مجله شبانه باشگاه خبرنگاران:مصطفی صابری از مشهد با ارسال متن زیر، یادی از دوران گذشته کرده است که خواندن آن برای بازگرداندن حس و حال آن زمان به ذهن افرادی که آنرا درک کرده اند بسیار مفید است:
راستي تو دهه 60 از خود اسفند، مي پيچيد بوي شيريني زبون، در دشت و خيابون، و حتي هم بيابون، آقا هر جا مي رفتيم مهموني شيريني زبون داشتن، حالا چي مي شد يکي شيريني تخم مرغي هم داشت، خلاصه اونقدر زبون مي خورديم که از هر نوع شيريني متنفر مي شديم.
هنوز پژوهشگران اجتماعي کشف نکردن که چرا همه شيريني زبون تهيه مي کردن؟ شايد در آينده علم پيشرفت کنه و به اين يکي پي ببرن، اما بريم سراغ موضوع اصلي که درباره تکيه کلام هايي است که دهه شصتي ها مي شنيدن. مي خورديم زمين بهمون مي گفتن: مورچه ها رو کشتي، اگه گريه ميکرديم، مي شنيديم: از چشماش داره خون سفيد مياد، اگه معلق مي زديم مي گفتن خوب شد سرت به جايي نخورد، اگه قبلش بهمون گفته بودن ندو مي خوري زمين اما به رغم شنيدن هشدارهاي مکرر به رفتارمون ادامه مي داديم و مي خورديم زمين، مي گفتن: مگه بهت نگفتم!!
در اين آپشن احتمال کتک خوردن هم زياد بود چون مصدوم شده بوديم بايد تنبيه هم مي شديم! يکي از تکيه کلام هاي قديمي مادرها بلافاصله بعد از جمع کردن سفره ناهار هم اين بود: شام چي درست کنم؟ البته اين مال وقتي بود که خانم ها شام هم درست مي کردن!!اين روزها خدا نکنه خانم خونه رژيم بگيره، چون خودش چيزي نمي خوره همه بايد باهاش رژيم بگيرن!! البته فقط بعضي از خانم ها اين طورين!
يکي از پيش شرط هاي رفتن به خونه اقوام هم اين جمله معروف بود: قول بده اگه رفتيم اون جا اذيت نکني، موقع تماشاي تلويزيون هم مدام تذکر مي گرفتيم که: اون قدر پات رو به ميز تلويزيون نزن! يا عينک رو از دسته اش بگير لک نشه! جوراباتو دربيار! پاهات رو بشوي!!
مخاطبان گرامی برای ارسال آثار خویش به مطالب ذیل توجه نمایند:
1- موارد ارسالی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین مصوب جمهوری اسلامی ایران نداشته باشد.
2- نام و نام خانوادگی کاربری که قرار است به همراه اثر منتشر شود، ذکر گردد.
3- فایلهای متنی به فارسی نوشته شده باشند و آثار چند رسانه ای نیز در فرمت های متداول ارسال گردد.
4- حق ویرایش یا اصلاح موارد ارسالی محفوظ است.
bashgaheshabaneh@gmail.com برای ارسال مطالب مخاطبان گرامی در نظر گرفته شده است.