مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،قطره باراني از ابر چکيد. چون به زمين نگاه کرد، درياي پهناور را ديد و از کوچکي و حقارت خود شرمنده شد و گفت: جايي که دريا هست وجود من بي مقدار به حساب مي آيد. چون قطره باران خود را کوچک ديد، صدف او را درون خود جاي داد و بعد از مدتي تبديل به گوهر شد. پس از مدتي نصيب ماهيگيري شد و او آن گوهر را به بزرگي هديه کرد.بلندي از آن يافت کو پست شد در نيستي کوفت تا هست شد
«کليات سعدي»
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید