به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از كامنتري مگزين ؛ نويسنده در ابتداي مقاله خود با اشاره به استعفاي "سلام فياض" نخست وزير تشكيلات خودگردان فلسطين مي نويسد "استعفاي "سلام فياض" نخست وزير تشكيلات خودگردان فلسطين رويدادي تاريخي در روند منازعه فلسطينيان و رژيم صهيونيستي بوده است. به نظر مي رسد طرح اين ادعا كه كناره گيري وي صرفا بدليل اختلافات داخلي جناح هاي فلسطيني بوده است و ارتباطي با منازعه فلسطينيان و رژيم صهيونيستي ندارد مبالغه آميز است. خروج يك تكنوكرات از كابينه تشكيلات خودگردان فلسطين آن گونه كه روزنامه "نيويورك تايمز" نيز اظهار داشته است سقوط "فياضيسم" بوده است. استعفاي "سلام فياض" نشانه اي بر شكست ملي گرايي فلسطيني بود، ايده اي كه خواهان همزيستي با رژيم اشغالگر قدس بود."
نويسنده در ادامه با اذعان به ناكارآمدي و ناتواني فياض مي افزايد "فياض در جلب حمايت عمومي بيشتر در ميان فلسطينيان كرانه باختري با شكست مواجه شد همچنين وي نتوانست چهره اي معتبر از خود در نزد محافل بين المللي دست و پا كند. استعفاي آن نشان داد كه فلسطينيان دو گزينه بيشتر ندارند يا جنبش اسلامي "حماس" كه همواره لزوم بركناري "سلام فياض" از منصب نخست وزيري را بعنوان پيش شرط هر گونه اتحادي با "محمود عباس" رييس تشكيلات خودگردان فلسطين و آن تشكيلات قرار داده بود و يا جنبش فتح."
نويسنده با اذعان به حمايت آمريكايي ها و صهيونيست ها از فياض مي افزايد "آناني كه معتقدند كه رژيم صهيونيستي خواهان استعفاي فياض بود اشتباه مي كنند. دولت آمريكا هم در دوران رياست جمهوري "جورج دبليو بوش" و هم در دوره رياست جمهوري "باراك اوباما" از سلام فياض حمايت كرده است. رژيم صهيونيستي نيز حامي او بوده است. صهيونيست به سلام فياض به ديده يك همكار مي نگريستند. مشكل اساسي در آنجا بود كه "محمود عباس" و يارانش در جنبش "فتح" سلام فياض را مانعي در برابر سلطه كامل شان بر كرانه باختري و ريخت و پاش ها و دريافت پول از رهبران خارجي مي دانستند."
نويسنده با اذعان به پروژه شكست خورده تشكيل دو دولت فلسطيني – صهيونيستي مي افزايد "در فقدان فياض و يا شخصي چون او ايده مذاكرات صلح فلسطينيان و رژيم صهيونيستي در كرانه باختري پيشرفتي نخواهد داشت. در چنين شرايطي اين جنبش حماس خواهد بود كه دست بالا را پيدا مي كند و در چنين شرايطي فلسطينيان و صهيونيست ها هر دو خواهند ديد كه پيمان اسلو به نتيجه نخواهد نرسيد. پيمان اسلو در سال 1993 و با ابتكار تشكيلات خودگردان فلسطين به امضا رسيد. "شيمون پرز" رييس جمهور رژيم صهيونيستي مدعي بود كه اجراي مفاد اين پيمان مي تواند "خاورميانه جديدي" را شكل دهد كه در آن دولت فلسطيني با رهبري فياض تشكيل شود. استعفاي "سلام فياض" از نخست وزيري تشكيلات خودگردان فلسطين نشان داد كه اين تصور "توهمي" بيش نبوده است.
تراژدي فياض آن بود كه نه تنها جنبش هاي حماس و فتح خواهان استعفاي او بودند بلكه وي حتي در ميان شهروندان معمولي فلسطيني نيز طرفداري نداشت. نكته اصلي آنجاست كه انتقام گيري از رژيم صهيونيستي اساس تشكيل هر حزب سياسي در فلسطين است در حاليكه سياستمداري چون فياض كه مورد حمايت آمريكا و رژيم صهيونيستي نيز بود نمي توانست كاري را از پيش برد. استعفاي او نشان داد كه دنيا بايستي بپذيرد نظرات مطرح شده از سوي "اسحاق رابين" و "شيمون پرز" در مورد همزيستي فلسطينيان و صهيونيست در كنار يكديگر توهمي بيش نبوده اند.