باشگاه خبرنگاران- همه چيز سينما بايد به همديگر بخورد و دو معني دارد يكي اينكه بهم بيايد و يكي اينكه بهم بريزد.
وقتي اولي نباشد حتما دچار دومي خواهيم شد، اين مقدمه را داشته باشيد تا بحث را از جاي ديگر استارت بزنيم و انشاالله دوباره به همينجا برسيم.
همه مي دانند "حميد سمندريان" تا چه حد در تربيت طيف بازيگران خلاقي كه وارد سينماي ايران شده اند تأثير داشته است. "سمندريان" چندان سينمايي نبود و حتي تنها فيلمي كه ساخت جلي توجه زيادي نكرد. روي همين حساب ها شايد اين هنرمند فقيد را بايد يك تئاتري شش دانگ دانست اما هنگام بحث هايي كه در رابطه با سينماي ايران در مي گيرد هم هر بار نام او به ميان مي آيد.
همانطور كه در چند سطر بالاتر اشاره شد، "حميد سمندريان" در تربيت نسلي از بازيگران خلاق كه امروز هم تعداد زيادي از آنها را در صحنه بازيگري فعال مي بينيم، نقش عمده و مؤثري داشته و كلاس هاي بازيگري او رسما تبديل شده بود به بنگاه استعداديابي.
امروز اما "حميد سمندريان" بين ما نيست و البته خيلي وقت است كه ملاك هاي اصلي براي مطرح شدن در عالم بازيگري ديگر خلاقيت هاي هنري نيستند ما به طور جدي دچار فتنه مانكن ها شده ايم. حتي در اين اواخر كه اين جماعت -به قول خودشان و تأكيد مي كنم فقط به قول خودشان- خوش قيافه و خوش تراش و شيك پوش هم ديگر براي گيشه ها رونقي به بار نمي آوردند، سينماي ورشكسته ما پا را يك قدم فراتر گذاشت و عوض مانكن ها سراغ اسپانسرها رفت يعني حالا عده اي پيدا شده اند كه با پول و به عنواني با خريدن تهيه كننده ها به آرزوي بازيگر شدن واصل مي شوند ما حالا به جاي مانكنيسم دچار اسپانسريسم شده ايم و خدا نسبت به پديده وحشتناك بعدي به ما رحم كند!
جاي "سمندريان" و كلاس هاي او خيلي خالي است اما قرار نيست به هر وجه و با هر ترتيبي پر شود.
اجازه بدهيد همانطور كه قرار بود، به پاراگراف اول اين نگارش برگردم{سينما بايد همه چيزش به هم بخورد...} بله!"حميد سمندريان" امروز ديگر بين ما نيست اما سزاوار نخواهد بود كه جاي خالي او را به هر شكلي پر كنيم.
توجه كنيد؛خانم "هما روستا" همسر مرحوم "سمندريان"، براي برپا ماندن كلاس هاي استاد، "حامد بهداد" را جايگزين آن پيشكسوت فقيد كرده در حالي كه پرواضح است "حامد بهداد" اگر چه بازيگر مشهوري است و براي خيلي ها جذاب، اما او واقعا نمي تواند در جايگاه معلمي مثل "سمندريان" قرار بگيرد، مي شد شعله چراغ اين مدرسه را روشن نگاه داشت و كاري كرد كه تا ابد علاوه بر ياد "سمندريان"، اثر مداومي از او نيز باقي بماند اما آمدن "حامد بهداد" و تكيه زدن او بر كرسي آن كهنه كار فقيد همه چيز را خراب مي كند./ي2
يادداشت از ميلاد جليل زاده.