از نظر آنها کسی مرتجع است که روی این مسأله تأکید بکند . بنابراین زن را به عنوان وسیله ی التذاذ مردان معرفی کرده اند و اسمش را آزادی زن گذاشتند، در حالی که به واقع آزادی مردان هرزه برای تمتع از زن است . اروپایی ها چنین هستند آنها می گویند هر چه را که ما فهمیده ایم دنیا باید از ما تقلید کند. مایلند که جاهلیت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها می خواهند زن به سبک اروپایی را در جامعه رواج بدهند که عبارت است از سبک مد و مصرف و آرایش در انظار عمومی و ملعبه قرار دادن مسائل جنسی بین جنس . می خواهند این مسائل را به وسیله ی زنان رواج بدهند هر جا با این هدف گیری غربی ها مخالفت شود فریادشان بلند میشود !
غرب با شعار تغییر وضعیت زنان به روی صحنه آمد
در اینکه وضعیت باید تغییر کند شکی نیست؛ اما آیا برای از میان بردن بی عدالتی های اجتماعی مربوط به زنان تنها و تنها همان راه های پیشنهادی از سوی فمینیست ها وجود دارد ؟ اگر ما صورت مسأله را اشتباه فهمیده باشیم بی شک راه حل نیز به شکلی اشتباه از کار در خواهد آمد ؟ مشاهده ی زنان غربی که دیگر با هیچ یک از این موانع رو به رو نیستند نشان میدهد که باز هم شادتر و خوشبخت تر و خرسند تر از ما نیستند.
توجه به اندیشه های تنی چند از متفکران غربی در مورد زنان خالی از لطف نیست.
فردریش نیچه میگوید: زن قادر به دوستی نیست زنان گربه و پرنده یا در بهترین حالت گاو مانده اند .وقتی نزد زن میروی شلاق را فراموش نکن .
روسو: زن برای آن ساخته شده که تسلیم مرد باشد و بی عدالتی های او را تحمل کند.
فروید: زن پایین تر از مرد است بد بختی و بی چارگی زن زمانی تسکین می یابد که پسری به دنیا آورد .
ارتور شوپنهاور: زن حیوانی است با گیسوان بلند و افکار کوتاه.
توماس فالر: زن باید سه بار خانه اش را ترک کند 1. غسل تعمید؛ 2. ازدواج و 3. آرمیدن در گور .