خیلی ها "فرهادی" را در حد یک پرزیدنت، مهم می دانستند و حتی صحبت های او روی سن جشنواره های جهانی را به مثابه بیانات یک رئیس جمهور در مجامع جهانی می گرفتند که می تواند پیام فرهنگی ما را صادر کند.

باشگاه خبرنگاران- "اصغر فرهادی" در اولین و دومین حضور سینمایی اش در مقام یک فیلمساز "رقص در غبار و شهر زیبا" نشان داد که توانایی بالایی در قصه گفتن دارد اما استقبال نه چندان پرشور مردم از آن دو اثر، این فیلمساز را در اندیشه ای کارساز فرو برد که منجر به خلق "چهارشنبه سوری" و دو فیلم بعد از آن شد. خود "فرهادی" در این باره می گفت:«من با خودم فکر کردم که چرا باید فقط عده ای بخصوص از مردم فیلم من را تماشا کنند(مخاطبین جشنواره) و چرا من باید از استقبال عده قابل توجهی از مخاطبان محروم بمانم؟» همین پرسش ها باعث شد "فرهادی" متوجه این نکته شود که فاکتورهای جشنواره پسند، کاملا یک فیلم را ضد مخاطب می کنند.

پیش از این که "فرهادی" به این نتیجه برسد یک تلقی عمومیت یافته و غالب وجود داشت مبنی بر اینکه مخاطب عام، یعنی صرفا مخاطب "پاپ کورنی" و "تخمه شکن" سینما و کسانی که از فیلم های جشنواره ای لذت نمی بردند جزو همان دسته از مخاطبان حساب می شدند، در حالی که عده قابل توجهی از افراد تحصیل کرده اجتماع که جزو هیچ یک از صنوف سینمایی هم نیستند، نوعی از فیلم ها را می پسندیدند که نه جشنواره ای بود و نه صرفا اسکاپ  و تفریحی. "فرهادی" در سومین فیلمش "چهارشنبه سوری" از معیارهای کلیشه ای جشنواره ها پا را فراتر گذاشت و به جای پرداختن به طبقه حاشیه نشین جامعه، سراغ طبقه متوسط رفت. این طور دیگر نه به سیاه نمایی متهم می شد و نه طیفی به آن گستردگی از مخاطبان (غیر جشنواره ای) را از دست می داد. اتفاقا او با تکمیل همین روند بی اعتنایی به معایرهای جشنواره ای و با ساخت "درباره الی" به موفقیت های جشنواره ای هم یافت و "جدایی نادر از سیمین" نمود شاخص تری از این رویکرد است.
"جدایی نادر از سیمین" غیر از توانمندی بالا در به اعتراف در آوردن تمام نخبگان نسبت به قابلیت های فنی اش (غیر از بعضی اعتراضات مبتنی بر ایدئولوژی ها) و همین طور غیر از رکوردزنی های قابل توجه در جلب نظر جشنواره های بین المللی،‌ توانست به فروش قابل توجهی در گیشه هم دست پیدا کند. در حالی که تاریخ سینمای ایران نشان داده بسیاری از موفق ترین فیلم های جشنواره ای ما در گیشه حتی هزینه های تدوین تیزر تبلیغاتی شان را باز نمی گرداندند، اما "فرهادی" پس از "جدایی نادر از سیمین" دچار یک اشتباه استراتژیک بزرگ در برنامه ریزی فعالیت های هنری اش شد. او که با عدول از معیارهای جشنواره ای، دست به معیارسازی برای خود جشنواره ها زده بود در پس کسب رکورد تازه ای از همین جشنواره ها حاضر شد بسیاری از معیارهای سبکی اش را به سلیقه یک جشنواره فرانسوی باج بدهد و با انجام چنین کاری حتی اگر موفق می شد نخل طلا را دریافت کند، تاریخ هنر این حرکت او را نمی ستود.

این روزها یادداشت های مختلفی در فضای رسانه ای و همین طور جو اینترنت مطالعه می کنیم که نسبت به فیلم جدید "فرهادی" خوشبین نیستند. البته هیچ کدام از آنها این اثر را ندیده اند و شاید بعد از تماشای آن، حتی نه اگر در حد آثاری مثل "جدایی نادر از سیمین"، "درباره الی"، لااقل در حدی متوسط و قابل قبول از آن راضی باشند اما نکته قابل تأمل این است که آنچه فرانسوی ها می پسندیدند برای این فیلم ظاهری درست کرده که حتی از دور و قبل از تماشای آن در مخاطب احساس غریبگی و همین طور کلیشه بودن ایجاد می کند.

به طور کل استراتژی های این فیلمساز برای هدفگیری جشنواره های فرنگی در اکثر موارد به عکس عمل می کند و هنگامی که خود او مطمئن است جایزه خواهد گرفت، نمی گیرد (مثل فیل گذشته) و هنگامی که احتمال استقبال از طرف غربی ها را نمی دهد، مورد استقبال قرار می گیرد!
خود "فرهادی" به جایزه بگیر بودن فیلم "جدایی نادر از سیمین" چندان اعتمادی نداشت چون می گفت "درباره الی" موضوعی جهانی تر داشت و "جدایی نادر از سیمین" اثری کاملا بومی است اما دیدیم که هر چه او به سمت مردم خودش و مخاطبان داخلی توجه بیشتری کرد در دنیا هم بیشتر دیده شد.

این یک قاعده کلی است و به قول "شهید آوینی"،"دکوراساوا" را همه دنیا دوست دارند چون ژاپنی است. 

"فرهادی می توانست بعد از ماجرای کن به سمت همین سینمای میانه روی داخلی برگردد(میانه رو از جهت جلب نظر نخبگان و مردم به صورت توأم) و همین طور می تواند به سمت هالیوود برود(که احتمالا همین کار را خواهد کرد) اما به هر حال باید از این به بعد تقریبا مطمئن بود که او روی جشنواره های فرانسوی حساب چندانی باز نخواهد کرد. خیلی ها "فرهادی" را در حد یک پرزیدنت، مهم می دانستند و حتی صحبت های او روی سن جشنواره های جهانی را به مثابه بیانات یک رئیس جمهور در مجامع جهانی می گرفتند که می تواند پیام فرهنگی ما را صادر کند اما چند روز پیش که او از شهردار یکی از شهرهای فرانسه جایزه ای فرهنگی دریافت کرد(یعنی چیزی که بیشتر از جایزه به تقدیرنامه شبیه است) می شد تقریبا مطمئن بود که پروسه دیپلماسی این رئیس جمهور با فرانسه تمام است مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد!/ي2

يادداشت از میلاد جلیل زاده.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.