به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، پس از پشت سر گذاشتن 6 ماه زمستانی و نیمه زمستانی و فروردین پردردسر! هوای روشن و آفتابی و روزهای بلند اردیبهشت ماه لذت خاصی دارد.سفر به قمصر کاشان و شرکت در مراسم گلابگیری پیشنهاد خوب و بجای یکی از دوستان بود که به نظر میرسید در این روزهای شاد اردیبهشتی حسابی میچسبد. با دانستن این نکته که مراسم گلابگیری حدوداً از اواسط اردیبهشت ماه شروع میشود با دوستان تاریخی برای حرکت مشخص و برنامهریزی کردیم.
قمصر در جنوب کاشان و میان کوههای کمارتفاع کویری قرار دارد. بر تابلوی ورودی شهر نوشتهاند: به پایتخت گلاب ایران خوش آمدید و بلافاصله وارد بهشت کوچک و سرسبزی در قلب کویر میشوید.جای جای شهر پوشیده از باغهای سبز و خرم و گلستانهای خوشعطر و بو و جویهای باریک آب روان است و من هرگز نمیفهمم که این بهشت کوچک چطور از بطن کویر خشک و بیآب و علف متولد شده است!
خیابانها کمی شلوغ به نظر میرسند اما این را به حساب جمعیت این شهر کوچک نگذارید. قمصر در دوره 15 روزه گلابگیری مملو از حضور گردشگران میشود و بهتر است برای احتیاط هم که شده چادر مسافرتی با خودتان داشته باشید.مردم قمصر بیش از حد تصورمان مهماننواز و خونگرم هستند. اینجا به راحتی به شما اجازه میدهند وارد هر گلستان و کارگاه گلابگیری که دوست دارید بشوید و در کنار این مردم مهربان و زحمتکش آن همه زیبایی را تماشا کنید.
قمصر، بهشتی کوچک در قلب کویراز
تهران تا کاشان 246 کیلومتر فاصله است و این به معنای حدود سه ساعت
رانندگی است. در مجموع 4 نفر بیشتر نیستيم اما همین جمع کوچک به قدری شاد و
پرانرژی و خوشسفر است که پیشبینی میکنیم یکی از لذتبخشترین
سفرهایمان را با هم تجربه کنیم.
روز حرکت بناست ساعت 6 صبح راهی شویم اما خواب میمانیم و در نهایت
ساعت 9 به جاده میزنیم. آسمان به قدری آبی و شفاف است که خواب از سر
همهمان میپراند و حسابی سرحالمان میکند.
هنوز هیچکدام صبحانه نخوردهایم و گرسنگی مجبورمان میکند که ماشین را
به شانه خاکی جاده بکشانیم و برای صبحانه خوردن بایستیم. شبنم در
لیوانهای مقوایی چای میریزد و بساط نان سنگک و پنیر و گوجه فرنگی را روی
کاپوت ماشین پهن میکند. پشت به جاده و رو به کوههای دوردست میایستیم و
با آرامش و حوصله لقمههایمان را میجویم و چای مینوشیم. نسیم خنکی
میوزد و لباسهایمان را با خود به فضا میکشد. انبساط خاصی در تمام
عضلاتم احساس میکنم و چند نفس عمیق میکشم.
ساعت حدود 12 و شاید یک است که به کاشان دوستداشتنی میرسیم؛ شهری که
برای من همواره سرشار از سکون و آرامش عجیبی بوده است.به پارکی که در
نزدیکی حمام فین کاشان است میرویم و زیر سایه درختی نشسته و استراحت
میکنیم.
محلیها میگویند قمصریها یک ساعت پیش از طلوع آفتاب به گلستانهایشان
میروند و شروع به چیدن گلها میکنند.گویا آنها اعتقاد دارند که آفتاب
عطر گلها را میپراند و پژمردهشان میکند برای همین پیش از طلوع آفتاب به
مزارع گل رفته و دست به کار چیدن گلها میشوند.
از کاشان تا قمصر نیم ساعت یا چیزی حدود 30 کیلومتر فاصله است. به
پیشنهاد بچهها تصمیم میگیریم بلافاصله به سمت قمصر حرکت کنیم تا بتوانیم
جایی برای اقامت شبانه در نظر بگیریم و سحرگاه فردا راهی گلستانها شویم و
گلچینی گلابگیران را تماشا کنیم.
هتل گلستان مشهورترین هتل قمصر برای اقامت گردشگران است اما هزینه هر
شب اقامت در آن، برای ما چهار جوان دانشجو کمی سنگین است. وارد یک بنگاه
املاک میشویم و برای پیدا کردن جایی مناسب با بنگاهدار که مردی میانسال و
مومن به نظر میرسد مشورت میکنیم و خیلی زود متوجه میشویم که هزینه
اجاره اتاق از بومیها بسیار ارزانتر و به صرفهتر از رفتن به هتل تمام
میشود.
اتاقی که ما موفق به اجارهاش میشویم در یک خانه بزرگ و قدیمی قرار
دارد که تمام اتاقهایش به اجاره سایر گردشگران رفته است. خانه باصفا و
زیبایی است با معماری اصیل ایرانی، درست شبیه خانههایی که در فیلمها
دیدهام. بچههای گردشگران در حوض وسط حیاط با سر و صدای زیادی آب بازی
میکنند. وسایلمان را به اتاق انتقال میدهیم و یکی از دوستان برای خرید
ناهار راهی خیابانهای اطراف میشود و مدت کوتاهی بعد با یک کیسه ساندویچ و
نوشابه برمیگردد...
از خانه تا گلستانهای قمصر راه زیادی نیست و با نیم ساعت زودتر بیدار
شدن از خواب راحت میتوان به مزارع پرگل شهر رسید. ساعت را برای 30/5 صبح
کوک میکنیم و فردا سحرگاه، صبحانه به دست راهی مزارع گل میشویم.
هوای صبحگاهی بینهایت پاکیزه و صاف است بدون بوی مشمئزکننده دود ماشین
که صبحهای دلنشین پایتخت را از ما دریغ کرده است. همگی شلوارهای راحتی و
کفش اسپورت پوشیدهایم تا با فراغ تن در مزارع گل راه برویم و از فضای
دلانگیزش بهرهمند شویم.
آفتاب نرمی روی قله کوهها نشسته است و در مزارع سرسبز گلهای محمدی آن
چنان عطر خوشبویی پیچیده است که هوش از سرت میپراند. گردشگران با استشمام
عطر گلها صلواتگویان وارد گلستانها میشوند. مزرعهداران سخاوتمند
قمصری را میبینم که پارچههای بلندی را کیسهوار به گردن آویختهاند و از
دقایقی پیش از حضور ما چیدن گلها را شروع کردهاند... ساعتی نمیگذرد که
روی پارچههای پهن شده بر زمین دریایی از گلبرگهای صورتی و خوشعطر محمدی
ایجاد میشود. حالمان آنقدر خوب است و از حضور در این بهشت باورنکردنی
آنقدر به وجد آمدهایم که یادمان میرود هنوز صبحانههایمان را
نخوردهایم.
فلاسک چایمان را از یکی از کیفها درمیآوریم و در مزرعه خوش آب و رنگ
گلهای محمدی روی زمین مینشینیم تا صبحانه بخوریم. چند گلبرگ خوشبوی گل
محمدی را در فلاسک چایمان میاندازم تا زمان آماده شدن بساط صبحانه، به
چایمان عطر و بو بدهد.
چند لقمه هم برای کشاورزان پیری آماده میکنیم
که مهمان گلستانشان شدهایم و آنها با بزرگواری از ما دعوت میکنند که در
کارگاه گلابگیریشان نیز که در سطح شهر واقع است حضور پیدا کنیم.
ظهر نشده بساط گلچینی جمع میشود و ما هم پس از پشت سر گذاشتن یک صبح
عالی راهی محل اقامتمان میشویم تا عصر به کارگاه گلابگیری مورد نظرمان
برویم.در قمصر قدم به قدم مزرعه گل و کارگاه گلابگیری وجود دارد آنقدر که
فکر میکنی تمام مردم شهر شبانهروز مشغول تولید گلاب هستند و البته وقتی
این نکته به یادت میآید که در این شهر کوچک مرغوبترین گلاب جهان تولید و
صادر میشود میبینی وجود این همه کارگاه گلابگیری خیلی هم شگفتآور نیست.
کارگاههای گلابگیری به دو شیوه صنعتی و سنتی کار میکنند که البته
تنها تفاوتی که در کارگاههای گلابگیری سنتی و صنعتی به چشمت میآید شکل
مخزنهای گلابگیری است که در کارگاههای سنتی به شکل دیگهای بزرگ مسی است.
قمصریها خیلی باحوصله و بیچشمداشت تمام مراحل گلابگیری را برای شما
توضیح میدهند و آنجا میفهمی آن گلاب اعلایی که هر سال به عربستان فرستاده
میشود تا خانه کعبه راشســت و شــو دهـــد چــه تفــاوتی با گلاب معمولی
دارد.
آخر کار به حیاط کارگاه میآییم و روی یک تخت بزرگ مینشینیم. صاحب
کارگاه با یک سینی شربت گلاب و زعفران خنک به سراغمان میآید. رایحه گلاب
به حدی است که با نوشیدن شربت حس میکنیم تمام سلولهای تنمان معطر شده
است و همگی بیدرنگ به درون کارگاه برمیگردیم تا چند ظرف گلاب و عرقیات
گیاهی معطر برای خانوادههایمان بخریم.
گلابی برای خانه خدااگر قصد رفتن به قمصر و دیدن آئین گلابگیری را دارید بد نیست بدانید که همه ساله در فصل گل چینی و گلابگیری، آئین ویژهای در این شهر برگزار میشود که اختصاص به تهیه گلاب مخصوص برای شستوشوی خانه خدا دارد. خانه خدا همه ساله در دو نوبت توسط گلاب ویژه قمصر کاشان شستوشو داده میشود.
آنها که توفیق زیارت کعبه را داشتهاند میدانند که این مراسم یکی در اول ماه شعبان و دیگری در هفتم ماه ذیالحجه برگزار میشود. در این مراسم دیوارهای خانه خدا با ظروفی که در آن آب زمزم با گلاب مخلوط است و با پارچههای سفیدرنگ شسته میشود.
همچنین زمین کعبه نیز که با سنگ مرمر مفروش است، با پارچههای سفید معطر به بهترین عطرها، گلاب کاشان، عود و مشک شسته و خشک میشود.
برای انجام این مراسم بیش از 80 لیتر گلاب استفاده میشود. این گلاب ویژه طی آئین مخصوصی در قمصر کاشان تولید میشود و قبل از آغاز ماه شعبان به مکه فرستاده میشود. گلاب ویژه این کار از بیش از 40 درصد اسانس گل محمدی برخوردار است.
شربت بهشتی!گلبرگهای خوشبوی گل را در دیگهای مسی یا مخزن گلاب گیری میریزند و با حجمی حدود دو تا دو و نیم برابر گلبرگها، آب به آن اضافه میکنند و میجوشانند. روی دیگهای مسی کلاهکهای سنگینی است که مانع از هدر رفت بخار تولید شده در دیگها میشود. روی این کلاهکها لولههای باریک آلومینیومی قرار دارد که یک سر آن به دیگ متصل است و سر دیگر به پارچهایی میرسد که در ظرفهای آب سرد قرار دارند. بخار دیگها در طرفهای آب سرد تبدیل به مایع شده و در پارچها میچکد و در واقع عمل تقطیر انجام میشود. مایع حاصل از تقطیر همان گلاب است.
و اما گلاب اعلابرای تهیه گلاب اعلا به جای ریختن آب در دیگها، گلاب میریزند و به این ترتیب گلاب اعلای به دست آمده، حاصل یک نوع گلاب گیری مضاعف است که عطرش آن چنان قوی است که بیاغراق استشمامش مست ومدهوش تان میکند. قمصریها با این گلاب اعلا، هرساله خانه خدا را شست و شو میدهند.
ايران سرزمين گل محمدیگل محمدی یکی از گونههای گل رز است که رویشگاه نخستین آن را سرزمین ايران میدانند. مطابق مستندات، مردم این سرزمین گلبرگهای گل رز را در چربیهایی قرار داده و عطر استخراج شده از آن را برای درمان برخی بیماریها به کار میبردند. می گویند گلابگیری و استحصال عرقیات معطر گیاهی نیز که فرآیندی است مبتنی بر روش تقطیر، نخستین بار توسط ایرانیان ابداع شده است و در کل فرآیند تقطیر را ابتکار ایرانیها میدانند به گونهای که تا پیش از یورش مغول، همه ساله مقدار فراوانی گلاب، عرق نسترن، نعناع، رازیانه و... از راه دریا وخشکی به شمال آفریقا، اروپا، چین، هندوستان و یمن فرستاده میشد.
جالب است بدانید در گذشتههای دور سرزمین فارس کانون اصلی تولید گل رز و عرقیات معطر گیاهی و گلاب بوده است و کارگاههای تولید عرقیات گیاهی فراوانی در این منطقه وجود داشته است که با تاخت و تاز مغولان این صنعت در استان فارس از بین رفت و هرگز رونق گذشته خود را بازنیافت.
دانش گلابگیری در سده 10 میلادی توسط تازیان به اروپا برده شد و در سال 1750 میلادی بلغارستان تولیدکننده پایه عطر گل رز در جهان شد، همچنین گل رز در سالهای نه چندان دور به عنوان گل زینتی به باغهای اروپایی و فرانسه و انگلستان راه پیدا کرد و در سده 19 میلادی تولید عطر گل رز
و گلاب در فرانسه آغاز شد و به پیشرفت خیرهکنندهای رسید.
در دام کلاهبرداران گلاب نیفتیداستقبال از گلاب در دهههای اخیر، سودجویان را به فکر تولید گلاب تقلبی با انواع روشها انداخته است، به عنوان مثال تولید گلاب با عطر پاکستانی یکی از روشهای تولید گلاب تقلبی است. عطر پاکستانی با وجود داشتن رایحه گل محمدی ترکیبی شیمیایی و مضر است که به صورت حلبهای بزرگ حاوی عطر مایع یا به صورت پودر وارد ایران میشود که پس از ترکیب با آب به عنوان گلاب روانه بازار میشود.
تشخیص این عطر برای افراد معمولی ممکن نیست اما اگر این نوع گلاب تقلبی را برای مدت چند ماه نگه دارید متوجه میشوید برخلاف گلاب اصل؛ عطر و بوی خود را از دست داده است. دومین روش تقلب در بازار گلاب ایران، استفاده از عصاره گیاه ژرانیوم است که عطری مشابه عطر گل محمدی دارد.
یکی از روشهای ابتدایی برای تشخیص این نوع تقلب این است که تلخی گلاب طبیعی بلافاصله از کام میرود اما گلاب حاصل از ژرانیوم تلخی ماندگارتری در دهان دارد. غیر از این موارد، گلاب اصل، شفاف، روشن و بدون رسوب است و بوی آن بوی مطبوع گل محمدی و فاقد بوی ترشیدگی است. طعم گلاب نیز سنگین و کمی مایل به تلخی است.
دیدنیهای قمصرقمصر به غیر از باغهای زیبای گل محمدی و مراسم گلابگیری دارای جاذبههای گردشگری دیگری نیز هست. نخستین جاذبه گردشگری قمصر، سدی است موسوم به «سد قمصر» که قدمت آن را به دوران سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی نسبت میدهند. این سد در 5 کیلومتری شمال قمصر و30 کیلومتری جنوب کاشان قرار دارد و روی رودخانه قمصر بسته شده است.
البته این سد به مرور زمان تخریب شده و آنچه امروز در مقابل دیدگان گردشگران است سدی است که در دوران شاه عباس اول روی سد سلجوقی ساخته شده است.بعد از سد قمصر در سفر به این شهر میتوانید از خانههای تاریخی موجود در آن نیز دیدن کنید. قمصر به دلیل آب و هوای خوش خود از دیرباز منطقهای خوشنشین به شمار رفته و دارای عمارتهای اعیانی زیادی بوده است. البته بیشتر این خانهها در زلزله مهیب سال 1260 از بین رفته است. با این حال در محله تکچه میتوانید سراغ برخی از خانههای به جا مانده را بگیرید.
قدمت بیشتر این خانهها به 200 سال قبل میرسد. قمصر کاروانسرایی قدیمی نیز دارد که مربوط به عصر صفوی است. خوشبختانه بنای این کاروانسرا از گزند روزگار در امان مانده است. اگر به قمصر رفتید سری هم به چشمه آب صالح بزنید. محلیها به این چشمه «آبساله» میگویند. این چشمه در 7 کیلومتری قمصر واقع شده و مردم محلی معتقدند آب آن برای درمان رماتیسم، کمخونی و چند بیماری دیگر مفید است.
بد نیست بدانید که قمصر جاذبه گردشگری دیگری به نام «سوراخ وروو» دارد. این سوراخ در ارتفاعات غربی روستای مسلمآباد قرار گرفته است. نام قدیمی روستا «گیرآباد» بوده است.در ارتفاع 60 متری از سطح رودخانه قهرود حفرههایی در دل کوه میبینید که یکی از آنها در اصطلاح محلی به سوراخ وروو معروف است. از قرار معلوم «وروو» نام راهزنی بوده که کاروانهای عبوری را مورد اذیت و آزار قرار میداده است.
وی از این سوراخ به عنوان پایگاهی جهت کنترل رفت و آمد کاروانها استفاده میکرده است. معماری سوراخ به صورت دستکن است و در سه طبقه ساخته شده است.طبقات با استفاده از کانالهای عمودی به هم راه دارند. طبقه سوم از همه بزرگتر و دارای اتاق نیز است. از فراز سوراخ وروو چشمانداز زیبایی از اطراف مقابل دیدگان شما قرار میگیرد.