6. گام دوم برنامهریزی: قدم بعدی، نوشتن نکته به نکته کارهایی است که به آنها فکر کردهاید و باید آنها را اجرا کنید. نوشتن مرحله مهمی است كه ما بيشتر از آن غافل میشویم. بدون نوشتن همیشه فکر میکنیم کاری نداریم! باید لوستر را تمیز کنیم، پرده را بشوییم، پنجره را پاک کنیم، جارو و تی بکشیم. یعنی روی هم رفته باید 4 یا 5مورد فعالیت انجام بدهیم که به سادگی از پس آنها بر میآییم! اما اشتباه همینجاست، چون وقتی وارد فضای کار میشوید، تازه میبینید کارهایی که باید انجام بدهید، خیلی بیشتر از اینهاست، اما چون ننوشته و جزء به جزء نکرده بودید، به مرحله اجرا که میرسید با مشکل روبهرو میشوید! شیوه درست این است که هر کاری را قبل از انجام در مرحله فکر کردن (همان 80درصد اولیه) یکبار تمام و کمال در ذهنتان انجام دهید و جزء به جزء را در مرحله بعدی یادداشت کنید.
7. دقت در نوشتن: دقت در نوشتن جزئیات به اندازه خود مرحله نوشتن مهم است. دقت یعنی اینکه باید بدانید مثلا برای انجام کاری مثل شستوشوی فرش یا کابینت، به کمک چند نفر نیاز دارید. آیا نیروی کمکی میتواند فرزندتان باشد یا به نیروی همسرتان نیاز دارید؟! به طور کلی یک بخش از این جزئیات شامل این میشود که بدانید در انجام یک کار بهخصوص، به چه ابزاری و چه نیروهایی نیاز دارید. بخش دیگر هم اینکه فردی که قرار است به شما کمک کند، باید چه توانمندیهایی داشته باشد.
9. وقتی زمانبندی شما بیمار است!: بعد از اینکه تمام مراحل کار جزء به جزء یادداشت شد، نوبت به زمانبندی میرسد. زمانبندی هم یعنی تخمین اینکه انجام هر کار حدودا چقدر زمان میبرد. اشتباه مهمی که در این مرحله رخ میدهد، این است که کارها را کلی میبینید و چون جزئیات کار را تعریف نکردهاید، فراموش میکنید برای آنها زمان بگذارید، درنتیجه، در زمان اجرا مدام به زمان اضافه میشود تا جاییکه پیشبینی 2روزه شما حتی تا ساعتهای بعد از تحویل سال هم کش میآید. این دقیقا همان نشانهای است که متخصصان مدیریت زمان از آن بهعنوان یک نقص یا بیماری در زمانبندی یاد میکنند. البته کلی نگاه کردن به برنامهریزی یک عارضه دیگر هم دارد و آن چیزی نیست جز سر هم بندی کردن!
10. فهرست خرید را فراموش نکنید: کاری كه بهتر است همزمان با فهرست کردن جزئیات به آن بپردازید، تهیه فهرستی برای خرید لوازم موردنیاز در انجام كارهاي خانه است. از انواع شویندهها گرفته تا دستمال و روزنامه و نردبان و بررسی اینکه کدام از این موارد در خانه موجود است و برای تهیه کدام آنها و چه مقدار، باید برنامهریزی کنید. گاهی کافی نبودن یک شوینده برای پنجره، تمام روند برنامهریزی شما را دچار بحران میکند. مثلا فکر کنید در حال پاککردن شیشه هستید که ناگهان شوینده شما تمام میشود! باید همه چیز را نیمهکاره رها کنید و راهی خرید شوید. همین اتفاق ساده، (تازه به فرض اینکه اولین سوپرمارکت مایع تمیزکننده موردنظر شما را داشته باشد) کلی زمان پیشبینی نشده را به روند کاری شما تحمیل میکند. در حالی که تهیه یک فهرست خرید، بهسادگی شما را در برابر تمام این اتفاقهای پیشبینی نشده ایمن میکند.
11. اولویتبندی: بعد از برنامهریزی و نوشتن گام به گام وظایف، باید مشخص کنید کدام کار را کی و کجا انجام دهید، یعنی باید به اولویتها فکر کنید. آنچه مهم است توالی کارها و چرایی آنهاست و درست بعد از این مرحله است که شما میدانید چهکاری را کی، چرا و با چه جزئیاتی باید انجام دهید، هر کاری شامل چه مراحلی است و ابزار موردنیازش چیست.
12. سناریوی بحران هم داشته باشید: درنظر گرفتن احتمالها و چارهاندیشی برای آنها بسیار مهم است. مثلا درنظر گرفتن یک نیروی کمکی برای زماني که قرار است از نردبان بالا برويد و خالی کردن محیط اطراف از اشیای تیز، برنده و شکننده برای جلوگیری از اتفاقهای غیرمنتظره. باید برای پیشبینی هر کدام از این حوادث وقت بگذارید و چارهاندیشی کنید؛ یعنی سناریوی بحران داشته باشید.
13. برنامهتان را میلیمتری نچینید: حتما فکر میکنید میلیمتری چیدن برنامهها یک ابتکار فوقالعاده است؛ در حالی که این یعنی زمینهچینی برای جاماندن از یک برنامهریزی اصولی! پشت سر هم چیدن برنامهها باعث میشود یک اتفاق ساده، مثل یک تماس تلفنی 10دقیقهای که حتی به آن فکر هم نکرده بودید، شما را از زمانبندی عقب بيندازد و این عقب ماندن در کل برنامه روزانه شما جاری شود و همه چیز را به هم بریزد.
14. این 4 زمان را فراموش نکنید:
زمان استراحت: درنظر گرفتن زمانی برای استراحت از ضروریات یک برنامهریزی اصولی است. بدون درنظر گرفتن این زمان هرچند هم کوتاه، خستگی در بدن انباشته میشود و توان بدنی کاهش پیدا میکند، درنتیجه سرعت کار کم میشود. شما برای جبران این زمان از دسترفته ناچارید بیشتر از توان جسمیتان مایه بگذارید که این هم عواقب و آسیبهای خاص خودش را دارد، بنابراین لازم است بین هر دو ساعت کار برای استراحتتــان دستکم 10دقیقه زمان درنظر بگیرید. و چای یا میوهای بخورید و دوباره دست به کار شوید.
زمانی برای بازگرداندن اشیا و لوازم به جاهای خود: در پایان هر كار، كلي ابزار و وسیله از جاي اوليه خود خارج و در خانه پراکنده میشود؛ بنابراین اگر زمانی را به جمع و جور کردن این وسایل اختصاص ندهیم، هنگام نياز دوباره به هر كدام از اين وسايل، درگیر پیدا کردن آنها میشویم.
زمان هیچ: بخشی از روز را برای هیچ بگذارید. بله، دقیقا برای هیچ! یعنی در میان فهرست کارها نیمساعتی را خالی بگذارید. دقت کنید این نیم ساعت جدا از زمانهای استراحت شماست و به هیچ چیز تعلق ندارد؛ حتی به چای خوردن! این یعنی زمان شناور و به عبارت دیگر، ایجاد آمادگی برای انجام کارهای غیرمنتظره، بدون اینکه چیدمان برنامه ما به هم بریزد.