شاید یکی از حقایق تلخ درباره سوریه این باشد که این کشور درگیر بحران مسلحانهای شده که مهمترین هدف آن از بین بردن زیرساختهای کشوری است که در تاریخ نوین عربی، اولین وحدت عربی را با مصر بنیان نهاد و به همراه این کشور با تجاوز سه جانبه رژیم صهیونیستی در سال 1956 مقابله کرد و با انقلاب آزادسازی الجزایر از استعمار فرانسه همراه بود و از آغاز نزاع فلسطینی - اسرائیلی رو در روی اشغالگران صهیونیستی ایستادگی کرد و تجلی مقاومت در قلب محور مقاومت به خصوص پس از خروج مصر از جمع کشورهای عربی پس از امضای معاهده کمپ دیوید با اسرائیل و تخریب برنامهریزی شده عراق به شمار میآید.
سوریه .. نظام
بدون تردید فشاری که به سوریه و ارتش این کشور از دو سال پیش وارد شده و همچنان وارد میشود، باید از همان ماههای اول بحران منجر به سرنگونی نظام این کشور میشد، اما بیش از دو سال از این بحران میگذرد و نظام سوریه با وجود تمام توطئهها و چالشها همچنان پابرجاست.
از زمان آغاز بحران سوریه که با حوادث «درعا» در 15 مارس 2011 آغاز شد و تاکنون ادامه دارد، آشکار شده که اوضاع در سوریه به سمت بحران و تنش سازمان یافته و از پیش برنامهریزی شده پیش میرود و با وجودی که رهبران این کشور به بر حق بودن برخی از خواستهها و مطالبات تظاهرات کنندگان در آغاز بحران و وجود اشتباهاتی در سطح سیاسی اعتراف و اعلام کردهاند که آماده مذاکره و گفتوگو با معارضان و انجام تغییرات و اصلاحات را دارند، اما روند امور در این کشور همچون گلوله برفی شده که هرچه غلط میزند، بزرگتر میشود و دامنه تخریب آن نیز افزایش یابد و این موضوع پس از پای گذاشتن طرفهای خارجی چه منطقهای و چه بین المللی به بحران و تاکید آنها بر قطع ارتباط سوریه با محور مقاومت نمود بیشتری پیدا کرد.
این وضعیت را چه نظام در سوریه و چه هم پیمانانش در منطقه و در عرصه بین المللی درک کرده و گزینه مقابله با چالشها را بر تسلیم انتخاب کردند، اگرچه در این راه نظام سوریه در کناره مقابله با چالشها، گامهای اصلاحی متعددی نیز برداشت که از جمله آنها میتوان به تصویب قانون جدید برگزاری انتخابات پارلمان و محلی اشاره کرد که برای نخستین بار معارضان نیز در آن شرکت کردند. اما این اقدامات رضایت طرفهای معارض و طرفهای منطقهای و بین المللی حامی آنها را جلب نکرد، به همین دلیل این طرفها با روی آوردن به رسانهها، حملات رسانهای و تبلیغاتی بیسابقهای علیه نظام سوریه به راه انداختند تا در کنار آن فشارهای دیپلماتیک عربی و بین المللی را نیز آغاز کنند که بارزترین نمود این فشارها تعلیق عضویت سوریه در اتحادیة عرب و دادن کرسی این کشور در این اتحادیه به کمیته موسوم به «ائتلاف معارضان سوریه» بود، در حالیکه روسیه و چین و اعضای «گروه بریکس» توانستند، با تلاشهای صورت گرفته برای منزوی کردن سوریه در عرصه بینالمللی مقابله کنند.
ساختار یکپارچه و منسجم .. مهمترین ویژگی سوریه
اگر سوریه دارای ساختار سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی یکپارچه و منسجمی نبود - علی رغم وجود برخی شکافها در آن – هیچگاه نمیتوانست در برابر این فشارها مقاومت کند.
در این ارتباط «خلف المفتاح»، معاون وزیر اطلاع رسانی سوریه در گفتوگو با شبکه المنار میگوید: «نظام و نهادها و دستگاههای آن در سوریه صد در صد سوری هستند و نشانی از دخالت عوامل خارجی در آنها مشاهده نمیشود، به عبارتی هیچ یک از نهادها و دستگاههای حکومتی از عامل خارجی تأثیر نپذیرفتهاند، چون اگر توسط عوامل خارجی تشکیل شده بودند، بدون تردید فرو میپاشیدند، چون ساخته و پرداخته دستهای داخلی هستند، بنابراین هویت خود را حفظ کردند».
مفتاح تأکید میکند: «رهبران سوریه توانستند بازی سیاسی و بحران جاری در کشور را با حکمت و تدبیر بالا مدیریت کنند و ثبات روانی بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه و توانمندیهای وی در دادن ارزش بیش از پیش به عوامل نظامی و اجتماعی و در کنار اقتدار وی جهت تسلط بر بازیهای بین المللی و منطقهای موجب شد تا وی بتواند، حمایتهای منطقهای و بین المللی را به طرف خود جلب و به سود خود بسیج کند و به این طریق با ایجاد نوعی توازن میان دشمنان و دوستان سوریه در عرصه بین المللی و منطقهای و داخلی نظام سوریه را از سقوط نجات داد.
مهمترین عواملی که کمک کرد تا سوریه در برابر این بحران مقاومت کند، را میتوان در موارد زیر ملاحظه کرد:
- درک این نکته که چگونه و به چه طرفی در خارج باید تکیه شود.
- ندادن اجازه به اجرای توطئههای خارجی و افشای آنها پس از هر بار ناکام ساختن و شکست دادن آنها.
- شخصیت بشار اسد که شخصیتی منفوری نیست.
- راه حلهای جایگزین ارائه شده توسط طرفهای خارجی راه حلهایی معقول و منطقی و منطبق با خواستهها و مطالبات مردم سوریه نبودند.
- انسجام و یکپارچگی ساختار نظامی، سیاسی و اقتصادی.
- محبوبیت گسترده نظام و حفظ جایگاه و موقعیت خود در میان مردم سوریه بر اساس آمارها و گزارشهای غربی و عربی.
سوریه .. اقتصاد
سوریه صرف نظر از رویارویی با عناصر مسلح وارد رویارویی دیگری نیز شده است که از نظر شدت و اهمیت کمتر از مبارزه جاری علیه عناصر مسلح نیست. این رویارویی شامل مقابله با تحریم های اقتصادی غربی و عربی علیه کشور سوریه و تلاش برای حفظ استمرار حرکت چرخه اقتصاد و تأمین منابع مالی و خدمت رسانی در بخشهای پزشکی، برق، انرژی و ... به شهروندان سوری است.
علی رغم تحریمها و تشدید فشارها نظام سوریه طی دو سالی که از بحران این کشور میگذرد، موفق شده تا از طریق تکیه بر سیاست خارجی گرایش به شرق و استفاده از تجارب، امور کشور را اداره کرده و آن را پیش ببرد، اگرچه در این بین روند مهاجرت به داخل و خارج کشور افزایش یافته است. همچنین دستگاهها و نهادهای دولتی با وجود خسارتهای گسترده وارد شده به زیرساختها و ساختارهای حیاتی کشور از ایستگاههای تولید برق گرفته تا پالایشگاههای نفت و شبکه راهها و ارتباطات با این حال امور کشور را اداره کنند و نظام ثبات پولی و مالی خود را حفظ کند.
میان سیاست درهای باز و خودکفایی
تا پیش از سال 2000 میلادی سوریه برای دهههای طولانی بر سیاست اقتصادی تکیه میکرد که دولت محور اصلی آن را تشکیل میداد. رهبران سوریه از زمان حاکمیت «حافظ اسد»، رئیس جمهور فقید سوریه اقتصاد کشور را وابسته به کمکهای غربی و یا آنچه نظام سرمایهداری نامیده میشود، مرتبط نساخته و به این کمکها تکیه نکردند، بلکه در بخش کشاورزی و نفت و تا حدودی صنعت سیاست خودکفایی را در پیش گرفتند و وارد کردن محصولات و کالاها از خارج را کاهش داده به جای آن به تولید داخلی اولویت دادند.
اما سوریه پس از سال 2000 میلادی به خصوص تا چند سال قبل از آغاز بحران به سیاست درهای باز اقتصادی به روی کشورهای همجوارش از ایران گرفته تا عراق و ترکیه و حتی کشورهای خلیج فارس و گروه بریکس و کشورهای آمریکای جنوبی و برخی از کشورهای اروپایی روی آورد و توافقنامههایی را با آنها امضا کرد، بیآنکه اقتصاد سوریه را وابسته به اقتصاد غرب و معیارهای حاکم بر آن کند.
تنوع و تولید
در همین راستا «حیان سلیمان»، معاون وزیر اقتصاد سوریه در گفتوگو با شبکه المنار تاکید میکند که «اقتصاد سوریه دارای ساختار و ماهیتی متنوع و مولد است و سوریه از جمله کشورهایی به شمار میآید که دارای کمترین بدهکاری است و با کشورهایی همچون روسیه، چین و ایران دارای روابط متوازن است. این امر باعث شده تا بتواند با بحران کنونی خود رو در رو شود که دارای تأثیرات و بازتابهای بسیار، اما کمتر از حد انتظار است».
سلیمان در ادامه میافزاید: با وجود دو سال بحران در سوریه هیچ موسسه یا نهادی اقتصادی یافت نمیشود که پرداخت حقوق کارمندانش به تأخیر افتاده باشد و دلیل این امر افزایش بودجه سال 2013 نسبت به سال پیش از آن یعنی 2012 و حتی سالهای قبل از آن است. دولت سوریه همچنین دارای ذخایر نقدینگی و پولی کافی است و هم اکنون برنامه ریزیهای ما بر سازگاری و همراهی ایجابی با شرایط حاکم بر کشور و مقابله با توطئهها و جنگ واقعی است. روابط اقتصادی سوریه با برخی کشورهای عربی همچنان ادامه دارد، اما این روابط با ایران، روسیه و چین و سایر کشورهای دوست عمیقتر است.
خودکفایی
بالطبع این سیاست در بطن خود هم دارای نکات منفی و هم دارای نکات مثبت است. اما اجرای آن در سوریه موجب شکل گیری ساختارهای اقتصادی و نظامی شده که مشابه ساختارهای موجود در برخی از کشورهای نفتخیز نیست.
درباره این موضوع «خالد العبود»، معاون رئیس مجلس سوریه به شبکه المنار چنین میگوید: «رابطة مردم سوریه با رأس هرم حکومتی اگر با رابطه ملل منطقه با رهبرانش مقایسه شود، رابطهای مقبول و پذیرفته است».
وی میافزاید: «اما در خصوص نهادها و دستگاههای حکومتی و دولتی برای مثال در سطح اقتصادی علی رغم تحریمی که علیه سوریه اعمال شده و طی دهههای گذشته همواره شاهد فشارهایی بوده، باید گفت که سوریه در اقتصاد، کشاورزی و صنعت کشوری خودکفا به شمار میآید و از این حیث میتواند مدعی شود که کشوری خودکفاست و من معتقدم سوریه تنها کشور خودکفا در سطح منطقه به شمار میآید.
صنعت .. تخریب و سرقت
در عرصه صنعت سوریه به طور گسترده و به شکلی اساسی بر کارخانجات داخلی خود متکی است. شهر حلب، در شمال سوریه ستون اقتصادی این کشور تلقی شده و پایتخت دوم سوریه به شمار میآید، زیرا کانون فعالیتهای اقتصادی و مالی و صنعتی این کشور است.
نکته قابل توجه اینکه شهری با جمعیت یک و نیم میلیون نفر که برای مدتهای طولانی به دور از هرگونه حوادث تلخ و خشونت آمیز بوده، تابستان گذشته مورد حمله برنامه ریزی شده هزاران افراد مسلح برای سیطره بر آن قرار میگیرد، اما مقاومت میکند و در این میان ارتش سوریه نقش کلیدی را در مقابله با این گروهها ایفا میکنند.
برآوردهای سوری نشان میدهد، نفوذ افراد مسلح به این شهر در پی عملیات اطلاعاتی انجام شد که حکومت ترکیه هماهنگ کننده آن بود.
«حیان سلیمان»، کارشناس امور اقتصادی سوریه در گفتوگو با سایت المنار چنین میگوید: «رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه تلاش میکند، مراکز و تأسیسات سوریه را تخریب کند و به ویژه خطوط تولیدی صنایع سوریه را سرقت کند که با صنایع ترکیه رقابت میکنند، خطوط تولیدی مانند ریسندگی و بافندگی، مواد غذایی، پزشکی و کارخانههای سیمان که در عمل مشاهده کردیم، پس از انتقال به ترکیه به قیمتی بسیار ارزان و بیارزش فروخته شدند».
او میافزاید: «سوریه در طول تاریخ خود در معرض دو سرقت آشکار قرار گرفت، اولی در سال 1865 که طی آن عثمانیها اقدام به انتقال تمامی حرفهها و مشاغل این کشور به آستانه کردند و دومی غارت و چپاول مردم در سال 2012 که به دستور نخست وزیر ترکیه و حزب عدالت و توسعه این کشور رخ داد و طی آن حکومت ترکیه به گروههای تروریستی و افراد مسلح دستور داد، تمام صنایع سوریه را به استانبول منتقل کنند.
به گفته سلیمان، این سرقت و غارت و چپاول تنها صنایع سوریه را دربر نمیگیرد، بلکه آنها به اقتصاد ملی این کشور نیز خسارت زدند و در این ارتباط به اقدام این گروهها در سرقت از چاهای نفت سوریه و آتش زدن آنها و وارد آوردن زیانهای محیط زیستی و انسانی و غارت سیلوهای گندم و قطع درختان زیتون و سرقت کالاهای موجود در انبارها اشاره کرد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا ترکیه از این مسأله آگاهی داشت یا خیر میگوید: «زمانیکه ماشین آلات این کارنجات از طریق گذرگاه باب الهوی در مرزهای ترکیه وارد خاک این کشور میشدند، توسط دوربین ضبط و ثبت شده است و اینها همه ماشین آلات و تجهیزاتی بودند که فقط با کامیونهای بزرگ باربری امکان جابه جایی و انتقال آنها وجود دارد و انتقال آنها فقط از طریق گذرگاههای مرزی مشخص امکان پذیر است».
سلیمان ادامه میدهد: «عملیات سرقت فقط شامل بخش صنعتی نمیشود، بلکه شامل تمامی عرصههای اقتصادی دیگر نیز میشود و خسارتهای مادی آن صرف نظر از خسارتهای روحی و انسانی بیش از 300 میلیارد لیره سوری برآورد شده است».
رسانه .. چالشها و رویارویی
بدون تردید رسانهها یکی از دلایل اصلی تداوم بحران سوریه و رسیدن آن به مرحله کنونی هستند. به طوریکه از بیش از 200 موسسه رسانهای عربی و بین المللی در جنگ سوریه به عنوان ابزار جنگی استفاده شد، به همین دلیل طبیعی بود که در موازنهها اختلال بزرگی به وجود آید، به خصوص آنکه برخی کشورها برای تاسیس امپراتوری رسانهای خود میلیاردها دلار هزینه کرده بودند.
به همین دلیل رسانههای سوریه چه شنیداری و چه دیداری و الکترونیکی اوایل بحران با مشکلات و چالشهایی مواجه شدند، چون خود را در جنگی نابرابر میدیدند، اما با گذشت زمان آنها توانستند، این مشکلات و چالشها را از پیش رو بردارند و فاصله خود در پوشش رسانهای را با رسانههای رقیب از بین ببرند.
بعد از بحران .. رسانههای مختلف
«خلف المفتاح»، معاون وزیر اطلاع رسانی سوریه تأکید میکند: «سوریه وارد جنگ رسانهای بیسابقهای شده است. رسانههای غربی و برخی از رسانههای عربی وارد عرصه خبرسازیهای گمراه کنندهای شده بودند که رسانههای رسمی در ابتدا یا از آن غافل شده یا تا آن زمان در آن ورود نکرده بودند. اما رسانههای رسمی توانستند، با از بین بردن شکافها بار دیگر به پا خیزند و با بحران سازگار شوند و اخبار واقعی و حقایق را به مردم سوریه و دیگر ملل جهان منتقل کنند».
او تأکید میکند: «رسانههای سوری علی رغم آنکه خود را در جنگی نابرابر ملاحظه میکنند، اما از طریق ارتباط با واقعیتها توانستهاند، تأثیرگذار خود را حفظ کنند و نظر بخش زیادی از مردم را جلب کنند».
مفتاح در ادامه به نقش رسانههای مقاومت، فعالان در عرصه رسانه، روشنفکران و نویسندگان عرب اشاره میکند که در روشنگری افکار عمومی نقش ایفا کرده و با تبلیغات بین المللی مقابله و تلاش کردند تا بر افکار عمومی مردم جهان تأثیر بگذارند و در اتخاذ تصمیمها در سطح منطقهای و بین المللی موفق عمل کنند. همچنین ضروری است که از نقش شبکههای اجتماعی و ارتش الکترونیکی سوریه نیز غافل نشویم.
به گفته مفتاح جنگ سوریه جنگ میان مقاومت، نیروهای سلطهگر و هر طرف و فردی است که میتوانند در بحران تأثیرگذار باشد.
وی افزود: درگیری در بعد فکری امر مهمی است، داشتن آگاهی درباره چنین جنگی و ابعاد آن میتواند در کوتاه کردن راه نقش داشته باشد.
نقش رسانههای سوری در این مرحله اطلاع رسانی و آگاهی دادن به مراکز تصمیم گیری در جهان عرب و غرب است، به همین دلیل است که مشاهده میکنیم، با پخش برنامههای شبکههای ماهوارهای سوری از ماهوارههای عربی و اروپایی ممانعت به عمل آمد و حملات گستردهای علیه فعالان در بخش رسانهای انجام شد و تعدادی از کادرهای رسانهای هدف قرار گرفتند، به طوریکه حتی در مقر تلویزیون سوریه انفجار صورت گرفت.
سوریه علی رغم گستردگی حملات در تمامی عرصهها توانست مقاومت کند و سقوط نکند، زیرا این کشور با بقیه کشورها تفاوت بسیار دارد و آنچه در این کشور رخ میدهد با سایر کشورها تفاوت دارد.
انقلاب کمونیستی روسیه دو ماه طول کشید.
انقلاب لیبرالی فرانسه سه هفته طول کشید.
انقلاب ایران 6 ماه طول کشید.
و آنچه که بهار عربی نامیده می شود:
تونس 15 روز
مصر دو ماه
لیبی 10 ماه
یمن یک سال
اما سوریه ثابت قدم است.