رئیس شعبه پس از قرائت کیفر خواست و درخواست قصاص از سوی والدین متوفی پسردایی متهم را به جایگاه احظار کرد که پسر دایی متهم به نام احمد در خصوص شرح ماجرا گفت: یک روز برای ذبح گوسفندی به محل مسعودیه رفته که در راه برگشت، حسین جلویش را می گیرد و به دلیل تیکه انداختن به زنی که در حال عبور از آن سوی خیابان بود، دو سیلی به وی می زند.

 این ماجرا می گذرد تا 2 ماه بعد که اکبر متهم به قتل از کمپ بیرون می آید و در حالی که فرد درگیر شده با پسردایی اش را می شناخته یک شب به سراغ آن در زیر یک پل که محل استعمال مواد مخدر روانگردان بود، می رود پس از حضور در آن مکان به پسردایی احمد خود تماس گرفته و خواستار آمدنش در آن مکان می شود.

 با صحبت  های اولیه و تعارف به دوغ به یکدیگر جرو بحث در خصوص درگیری 2 ماهه گذشته که حسین با احمد داشت بالا می گیرد و در تاریکی شب اکبر با چوب  چند ضربه سروکمر حسین می زند و در نهایت با ضربه چاقو به قفسه سینه حسین را از پای در می آورد.

 در همین حال احمد از راه رسید و با مشاهده حسین با کمک یک کارتن خواب آن را به درمانگاه رسانده و فرار می کند که صبح روز پس از حادثه حسین در بیمارستان جان خود  را از دست می دهد.

به دنبال این موضوع و شنود گفته های پسر دایی رئیس شعبه متهم را به جایگاه احظار کرده و با تقهیم اتهاماتش به وی خواستار شرح ماجرا می شود که متهم تمامی گفتار پسردایی خود را نقض کرده و مسبب مرگ حسین را پسر دایی خود معرفی می کند.