به گزارش
خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران اصلاحطلبان به عنوان يك جريان در تاريخ سياسي كشورمان حضور داشتند ولي عملكرد نادرست آنها در جريان تصدي دولت هفتم، هشتم و انتخابات سال 88 اين جريان را از متن نظام سياسي كشور حذف كرد از اين رو
گروه احزاب باشگاه خبرنگاران در راستاي چرايي شكست اصلاحطلبان يادداشت اختصاصي را از
"حميد رضا ترقي معاون بينالملل حزب موتلفه اسلامي" تهيه كرده است.
متن اين يادداشت به شرح زير است:طولاني شدن زنجيره شکستهاي پي در پي اصلاحطلبان در رقابتهاي انتخاباتي بعد از پديدههاي دوم خرداد از جمله پديدههاي سياسي قابل تامل در تحولات و مناسبات سياسي داخلي ايران است.
در واکاوي چرايي اين شکستها به دلايل متعددي ميتوان رسيد که به برخي از آنها اشاره ميشود.
1-ناتواني در هضم پيروزياصلاحطلبان پيروزي در دوم خرداد را نتوانستند هضم کنند و آداب آن را ناديده گرفتند و ضمن تارومار کردن سرمايه انساني با تجربه کشور که در ردههاي غيرسياسي خدمت ميکردند، بخش اجرايي را از آنها تهي کرده و به عناصر بيتجربه و صفر کيلومتر سپردند و هر کس پيام دوم خرداد را نگرفته بود حذف کردند.
2-تعارض با سياستهاي کلان نظاموقتي اصلاحطلبي اين جريان رويکرد سکولاريزه کردن کشور و دموکراتيزه کردن آن را پيدا کرد و هماهنگ با سياستهاي حزب به ترويج دموکراسيخواهي به جاي مردمسالاري ديني پرداختند، و انقلاب را تمام شده دانسته و دوگانگي قدرت را دامن زدند مشخص شد که اين اصلاحات در چارچوب قانون اساسي و اهداف و آرمانهاي انقلاب هماهنگ با سياستهاي کلان نظام نيست و با آنها تعارض دارد.
3-دوستي با دشمنان نظاماصلاحطلبان با سياست تبديل مخالف به موافق و تنشزدايي با دشمنان سر گفتگو با مخالفين و دشمنان را باز کرده و به جاي اينکه مخالفين را به موافقين تبديل کنند، خود به مخالف تبديل شدند، و به جاي اينکه در گفتگو دشمنان را قانع کنند خود قانع شدند و به مرور اين سياست موجب هماهنگي آنها با دشمن و بازي در پازل آنها شد و روحيه استکبارستيزي را از دست داده و مرز خود با دشمن را ناديده گرفتند و وادادگيهاي سياسي در برابر دشمن يکي پس از ديگري، عزت ملي و اقتدار نظام اسلامي را خدشه دار ساخت.
4-حياتي کردن پيروزي يا شکستوقتي حيات سياسي اصلاحطلبان به اوج خود رسيد شکست و پيروزي براي آنها حياتي شد و آن را در مرگ و زندگي تلقي ميکردند و با اولين شکست به قهر و انزوا افتادند از اين مرحله به بعد علت شکستهاي پي در پي اصلاحطلبان را در رقابتهاي سياسي بعد را ميتوان در موارد زير خلاصه کرد:
1-رفتار ضدرقابتي داشتن در عرصه سياسي و پايبند نبودن به قواعد رقابت، مثل عدم پذيرش نتيجه آن
2-عليرغم اينکه وجود منتقد براي کشور مفيد است ولي رويکرد انتقادي آنها براي بهبود امور نبوده و بيشتر بهانهجويي و نقزدن است و تخريب و سياهنمايي
3-در رقابت انتخاباتي هميشه سعي در استفاده از حمايت و پشتيباني بيگانگان و غرب داشته و آراءشان مربوطه به افرادي است که در هر حالت خارج از سبد حاکميت قرار ميگيرند.
4-زير سوال بردن سلامت انتخابات و عظمت حضور مردم به خاطر عدم تحمل شکست در انتخابات.
5-نشست فکري در بين اصلاحطلبان بويژه بين جريان افراطي و معتدلها.
6-اشتباهات و انحرافات فکري رهبران اصلاحات در تعامل با نظام و ولايت فقيه و عدول از اسلام سياسي و نقاهتي امام در اداره کشور
بنابراين با وجود دلايل فوق ادامه حيات سياسي بر گروهي با چنين خصوصيتي چه ضرورتي مييابد. طبيعي است که به مرور از صحنه رقابت سياسي کنار زده شوند. مگر اينکه با اصلاح خود و رفع اشکالات فوق و با نام ديگري به عرصه رقابت وارد شوند.
انتهاي پيام/