باشگاه خبرنگاران - آنچه که همه میدانند این است که صنعت فیلمسازی آمریکا امسال بی سابقه ترین سال سیاسی اش را تجربه کرد، به طور قطع سینما هیچ گاه این چنین به دفاع تمام قد از سیاست های کاخ سفید و هم پیمان هایش نپرداخته اما باید توجه کرد هدف گیری اصلی این آثار بیشتر مسائل داخلی این کشورهاست تا تاثیرگذاری روی فکر ملت های دیگر و اگر پای دیگر کشورها هم به داستان باز می شود از آن جهت است که امپریالیسم، سیاست داخلی ممالک بلوک غرب را به آن کشورها پیوند داده است. در این میان "روباه و عقاب" بیشتر از بقیه گریبان گیر تهدیدات اجتماعی در قلمرو داخلی شان هستند بحران هویت در انگلستان که شهروند بریتانیان را بین هویت لوکال (محلی) و هویت ملی مردد گذاشته یا بحران رمانتیک آمریکا که ذهنهای مایوس از امروز و آینده را به سمت تاریخ متمایل کرده در حالی که آن جا هم چیزي براي گفتن ندارد و انواع طوفان های سهمگین و مخرب دیگر همه و همه مرگ و فروپاشی را در گوش هیولاهای باختری زمزمه می کنند و همین شد که اتاق فکرها و نهادهای اصول نویسی و تعیین مسیر در این ممالک تصمیم گرفتند تا دست به دامن مخدری به اسم سینما شوند.آخرین سری از مجموعهی جیمز باند با نام "اسکای فال" اثری است که در ظاهر کاملا اسکاپ و تفریحی ساخته شده و هدف اصلی آن فتح گیشه به نظر می رسد اما در واقع برای تبلیغ و تلقین سیاست های سلطنتی در انگلستان هم برنامه دارد با این حال عجیب است که چرا کسی چندان توجهی به مضامین سیاسی این فیلم نکرد انگار در فضای بوجود آمده بر اثر غوغاها و هوچیگری آثار مربوط به مسائل آمریکا که توجهات را تماماً به خود جلب کرده تلقین های اثری مثل "اسکای فال" که به سبک انگلیسی در صد لایه پیچیده شده توانسته است به آرامی و بی سر و صدا راه ذهن ها را بجوید، نفود کند و در این میان کسی هم نفهمد که نم نم و قطره قطره مغز او را شستشو داده اند.
*نگرانی اصلیمیدانیم که حدود دو سال بعد قرار است یک رفراندوم در انگلستان برگزار شود تا مردم بین تجزیه کشور یا حکومت پادشاهی متحد یکی را انتخاب کنند نهادهای تبلیغاتی وابسته به رژیم سلطنتی هم در تلاشند تا طی این دو سال با توسل به هر نوع ابزار تبلیغاتی ممکن، مردم انگلستان را برای پذیرفتاری سیستم فعلی راضی کنند به خصوص اینکه اخیراً در اسکاتلند فقیر نفت کشف شده و مردم آن سامان برای رسیدن به یک وضعیت مطلوب تر خواهان جدائی از حاکمیت سیاسی فعلی هستند.در فیلم اسکای فال خانم M که رئیس ام آی سیکس است نمادی از ملکه انگلستان قرار داده شده حتی سیلوا او را مادر میخواند یعنی همان لقبی که ملکه در خود بریتانیا دارد اصالت جمیز باند هم برای اولین بار در این مجموعه اسکاتلندی معرفی می شود و خانه کودکی های او قصری قدیمی در آن منطقه است که کنایه روشنی به مقر اصلی فراماسونری در اسکاتلند می زند.*دشمن تراشی برای تلقین نیاز به ملکهتوماس هانگتینتون تئوریسین آمریکایی که بعد از شوروی، اسلام را دشمن اصلی غرب معرفی کرده بود در همان مکتوبات، چین را بعد از جهان اسلام آخرین دشمن بلوک باختر خواند و در اسکای فال هم ماجرا در ترکیه شروع می شود البته ترکیه ای که بیشتر به پاکستان شبیه بود تا شهر زیبای استانبول اما بعد از سکانس های ابتدائی ماجرا سراغ هنگ کنگ، ماکائو و چین می رود در ضمن به سبب نرم افزاری شدن نبردهای جاسوسی در روزگار کنونی، در باب بی فایده شدن ام آی سیکس و حضور نیروهای انسانی اش زمزمه هائی مطرح است و باید توجه کرد نفی ام آی سیکس خود به خود لزوم وجود ملکه را در راس امور انگلستان زیر سوال می برد به همین سب در آخرین سری از مجموعه جمیز باند به نحوی روی سنت گرائی تاکید می شود که هم دل مردم منطقه اسکاتلند (باستانی ترین قسمت جزیره) به دست می آید و هم تاکید روی روش های قدیمی اداره مملکت باشد یعنی در کنار فعالیت های نرم افزاری در فضای نبردهای امنیتی، احتیاج به جاسوس های کاربلد میدانی هم هست و به این ترتیب انگلستان ملکه وام آی سیکس او را لازم دارد.*نطق الیزابت دوم از زبان خانم Mخانم M که آن را نماد ملکه خواندیم در محضر نخست وزیر برای دفاع از سازمان مطبوعش شعری از تنیسون را میخواند که مشخصا منویات ملکهی کنونی انگلستان در آن منعکس شد .اگرچه دیگر آن قدر قدرتمند نیستیم که مثل روزگاران قدیم بهشت و زمین را جابجا کنیم اشاره به امپراتوری انگستان که امروز کلاس ابرقدری را از دست داده اما هنوز همانیم که بودیم ،تنی واحد.. پادشاهی واحد که قرار است برای پذیرفتاری آن رفراندوم برگزار شود با قلب های حماسی که توسط زمان و سرنوشت ضعیف شده اما اراده اش قوی است برای کوشیدن برای جستجو کردن ، برای یافتن و نه برای تسلیم شدن.در آخرین کلمات (جستن و یافتن و..) به نحوی غیر مستقیم بیان شده که اگر پادشاهی متحد از هم فرو بپاشد نفوذ جاسوسی انگلستان در سایر مناطق دنیا هم از بین خواهد رفت.مشخص است که تمام نگرانی الیت حاکمیت در انگلستان همین جابجائی عظیم در قدرت است و روی همین حساب با توسل به تاکتیک های برآمده از روانشناسی اجتماعی تمام سعی آن ها در جلوگیری از این امر بکار می رود ملکه میداند که در برخورد با مردم خودش باید کدام حس را تقویت و تحریک کند چون متاسفانه گویا انگلیسی ها از غارت تمام دنیا توسط خوشان راضی هستند و منتظرند تا ثروت های دزدیده شده از کشورهای دیگر سر سفره هاشان بیاید ملکه سعی دارد با معرفی خود به عنوان محور اصلی کوشندگی بریتانیا در این مسیر، مردمش را به حمایت از سیستم سلطنتی ترغیب کند و به این تریب اسکای فال، پاسداری ستمگرانه از منافع گسترش یابنده یک طبقه خودخواه در جامعه جهانی را تبلیغ و تائید می کند./صيادداشت از : میلاد جلیل زاد