از سال ۱۹۷۰ م کره زمین به دلیل مصرف گرایی روز افزون و بهره برداری بی رویه کشورهای صنعتی غربی از منابع، ۳۵% از ثروتهای طبیعی خود را از دست داده است و اوضاع همچنان رو به وخامت میرود. عوامل این مصرف گرایی افراطی، غولهای چند ملیتی از جمله شرکتهای بزرگ غذاهای آماده، مانند مک دونالد هستند که جهان سوم و ساکنان آن را به اسارت گرفتهاند. مک دونالد، بزرگترین ثروت غیر منقول جهان به شمار میرود که سالانه ۲ میلیارد دلار صرف تبلیغات خود میکند.
بزرگترین فست فود جهان
این
غول غذای آماده، اغلب هدف انتقادات فراوانی قرار دارد که علاوه بر جنبه
های فوق، جنبه سلامتی و انسانی را نیز شامل میشود. در واقع، تحقیقات متعدد
نشان میدهد که غذاهای مک دونالد به لحاظ چربی، قند، نمک و مواد شیمیایی
به کار رفته در آنها، بسیار غنی و به لحاظ فیبرهای گیاهی و ویتامینها
بسیار فقیرند و خطر بیماریهای قلبی، برخی سرطانها، دیابت، چاقی مفرط و
دیگر امراض را بسیار افزایش میدهند. بیش از ۱۲ ماده شیمیایی یافت شده که در این غذاها،مسبب سالانه دهها هزار مرگ بر اثر انواع سرطان شناخته شده و تأثیر مستقیم بر کودکان دارند.
باید گفت که تبلیغات مک دونالد، کودکان را هدف گرفته و مغز آنان را با ترفندهای خود کاملاً شست و شو میدهد، زیرا کودکان تاثیر پذیر تر از بزرگ سالانند! به منظور جذب بهتر این کودکان، انواع هدایا (کلاه کاغذی، طراحی چهره، انواع اسباب بازی و...) در کنار غذاهای آماده خود به آنها اهدا میکنند. طبق تحقیقات دکتر توماس رابینسون از دانشگاه پزشکی "استانفورد" کالیفرنیا، تبلیغات کاملاً بر مغز کودکان اثر گذاشته، و حتی درک آنان از غذا و نیز قوه چشاییشان را تغییر میدهد. اما آنچه را که این کودکان نمیدانند، این است که برای شاد کردن دل آنها، کودکان دیگری در "چین" که بین ۱۰ تا ۱۶ سال سن دارند، در شرایط وحشتناک و اسفبار و به ازای دستمزد بسیار نا چیز، یازده ساعت در روز و شش روز در هفته جان میکنند تا انواع اسباب بازیها را برایشان تهیه کنند.
مک
دونالد برای جذب بهتر کودکان و بزرگ سالان، همچنین دو شرکت «کوکاکولا» و
«والت دیسنی» را نیز با خود هم داستان ساخته است که هدفی مشرک را با این
غول غذاهای آماده دنبال میکنند. این در حالی است که تحقیقات متعدد کوکاکولا را مسئول ایجاد دیابت و پوکی استخوان در کودکان دانسته است. پل زیمت، کارشناس استرالیایی، در ارتباط با بیماری دیابت میگوید : این بیماری در واقع پیامد (کوکا استعمار جهان) است.
مک دونالد و گرسنگی در جهان
مک
دونالد صرفاً یکی از صدها شرکت غول آسای، چند ملیتی است که در گستره های
عظیم کشورهای فقیر، سرمایه گذاری کرده و پا گرفتهاند. پهنههایی که سران و
بزرگان تشنه دلار این کشورها با بیرون راندن کشاورزان کم
بضاعت از مزارعشان به سودجویان غالباً غربی واگذار کردهاند. قدرت دلار در
واقع بدین معناست که کشورهای فقیر با هدف کسب تکنولوژی و دریافت محصولات
صنعتی، چاره ای جز این نمیبینند که به تولید هرچه بیشتر مواد خوراکی در
راستای صادرات آن به آمریکا، اقدام میکنند. در این ارتباط، باید گفت که ۳۶
کشور از مجموع ۴۰ کشوری که در شمار فقیرترین ها محسوب میشوند، محصولات
غذایی خود را به ثروتمندترین کشورها صادر میکنند.
در واقع، برخی کشورهای جهان سوم که غالب کودکانشان از سوء تغذیه رنج میبرند، راهی جز صادر کردن تولیدات کشاورزی خود که جزو نیازهای اولیهشان محسوب میگردد، پیش رو نمیبینند. از جمله این محصولات میتوان به مواد غذایی لازم برای فربه ساختن دامها اشاره کرد که سیلشان، بازار همبرگرهای غرب را برداشته و علی رغم تبلیغ نظارتهای بهداشتی صورت گرفته از گوشتهای ناسالم و حیواناتی مانند اسب نیز استفاده میکنند.
بدین سان، میلیونها هکتار از زمینهای قابل کشت کشورهای فقیر به استفاده کشورهای غربی اختصاص یافته است (چای، توتون، قهوه و..)، در حالی که در خود این کشورها مردم از گرسنگی جان خود را از دست میدهند. مک دونالد آمریکایی به گونه ای مستقیم در این امپریالیسم اقتصادی که بخش اعظم مردم رنگین پوست را در فقر فرو برده است که مشاهده میکنیم، بسیاری از مردم سفید پوست، هر روز بر حجم چربیهای خود میافزایند. برای بدست آوردن یک کیلو گوشت گاو، که مک دونالد بزرگترین مصرف کننده آن در سطح جهان به شمار میرود، به ۱۰ کیلو پروتئین گیاهی نیاز است، بنابراین، برای تولید یک تن گوشت، لازم است هفت برابر بیشتر پروتئین گیاهی مصرف گردد. به عبارت دیگر ۱۴۵ میلیون تن غلاتی که خوراک دامها میگردد، تنها ۲۱ تن گوشت و محصولات جانبی تولید میکند و این بدان معناست که سالانه ۱۲۴ میلیون تن غلات به ارزش ۲۰ میلیارد دلار آمریکا به هدر میرود. در حالی که طبق محاسبات انجام گرفته این مبلغ میتواند امکان تأمین خوراک، پوشاک و مسکن کل جمعیت جهان را برای یک سال فراهم آورد.
بنیاد مک دونالد
«بنیاد
رونالد مک دونالد» که از سوی وحشتناک ترین شرکتهای تولید گرا حمایت
میشود، با نقاب نوع دوستی بر چهره خود، به کمک کودکان بیمار میشتابد، حتی
میکوشد ترحم و دلسوزی مصرف کنندگان را نیز به این موضوع معطوف سازد. حال
اگرچه اشخاص زود باور این نوع دوستی ظاهری را مورد تحسین قرار میدهند اما
باید گفت که در پس این همان شرکتهایی نهفته است که صدها کودک را در نیم
کره فقیر جهان به استمثمار میکشند. به این ترتیب مک دونالد میکوشد تا تجارت خود را به سس قداست آغشته کند.