همچنین در این رابطه روایت شده از احمد عمر بن ابی شعبه ی حلبی و حسین بن یزید که وارد شدیم بر حضرت امام رضا (ع) پس گفتیم ما در دیرباز وسعت رزق و شادی عیش دوران داشتیم ولی حال بغض زمانه بر ما چیره گشته و دستمان تنگ شده و پس اگر مرحمتی فرمایید و دعا کنید که خدا روزیمان بر ما برگرداند، سپاسگذار خواهیم شد.
حضرت در جواب این چنین فرمودند: چه می خواهید بشوید؟ آیا می خواهید پادشاهان باشید؟ آیا خوشحال می کند شما را که مانند طاهر و هرثمه باشید و لکن بوده باشید بر خلاف این عقیده و آیینی بر آن هستند؟!
گفتند نه و الله ما را خوشحال نمی کند طلا و نقره های دنیوی اگر خارج از این باشیم که حال هستیم.
پسر حضرت در پایان فرمودند: نیکو کن ظن خود را به خدا یک کارشناس مذهبی در رابطه با تفهیم جمله ی آخر حضرت این چنین گفت: انسان اگر که گمانش نسبت به خدا نیکو شود و همیشه در این فکر باشد که خداوند مصلحت کارش چاره جویی می کند و به طور فرض راضی شود به روزی کم حق تعالی نیز از او قبول می کند اعمال ناچیزش را و کسی که راضی شد به کم از حلال، سبک می شود، سبز و تازه می گردد با خانواده اش و خداوند او را بینا کند به درد دنیا و دوای آن و بیرون برد او را از دنیا به سلامت به سوی دارالسلام./ز