به گزارش باشگاه خبرنگاران خوزستان؛ اردشير ياراحمدي اظهار كرد: روانشناسان درباره زمان دوره نوجواني اتفاق نظر ندارند ولي بر اساس توافقها، بين 11 سالگي تا 21 سالگي دوره نوجواني است.
اين روانشناس اظهار داشت: در دوره نوجواني شش تغيير در فرد ايجاد مي شود كه هم پدر و مادر و هم مربيان مدرسه و هم خود فرد بايد به اين تغييرات توجه داشته باشند. يكي از اين تغييرات، جسماني است كه ضمن آن، فعاليت غدد درونريز بيشتر شده و تغييراتي در ترشح هورمونها اتفاق ميافتد كه اين امر ممكن است موجب ايجاد تغييرات در خلق وخوي فرزندان و حتي ناسازگاري آنها شود.
ياراحمدي افزود: تغيير در الگوهاي ارتباطي والدين وبچهها دومين تغيير در دوره نوجواني است. در كودكي رابطه والدين با فرزند عمودي و از بالا به پايين است، به گونهاي كه والدين دستور ميدهند و بچهها اجرا ميكنند ولي در دوره نوجواني به نظر ميرسد كه اين الگو كارآيي خود را از دست ميدهد و فرد احساس ميكند به اندازه كافي بزرگ شده كه در امور خانواده مشاركت كند و انتظار دارد كه نظر او را به عنوان يك فرد بالغ مورد توجه قرار دهند. اگر پدر و مادر در اين شرايط به نظر فرزند خود اهميت ندهند و از روشها غيردموكراتيك براي هدايت او استفاده كنند قطعا به جايي نخواهند رسيد.
وي عنوان كرد: موردي كه در دوره نوجواني تغييرات بسياري به همراه دارد، تغيير در مسايل آموزشي يا به نوعي تغيير در كميت و كيفيت كارهاي تحصيل است؛ اين امر بدان دليل است بخش زيادي از انرژي فرد صرف مسايلي از جمله جسماني ميشود كه در اين ميان توجه به ظاهر شدت بيشتري پيدا ميكند، همچنين تمايل فردي براي گذارندن اوقات با دوستان افزايش مييابد و چون اين آشفتگي در فرد وجود دارد، كميت و كيفيت مسايل آموزشي و تحصيل نوجوان دستخوش تغييرات ميشود.
اين روانشناس گفت: يكي از مواردي كه توجه به آن در دوره نوجواني بسيار اهميت دارد، تغيير در نگرش بچهها نسبت به زمان است. فرد در كودكي در زمان زندگي ميكند؛ وقتي پدر و مادر در اين زمان براي آينده فرزند خود نقشه ميكشند، اين برنامهريزيها براي والدين معنيدار است ولي براي كودكشان قابل درك نيست چون به لحاظ شناختي هنوز به رشد كافي نرسيده كه مفهوم زمان را به طور كامل بفهمد. آدمهايي كه در بند گذشته هستند دچار افسردگي و كساني كه در بند آيندهاند دچار اضطرابهاي متعدد ميشوند؛ بنابراين با توجه به تغيير نگرش بچهها نسبت زمان در دوره نوجواني و به دليل اينكه در اين دوره محتواي شغل و علايق و رغبتهاي فرد مشخص ميشود، بايد اطلاعات جامعي در خصوص مساله زمان به نوجوانان داده شود. فرد در دوره نوجواني ميتواند بناي آينده خود را طرحريزي كند.
اين روانشناس اظهار كرد: تغيير در نگرشها، باورها، اعتقادات و ارزشها مورد ديگري است كه در دوره نوجواني فرد رخ ميدهد. تا زماني كه گستره ارتباطات بچهها با بيرون گسترش پيدا نكرده تمام ارزشهاي والدين در نگاه آنها، مهم جلوه ميكنند ولي با ورود به اجتماع نگرشهاي جديدي را ميبينند كه گاه اين نگرشها در محيط جامعه با نگرشهايي كه پدر و مادر دارند، در تضاد است.
ياراحمدي گفت: به طور مثال در دوران قبل از نوجواني ميآموزد كه بايد علم را فرا بگيرد ولي جامعه به او ميآموزد كه بايد فقط پول به دست آورد. در دوره نوجواني بچهها در خصوص بسياري از نگرشها و عقايد دچار بحران ميشوند كه آيا پدر و مادر درست ميگويند يا حق با جامعه است. معمولا مسايلي كه هيجان فرد درباره آنها بيشتر است و به شكل بهتري به او ارايه شده است، بيشتر مورد پذيرش فرد قرار ميگيرد لذا والدين با توجه به اين نكته بايد روشهاي مناسبي را براي تربيت و هدايت فرزند خود به كارگيرند تا علاقهمندي او به ارزشها و باورهاي درست افزايش يابد.
وي ادامه داد: جايگاه فرزند در خانواده نيز تغييراتي را در نوجواني براي فرد به همراه ميآورد، فرزند اول يا آخر بودن و دختر يا پسر بودن رابطه فرزند را با پدر و مادر و حتي اعضاي ديگر خانواده دچار تحول ميكند. والدين با توجه به اين موضوع و اهميت تغييرات دوره نوجواني، در مسئوليت دادن به فرزند خود و نوع ارتباطشان باوي بسيار دقت كنند.
اين روانشناس گفت: به راستي با توجه به اهميت توجه به تغييرات دوره نوجواني، چه عواملي باعث ميشود ناسازگاريهايي در اين دوره بوجود آيد و بچهها در نوجواني اين همه درگير بحرانها باشند؟ به نظر ميرسد اگر والدين شش تغيير ذكر شده در دوره نوجواني را در نظر بگيرند و متقاعد شوند كه اين تغييرات موجب تغيير در خلق و خوي فرزند نوجوانشان ميشود، دقت بيشتري در تعليم و تربيت او خواهند داشت.
ياراحمدي خاطرنشان كرد: تغييرات فرد در دوره نوجواني در توانمنديهاي ذهني بچهها نيز تغييرات ايجاد ميكند. وقتي توانمندي بچهها بالا است و فعاليتهايي در حد پايينتر از توانايي او بر عهدهاش گذاشته شود يا بر عكس زماني كه توانمندي فرد پايين است ولي مسئوليتهاي بزرگي به او واگذار شود، نوعي ناسازگاري پيش ميآيد.
وي اظهار كرد: در ناسازگاري بچهها در دوره نوجواني چند عامل نقش دارد، اگر خانواده در روشهاي فرزندپروري در كيفيت روابط خود با فرزند نوجوان تغيير ايجاد نكند يا در محيط مدرسه كيفيت رابطه با دانشآموز از طريق شيوه تدريس معلمان مورد توجه قرار نگيرد، بچهها دچار مشكلات رواني، اخلاقي و عاطفي ميشوند.
اين روانشناس اظهار داشت: با توجه به تغييرات در دوره نوجواني، اگر خانواده به اين عوامل توجه داشته باشد و بر اساس تغييرات اين دوره روابط خود را با فرزندان نوجوانش كيفيت بخشد، ميتواند در تعليم و تربيت فرزند خود موفق باشد.
ياراحمدي عنوان كرد: براي مواجه با هر گونه تغيير فرد در دوره نوجواني، پيشگيري از بروز مشكل در اين دوره و تداوم مشكل در آينده فرد، راهكارهايي وجود دارد.
اين روانشناس ادامه داد: با توجه به تغييرات جسماني فرد در دوره نوجواني مسايلي مانند تناسب اندام، زيبايي و جلب توجه از نظر ظاهري براي فرد بسيار اهميت پيدا ميكند، پدر و مادر بايد روي الگوي خواب، تغذيه ، ورزش و سلامتي فرزند خود سرمايهگذاري كنند. با اين اقدام نگراني نوجوان در حوزه جسماني با مرور زمان از بين ميرود.
وي افزود: همچنين در بعد شخصيتي، بچهها نياز به احترام و پذيرفتهشدن در جمع دارند. اگر فرد كمرو باشد يا خود را كمتر از گروه همسالان تصور كند، نميتواند با همسالان و ديگر افراد جامعه ارتباط برقرار كند. لذا والدين بايد تلاش كنند اين احساس حقارت و كمرو بودن را به شكلهاي علمي ريشهكن كنند تا احترام مورد نظر را كسب كند. در مسايل اجتماعي نيز والدين بايد از نوجوان بخواهند كه در فعاليتهاي گروهي مشاركت كند.
اين روانشناس با بيان اينكه بسياري از مشكلات كه در جامعه رشد كرده، مشكلات اخلاقي است، گفت: بايد در دوره كودكي و نوجواني به سؤالات بچهها در اين حوزه پاسخ مناسب دهيم تامعيارهاي سالمي براي زندگي كردن به آنها ارايه شود.
ياراحمدي افزود: زماني كه فرد نوجوان با معيارهاي درستي كه شناخته،آداب و رسوم قومي را ميپذيرد اين سنتها براي او اهميت پيدا ميكند و به عنوان يك نوجوان خود را با معيارهاي جامعه تطبيق دهد، طبيعتا رفتارهاي غيراخلاقي از خود نشان نخواهد داد.
وي ادامه داد: در مسايل آموزشي و تحصيلي فرد نيز در جهت افزايش كيفيت روابط در محيط مدرسه، بچهها بايد با روشهاي مطالعه، مديريت زمان، اختلالات يادگيري، نحوه گذراندن امتحانات، مواجه با ترس از عدم موفقيت و خطراتي در اين حوزه رخ ميدهد، آشنا شوند.
اين روانشناس معتقد است اگر بخواهيم جامعه و افرادي سالم داشته باشيم، بايد تلاش كرد آموزشهاي لازم و ضروري در خصوص شش تغيير دوره نوجواني را، به خانواده، مربيان مدرسه و فرد نوجوان داده شود تا بچهها دچار مشكلات رفتاري، اخلاقي ، اجتماعي ، خانوادگي و حتي جسمي نشوند.
ياراحمدي با بيان اينكه در دوره نوجواني و جواني به دليل تحولاتي كه در بلوغ فرد، نگرشها، ارزشها و ساير موارد رخ ميدهد، بزه در اين دوران بيشتر اتفاق ميافتد، افزود: خانوادهها توجه داشته باشند كه اهميت دادن به تغييرات در دوره نوجواني در جلوگيري از بسياري انحرافات و مشكلات در فرد و آينده او بسيار تاثيرگذار است. ناگفته نماند كه انحرافات اجتماعي مانند كج روي و بزهكاري ريشههاي مختلفي دارد؛ مسايل فردي، خانوادگي و اجتماعي در بروز اين انحرافات نقش دارد.
وي بيان كرد: در بعد مسايل فردي، فرد در برههاي از زمان نيازهايي دارد كه اگر اين نيازها به شكل صحيح ارضا نشود، پس از ورود فرد به اجتماع و گسترش روابط، براي رفع نيازهاي خود از همان روشهاي ناصحيح استفاده كند و دچار مشكل خواهد شد.
اين روانشناس گفت: يكي از تغييراتي كه در دوره نوجواني رخ ميدهد، تغييرات هورموني و شيميايي در مغز است. گاهي گفته ميشود نتيجه برخي رفتارهاي بزهكارانه افراد در بيش فعالي دوره كودكي آنها است. اگر كودك بيشفعالي به حال خود رها شود و اين اختلال درمان نشود، ممكن است دچار نوعي اختلال به نام اختلال سلوك شود. از ويژگيهاي اختلال سلوك اين است كه بسياري از رفتارهاي بزهكارانه را به همراه خود دارد.
ياراحمدي اظهار كرد: همچنين اين كجروي ها و بزهكاريها ميتواند ريشه خانوادگي داشته باشد، به طور مثال بچههاي طلاق و بچههايي كه والدين پرخاشگر يا دچار انحراف اخلاقي دارند، يقينا در معرض گرايش به بزهكاري قرار ميگيرند.
وي عنوان كرد: بزهكاريها يا انحرافات اجتماعي ريشه در جامعه نيز دارد. بيعدالتيها، نبود فرصتهاي شغلي و عدم توجه مديران موسسات و سازمانها به سلامت روان افراد ميتواند منجر به اختلالات رفتاري شود. حتي مسايل اقتصادي و عوامل آلودهكننده محيطي هم ميتواند در بروز اين اختلالات نقش داشته باشند. به طور مثال سرب موجود در هوا هم ميتواند موجب بروز اختلالات رفتاري شود.
اين روانشناس عنوان كرد: اگر بخواهيم از بسياري اختلالات رفتاري دوره نوجواني و تداوم اين مشكلات در آينده و همچنين بروز پديده بزهكاري در جامعه جلوگيري كنيم، لازم است يك همت جمعي در كشور به راه افتد و همه افراد در ابعاد و مسئوليتهاي مختلف و در حوزههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و محيطي دست به دست هم دهند تا بتوان به نتيجه دلخواه در اين زمينه رسيد./س