری مرتضی الویری.
با اوجگیری اختلافات و به منظور جلوگیری از بروز تشنج بیشتر دوجناح سازمان را ترک و اداره آن را به جناح سوم که نماینده امام(ره) در راس آن ها بود سپردند.
اختلافات درونگروهی بعدها در حزب جمهوری و پس از آن در مجلس و در نهایت در کل جامعه ظهور کرد و موجب پدید آمدن دو جناح موسوم به چپ و راست در طیف طرفداران انقلاب گردید.
دوران حیات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را می توان به چهار دوره تقسیم کرد.
این دوره ها عبارتند از بدو تاسیس 1358 تا دی 1361، (در این دوران اختلافاتی بین اعضا ی سازمان به وجود آمد، که در نهایت منجر به استعفای 37 نفر از اعضا در سال 61 شد.)
دی 1361 تا مهر 1365، (در فاصله این سال ها فعالیت سازمان به شدت افول کرد، تا اینکه آیت الله راستی به علت مشغله زیاد و نامساعد بودن حال مزاجی خود، تقاضای موافقت با استعفای خویش و انحلال سازمان را نمود که مورد موافقت امام قرار گرفت.)
مهر 1365 تا مهر 1370 ( در این دوران سازمان منحل شده بود لذا هیچ گونه فعالیتی نداشت) و
مهر 1370 تا کنون ( که بخشی از اعضای مستعفی سازمان- جریان چپ از جمله بهزاد نبوی، محمد سلامتی، سید مصطفی تاج زاده و هاشم آغاجری - به دلیل قرابت های فکری و عملی و همچنین اعتقاد به ضرورت و اهمیت ایجاد تشکیلات برای پیشبرد اهداف عقیدتی و سیاسی فعالیت خود را با تغییراتی در اساسنامه و مرامنامه و دبیرکلی محمد سلامتی بار دیگرآغاز کردند.)
اوج فعالیت سازمان بعد از تشکیل مجدد، در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری و بعد از آن بوده است.
این سازمان در عین تبعیت از مبانی اعتقادی اسلامی، به صورت بارز دارای گرایش های چپ سنتگرا در حیطه عملکرد حکومتی و اقتصادی می باشد. و پس از دوم خرداد 76 به عنوان بخشی از جبهه دوم خرداد از شعارهای جامعه مدنی، اصلاحات، توسعه سیاسی و... حمایت کرد. همچنین پس از انحلال نهضت آزادی و محکومیت 21 نفر از اعضای آن، رای دادگاه را محکوم کرد.
د. نهضت آزادی نهضت آزادی ایران بر حسب اقتضای سال های 39-40 پدید آمد.
مؤسسین عبارت بودند از مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی، دکتر یدالله سحابی، منصور عطایی، حسن نزیه، رحیم عطایی، عباس سمیعی و... البته آیت الله طالقانی خود را عضو نهضت آزادی نمی دانست و مواضع ایشان برخاسته از مواضع نهضت آزادی نبود بلکه مواضع مستقل خود وی بود.
در مرامنامه نهضت آزادی آمده است: به حکم مبادی عالیه دین مبین اسلام و قوانین اسلامی ایران، اعلامیه جهانی حقوق بشر و منشور ملل متحد نهضت آزادی ایران، برای تعقیب هدف های مشروحه زیر فعالیت خود را آغاز می کند... کوشش برای انتقال حق سرنوشت دنیا از ملل بزرگ به سازمان ملل متحد، به منظور تامین آزادی و استقلال ملل کوچک، عدالت بین المللی، صلح جهانی، تنظیم روابط خارجی برپایه منشور ملل متحد و... نهضت آزادی، تشکیلاتی حزبی بوده و دوران شاه، به طور نیمه علنی- و نیمه مخفی فعالیت داشت در جریانات سال 1357 تقریبا علنی کار کرد و پس از انقلاب نیز علنی فعالیت کرده است. گرچه نهضت آزادی قبل از انقلاب و پس از انقلاب در دولت موقت با حضرت امام(ره) اختلافات جدی داشتند اما پس از استعفای بازرگان از دولت موقت، به صورت یکی از گروه های داخل نظام جمهوری اسلامی اما مخالف حکومت، فعالیت جدیدی را شروع کرد.
فعالیت نهضت آزادی تا سال 1371 غیر قانونی نبود ولی بخاطر مخالفت های این گروه با مسئولان، مواضع غلط به ویژه در دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس مورد بی اعتنایی مردم قرار گرفت. در سال 1370 نهضت آزادی طبق قانون احزاب از کمیسیون ماده 10 قانون احزاب درخواست پروانه کرد و این کمیسیون در سال 1371 نهضت آزادی را فاقد صلاحیت قانونی دانست ولی نهضت آزادی در بیانیه ای که داد، رای کمیسیون را رد کرد و خود را قانونی دانست و سپس طبق همان قانون احزاب به دادگستری شکایت کرد. شعبه دادگاه دادگستری پس از بررسی شکایت را وارد ندانست و رای به عدم صلاحیت دادگاه در رسیدگی به این پرونده داد و نظر داد که احتمالا موضوع در صلاحیت دیوان عدالت اداری باشد ولی نهضتی ها آن را پی گیری نکردند. و پس از این تاریخ به فعالیت غیر قانونی خود ادامه دادند.
حضرت امام(ره) نیز در پاسخ به نامه محتشمی مورخه 4/9/1368 در موضوع نهضت آزادی فرمودند: ... نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از تمور دولتی یا قانون گزاری یا قضایی را ندارند و ضرر آن ها از ضرر گروهک های دیگر حتی منافقین بیشتر و بالاتر است... نتیجه آن که چون موجب گمراهی بسیاری ... می گردند باید با آن ها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشد.
انتهاي پيام/