به گزارش
گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران به نقل از شهر، فيلم «چه خوبه که برگشتي» داريوش مهرجويي، کارگردان قديمي سينماي ايران، ضمن کمدي بودن با متلک هاي سياسي همراه بود. اين ظرايف سياسي به کار رفته معلوم نبود براي جذب مخاطب است يا براي حرف زدن سياسي فيلمساز در قالب استعاره اي چون فيلم!
بر اساس اين گزارش، اين فيلم طوري ساخته شده که به جاي آن که بگوييم فيلم مهرجويي؛ بهتر است بگوييم فيلم رضا عطاران و شايد از اين سطح هم پايين تر باشد. در واقع، اگر اسم مهرجويي را در تيتراژ اين فيلم نبينيم، قطعا آن را شبيه فيلم هاي عطاران خواهيم يافت.
فيلم مهرجويي از نظر منتقدان و اصحاب رسانه حتي از فيلمفارسي هم پايين تر تلقي مي شود. با توجه به اظهارات رسانه اي ها، چنين انتظاري از کارگرداني مانند مهرجويي نداشتند. به نظر مي رسد او از نوع کارهاي قبلي خود فاصله گرفته و به فکر گيشه افتاده يا هنري در بساط خود ندارد.
در اين فيلم بازي رضا عطاران طبق معمول خوب بود؛ بطوريکه بيشتر سکانس هاي مربوط به اوست که با خنده هاي مخاطبان همراه مي شود. اين عطاران است که فيلم را براي مخاطب قابل تحمل مي کند. مهناز افشار هم قابل قبول ظاهر شده بود. حامد بهداد نقش عجيبي از خود درآورده و يک بازي خيلي بدي از خود ارائه داده بود. به نظر مي رسد روي شخصيت خود کار نکرده بود و هر کس ديگري (بازيگر معمولي) غير از او هم مي توانست به جاي او بازي کند و چه بسا بهتر از حامد بهداد! ساير بازيگران هم مثل هميشه بازي خودشان را داشتند البته حسن پورشيرازي در نقش متفاوتي نسبت به فيلم هاي قبلي خود ظاهر شده بود و مي توان گفت موفق هم عمل کرده بود.
فيلم هاي بدون دغدغهدر رابطه با اين فيلم مي توان گفت که يک کمدي بدون گره و دغدغه است و مي خواهد خوشي قشر نسبتا مرفه را به تصوير بکشد. بخش اعظم داستان بيشتر شامل ميهماني دادن و ميهماني رفتن مي شود و نوع زندگي را به تصوير مي کشد که شبيه زندگي هاي آن سوي آبي است.
نکته اي که در اين فيلم وجود دارد اين است که موارد فني در فيلم طوري رعايت شده که مي تواند مخاطب عام را تا پايان فيلم نگه دارد. مهرجويي با توجه به انتخاب بازيگران و استفاده از فنون فيلمبرداري و گنجاندن نکاتي در بزنگاه خستگي، مي تواند مخاطب را پاي فيلم نگه دارد.
«چه خوبه که برگشتي» از لحاظ سرگرمي بودن مي تواند براي مخاطب عام قابل قبول باشد؛ اما به لحاظ محتوايي هيچ چيز قابل توجهي در آن پيدا نمي شود و فقط يک سبک زندگي به نوعي مبتذل در آن به نمايش گذاشته مي شود. زندگي که در آن سر موضوعات بسيار ريز و کوچک دعواهاي بزرگ شکل مي گيرد، حتي اين دعواها و درگيري ها هم از سر جديت نيست. در واقع آن دعواها هم نوعي سرگرمي براي آدم هاي داستان «چه خوبه که برگشتي» است.
مهرجويي به بعد تربيتي هم توجه نکردهدر اين فيلم به بعد تربيتي و آموزشي فيلم براي کودکان توجهي نشده است. در جايي از داستان کودک مي خواهد که فيوز برق هاي همسايه را قطع کند و از طرف بزرگترها اين اجازه صادر مي شود؛ اما بد بودن اين عمل به آنها گوشزد نمي شود. انگار دعوا کردن و تلافي کردن کار خيلي خوبي است. در فيلم هاي ديگر (چه خارجي و چه ايراني) همواره شاهد نتيجه گيري مناسب در اينطور فيلم ها بوده ايم؛ اما اين فيلم فاقد اين نکات است.
در مجموع مي توان گفت هر کس اين فيلم را مي ساخت به محتواي فيلم توجه کوچکي مي کرد. در واقع اين فيلم چه مي خواست بگويد و چه نتيجه گيري از فيلم خود مي خواست داشته باشد، بر همگان نامعلوم است!