
کهف 110
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَی إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أحدًا.
بگو من هم مثل شما بشری هستم و [لی] به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد.
در پایان قافله شکوهمند سوره کهف هستیم که با ضرب سه گانه پر هیبتی در توالی از آغاز تا پایان در پیش چشم و گوش و در حضور شاهزاده عقل و هوش ما درنمایش آمده است.
در این حجة الوداع سوره کهف بشارتی عظیم میشنویم که چگونه میتوان به
دیدار آن خسرو خوبان که آفریدگار جهان است امید بست و به رهروان کوی او پیوست.
نخست بشنویم که آن الاهِ واحد با رسول خویش چه میگوید تا ما را به راه عشق بسیج
نماید.
طفیلِ هستیِ عشقند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری
حافظ
رسول بشری است مانند دیگران؛ میخورد و میآشامد و در بازار راه میرود و همسر اختیار میکند و عاشق میشود و به خود عطر میزند و زنان را دوست دارد.
اما در عین حال تفاوتی شگرف نیز با عامه مردمان دارد: به او وحی میشود، یعنی در او استعداد ویژه ای هست که میتواند آیینه دلش را با آفریدگار جهان مقابل کند و نقشی از جمال او را بنگرد و اهتزاز صدای او را بشنود.
آن رسول این پیام را ازهمه ذرات میشنود که آفریدگار عالمیان تنها یک حقیقت لایزال است که دوگانگی در وی راه ندارد و چون همه آدمیان با لذات مشتاق دیدارو وصال پروردگار خویش هستند، کدام کس باشد که نخواهد با پدید آورنده هزاران هزار معجزه آشنا شود.
بنابراین آخرین تعلیم این آیه بشارتی بزرگ و موهبتی عظیم است که اگر کسی امید دارد و آرزو کرده که به دیدار پروردگارش نایل شود به کدام راه باید برود و چه باید بکند.
هر عاشقی این خبر را بشنود که قاصدی میخواهد نشان منزلگاه معشوق او را که راز بزرگ عالم است فاش کند بی گمان از شادی به وجد میآید و بی اختیار میگوید «بر این مژده گر جان فشانم رواست»، آنچه میدانی بگو که: «ما به دوست نبردیم ره به هیچ طریق».
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،