آیت‌الله مصطفی محقق داماد از جمله اصلاح‌طلبانی است که به گفته خود از وقتی هنوز یک ریش بر صورت نداشت با خاتمی دوست بوده و در عین حال می گویند از نظر قیافه ظاهری نیز به سیدمحمد خاتمی شباهت دارد.

وی نوه آیت‌الله حائری است و با اخوان لاریجانی هم نسبت خویشی نزدیکی دارد که درباره آن اینطور می‌گوید که آیت‌الله آملی لاریجانی (پدر اخوان لاریجانی) در حق او هم پدری کرده است.

 
محقق داماد به گفته خودش با دیدگاه‌های اقتصادی مرحوم طالقانی زاویه داشته است.

 
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، در ادامه منتخبی از گفت‌وگوی این چهره که زمزمه هایی درباره کاندیداتوری وی نیز وجود دارد؛ با خبرگزاری فارس را می‌خوانید:

 
ــ من فکرم اصلاح‌طلبی به معنای صحیح کلمه است نه به معنای حزبی آن. آنان می‌دانند که من عضو حزب کسی نیستم، هیچ وقت در هیچ حزبی نبوده‌ام. خودشان می‌دانند که از لحاظ فکری آنگونه نیست که صد در صد با اصولگرایان مخالف باشم، و نه صددرصد با اصلاح‌طلبان موافق. راست‌های سنتی به بنده احترام دارند و من هم برای آنان احترام قائلم. اصلاح‌طلب‌های مصطلح امروز در دوره‌ای چپ بودند که من هیچ وقت با چپ سازگاری نداشته و ندارم.

 
حتی قانون اساسی ما خالی از گرایش‌های چپ‌گرایانه نیست‌. قانون اساسی در مجلس خبرگانی نوشته شده که آیت‌الله طالقانی با مواضع اقتصادی خودش در آن عضو بوده است. به هرحال جوّ آن روز چنین بود، من از روز نخست انقلاب نسبت به مصادره‌ها معترض بودم و هنوز هم بر این نظرم که به هیچ وجه ملت ایران از این امر نه تنها سودی نبرد که زیان هم کرد.

 
 از چه نظر با چپ مخالف بودید؟

 
ـ گاهی اقدامات چپ اسلامی را از نظر اقتصادی منطبق با موازین شرعی و حقوقی نمی‌دانستم. من در قضیه بند «ج» همان موضعی را داشتم که مقام معظم رهبری داشتند (که آن زمان رئیس جمهور بودند) در آن زمان مخالف دیدگاه ایشان، میرحسین موسوی نخست وزیر و حتی هاشمی رفسنجانی بود.

 
من به عنوان اصلاح‌‌طلب حرفه‌ای شناخته نمی‌شوم. منظورم از حرفه‌ای یعنی جزء گروه نیستم. چون در ایران حزب رسمی وجود ندارد. حزب در ایران فعلی چیزی شبیه «باند» است، فرق حزب با باند این است که حزب مرامنامه دارد، اساسنامه دارد، معلوم است چه می‌خواهد و چه هدفی را دنبال می‌کند، در حالی که باند این طور نیست. برخی از افرادی که به اصلاح‌طلبی شهره‌اند به هیچ روی اصلاً نمی‌دانند که آزادی چیست! بعضی از آنان از دموکراسی و آزادی دم می‌زنند ولی نمی‌دانند چیست! من همیشه طرفدار تفکر آزاد، حقوق بشر، اسلام عقلانی، مهربان، معتدل و قانون‌گرا بوده و هستم.

 
فریادی که از بدو مسئولیت‌هایم یک ذره هم عوض نشده، قانون‌گرایی بوده و هنوز هم به همان معتقدم و راهی برای نجات کشور جز قانون‌گرایی نمی‌دانم.

 
از آقای رفسنجانی و میرحسین موسوی گفتید. درباره خاتمی چطور؟

 
ـ زمانی که من رئیس سازمان بازرسی و آقای خاتمی وزیر ارشاد بود، بر سر قانون میانمان جدل شد. بازرس فرستاده بودم برای بازرسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،‌ خاتمی به من تلفن کرد که فلانی حالا دیگر برای من بازرس می‌فرستی؟! گفتم: بازرس فرستادم اگر خلاف قانون وجود دارد بررسی شود و شاید در وزارتخانه ارشاد اسلامی خلاف قانون صورت گرفته باشد و ان‌شاء‌الله نگرفته باشد. به ایشان عرض کردم به نظر من قانون باید اجرا شود. به موجب قانون تمام ارگان‌ها و سازمان‌ها باید بازرسی شوند.

 
با همین دیدگاه قانون‌گرایی با میرحسین موسوی درگیر شدیم. به خاطر دارم میرحسین موسوی به آقای موسوی اردبیلی گفت: آقای محقق داماد آمد کابینه را به هم پیچید! وقتی جلسه مشترک کابینه و شورای عالی قضائی تشکیل شد همه از من گله می‌کردند.

 
ــ  من معتقدم قوانین عادی که در مجلس تصویب و توسط شورای نگهبان تایید می‌شود باید اجرا شود. الان هم معتقدم نجات کشور اجرای قانون است، بنده می‌گویم اگر مرّ قانون اجرا شود، بسیاری از مشکلات کشور حل می‌شود.

 
ولی همه می‌دانند که یکی از دوستان دوران جوانی من آقای سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور سابق بوده است، تقریباً از دوره‌ای که هر دو یک مو در صورت نداشتیم با هم دوست بودیم.

 
آقای خاتمی وقتی به قم آمد توسط پدر من معمم شد. ایشان با اینکه دو سال از من بزرگ‌تر است چون من زودتر از او طلبه شدم از نظر دروس حوزوی همدرس نبودیم. من بعد از گذراندن ششم ابتدایی به حوزه علیمه رفتم اما خاتمی بعد از دیپلم به حوزه علمیه آمد.

 
 
ــ حاشیه ملاعبدالله در منطق را نزد آقا سید اسدالله خراسانی خواندم، بعد در سال 1338 منطق منظومه را پیش استاد مصباح یزدی خواندم.

 
فلسفه را در قم نزد افراد مختلف رفتم و نپسندیدم، بعد از آن آیت‌الله جوادی آملی از تهران به قم آمدند و تدریس فلسفه را شروع کردند، مقداری فلسفه را نزد ایشان خواندم تا اینکه در سال 1345 خدمت استاد مرحوم مطهری سر سپردم و در قم  علامه طباطبایی تدریس می‌کردند و خدمت ایشان می‌رفتیم تا اواسط جلد سوم اسفار نزد علامه خواندم تا اینکه علامه سکته قلبی کردند و درس ایشان تعطیل شد.

 
بنابراین نزد علامه نتوانستم فلسفه را به طور کامل ادامه دهم، با معرفی علامه طباطبایی و همچنین تمجیدهای که پدرم از شهید مطهری کرد نزد ایشان درس خواندم. برنامه‌ای گذاشتم نزد آیت‌الله مطهری فلسفه را بخوانم تا اینکه یکی از استادهای فلسفه‌گوی حوزه علمیه قم شدم و استاد شرح منظومه  حکمت همزمان اصول مظفر،شرح‌لمعه در قم تدریس می‌کردم که جزو جلسه‌های گرم و به اصطلاح آبرومند قم بود و تا اینکه در سال 1360 به دعوت شورای عالی قضایی همکاری‌ام را با این سازمان برای تدوین قوانین آغاز کردم و کم کم از تدوین قوانین به سازمان بازرسی کل کشور منتقل شدم.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.