حال با چنين مثالي ايران در كدامين موقعيت قرار دارد؟ آيا فيلمهاي سينمايي داخل همچون فست فود ها، به سرعت و بدون در نظر گرفتن عوامل فني و مسائل فرهنگي ساخته مي شوند؟

باشگاه خبرنگاران- وقتي صحبت از سينما به ميان مي آيد، به همراه آن كلماتي همچون: فرهنگ، هنر، گيشه، مخاطب و داستان نيز به ذهن راه مي يابد، كلماتي كه با نگاهي اجمالي به مجموعه ي آن ها مي توانيم آينده ي يك كشور را ترسيم كنيم.
 
در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه سينما بخشي اعظم از رشد جامعه را به خود اختصاص مي دهد، با جامعه و مخاطبانش همراه شده و گهگاه براي زندگي به آن ها راه كار ارائه مي دهد.
اما چنين سينمايي چگونه ايجاد خواهدشد؟ و آيا در داخل كشورمان، سينما جايگاه خاص خودش را دارد؟ براي پاسخ به اين سوالات مي توان سينما را به يك تغذيه روزانه و جامعه را به بدن انسان تشبيه كرد.

همانگونه كه انسان براي ادامه ي حياط به غذا نياز دارد، جامعه نيز براي ادامه ي حياط خود به فرهنگ، هنر و پرورش ارزش ها نياز دارد.

اما همگي مي دانيم كه پزشكان بارها و بارها اعلام كرده اند كه هر غذايي منجر به رشد جسمي و فكري نخواهد شد و غذاي سالم غذايي است كه در كنار داشتن كالري و پروتئين مناسب، شكل، طعم و عطر خوبي را هم به همراه داشته باشد تا از لحاظ ذهني گوارش فرد را براي هضم آن غذا آماده كند و از سوي ديگر نيز نبايد همچون فست فود ها به دليل سرعت در آماده سازي و تناول از ويژگي هاي غذايي آن كاسته شود.

حال با چنين مثالي ايران در كدامين موقعيت قرار دارد؟ آيا فيلمهاي سينمايي داخل همچون فست فود ها، به سرعت و بدون در نظر گرفتن عوامل فني و مسائل فرهنگي ساخته مي شوند؟ يا آنكه روزها و ساعتها بر روي نگارش متون، پيش توليد، توليد و پس توليد آنها وقت گذاشته مي شود تا همچون يك غذاي خانگي جا افتاده و عطر و طعمش بيننده را مست بگرداند؟

بارها و بارها از سوي فيلمنامه نويسان و كارگردانان مختلف شنيده ايم كه فيلمنامه اي در مدت چند سال نوشته شده يا براي ساخت فيلمي سالها وقت و هزينه صرف شده است، اما وقتي خروجي اين فيلمها را مشاهده مي كنيم نتيجه اي در خور را نميابيم و نمي توانيم فيلم را خروجي اين مدت زمان طولاني و هزينه فراوان در نظر بگيريم، و آنگاه به آن مي رسيم كه شايد اين دوستان در كنار گذران زندگي شخصي خويش گه گاه به ياد انجام مسئوليت هاي فيلمسازيشان هم افتاده اند.

روي ديگر سكه ي سينما و تفاوت آن با رسانه هاي ديگر همچون تلويزيون امكان انتخاب مخاطب است.

در سينما مخاطب مي تواند انتخاب كند كه چه فيلمي را در چه زماني و در چه سالني تماشا كند؟ تنها باشد يا به همراه خانواده و دوستانش آن را مشاهده كند؟ اما اين روزها با قهر كردن نهاد هاي مختلف سينمايي و نمايش قدرت آنها به يكديگر مخاطب دركدام بخش حق انتخاب قرار مي گيرد؟

اين روزها كه حتي رستورانها هم به جاي مجادله و تخريب ديگري از عامل بالا بردن درجه كيفي خود استفاده مي كنند و دست مخاطب را در انتخاب فضا باز مي گذارند، سينما و مسئولين سينما مخاطبين خود را چگونه ارزيابي ميكنند و چه ميزان به آنها حق تصميم گيري در باب سوژه را مي دهند؟ از يك سو نهادي تمام ورودي ها را براي نوشتن فيلمنامه هاي به قول خودشان غير ارزشي مسدود مي كنند و از سوي ديگر نهادي ديگر از آن سوي پشت بام فرو مي افتد تا آنجا كه در برخي فيلم ها ارزش هاي فرهنگي به اغما فرو مي روند.

چه كساني مسئول نتيجه ي اين جنگ در تأثير گذار ترين بخش هاي فرهنگ كشور مي باشند؟ آيا مردم خودشان نمي توانند انتخاب كنند كه چه فيلمي را بايد ببينند و چه فيلمي را نبايد همراهي كنند؟ آيا درست است كه تبليغ ريز ترين و مهم ترين ارزشهاي فرهنگي به قلم كساني سپرده شود كه توانايي پرداخت درست، زيبا و قدرتمند آنها را نداشته باشند؟ وآيا درست است كه به دليل مجادله اي ميان نهادهاي مختلف به هر روايت و با هر رويكرد ي مجوز ساخت داده شود؟

در انتها اميدواريم، در آينده اي نزديك شاهد سينمايي باشيم نه سليقه اي بلكه با لحاظ كردن تكنيك اداره مي شود و مخاطبين هر روز بيشتر و بيشتر به سمت سالن سينما ها هجوم بياورند، مخاطبيني كه از سينما تنها لذت بردن، رسيدن به آرامش و درك دنياي اطرافشان را مي خواهند./ي2 

يادداشت از ايمان شمس.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.