باشگاه خبرنگاران؛امسال براي اولين بار در شصت و ششمين جشنواره كن شركت كردم؛ جشنوارهاي بزرگ و پر زرق و برق كه يك نمايشگاه تمام عيار مد هم هست! اما برگزار كنندگانش متفاوت از ميزبانان جشنواره فجر بودند. من هم شركت كننده متفاوتي بودم. آرام و مطيع تمامي قوانين جشنواره بيهيچ اعتراضي و در مجموع يك روزنامه نگار آدابدان. بايد براي هر فيلمي حداقل يك ساعت تا يك ساعت و نيم از پيش در صف بايستم و اگر هم صندليها پر شد و به هيچ شكلي اجازه ورود ندادند دم نزنم. رنگ كارتم را بپذيريم و قبول كنم كه سفيدها و صورتيها و صورتيهاي خالدار بايد زودتر وارد سالن شوند و جاي هميشگي من بعد از يك بازرسي جانانه در هر سانس،بالكن است. هيچ برايم سوال پيش نميآيد كه چرا كنار غير مطبوعاتيهاي جوزده كه تا آخرين روز با گوشيهاي موبايلشان از تيزر جشنواره فيلم ميگيرند نشستهام. برايم پذيرفتني شده بود كه جز يك فنجان قهوه و بطري آب و نوشابه، هيچ خوردني ديگري در اين جشنواره عريض و طويل داده نميشود. همان آب را در سالن سينما نميشود خورد و بيرون سالن،بطريها گرفته ميشود. جايي براي چك و چانه با حراست پرجمعيت و بيتعارف جشنواره نيست.
با خودم فكر ميكنم كه براي يك جشنواره آن ور آبي چه آدم خوب و سربه راهي شدهام نه يادداشت اعتراض آميزي مينويسم، نه رگ گردنم از احساس اين كه به من توهين شده ورم ميكند، نه احساس اجحاف ميكنم،و نه توقع زيادي دارم. چون ميدانم حتي اگر اعصابم هم به هم بريزد، اگر يادداشتي اعتراض آميز خطاب به دبير جشنواره بنويسم كسي براي حرفهايم تره هم خرد نخواهد كرد قانون را كه شامل حال جماعتي وسيع شده پذيرفتهام.
بعيد ميدانم بهمن امسال كه برسد، براي جشنواره فجر هم همان مهمان هميشگي باشم كه از كيفيت غذاي اهدايي مينالد و دست به تحصن ميزند،به نبود جا در سالن و حضور غير رسانهايها اعتراض مي كند تصميم گرفتهام كمي از لبخندي را كه در مواجهه با فرانسويهاي اخمو از لبم نميافتاد ذخيره كنم و گاهي اينجا خرجش كنم!
پينوشت: لطفا مرا بيقيد و شرط متهم به كنستيزي و ستايش از جشنواره خودمان نكنيد كه همه اين حرفها ،منكر نظم جشنواره كن، قانونمندي، نظم دقيق برنامه نمايش فيلمها و ... نيست اما مساله اين است كه آيا ما تاب و تحمل چنين قوانيني را در هر جشنواره وطني داريم؟
يادداشت از : سميه قاضي زاده
منبع: ماهنامه فيلم