الهی! همچنان بید، به خود میلرزم، كه مباد آخر به جویی نیَرزَم.
الهی! مگو چه آوردهای، كه رسوا شوم، و مپرس چه كردهای كه روسیاه شوم.
الهی! چون در تو نگرم، از جمله تاجدارانم و تاج بر سر، و چون بر خود نگرم، از جمله خاكسارانم و خاك بر سر.
الهی! اگر چه بسی طاعت ندارم، اما جز تو كسی را ندارم، ای دیر خشم و زود آشتی.
الهی! چون یتیم بیپدر گریانم، درمانده در دست خصمانم، خسته گناهم و از خویش برتاوانم، خراب عمر و مفلس روزگار، من آنم.
الهی! از دو دعوی به زینهارم، و از هر دو، به فضل تو فریاد خواهم: از آن كه پندارم به خود چیزی دارم، یا پندارم كه بر تو حقّی دارم.
الهی! اگر تو فضل كنی، دیگران چه داد و چه بیداد، و اگر عدل كنی، فضل دیگران چون باد.
الهی! ما در دنیا معصیت میكردیم، دوست تو محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ غمگین میشد، و دشمن تو ابلیس شاد.
الهی! اگر فردای قیامت عقوبت كنی، باز دوست تو محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ غمگین شود، و دشمن تو ابلیس شاد، دو شادی به دشمن مده، و دو اندوه بهر دل دوست مَنِه.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید