كارگردان یكی از پرحرف و حدیث‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران این روزها با یك فیلم متفاوت به نام «رسوایی» در جشنواره فیلم فجر حضور دارد.دفتر كارش را باید «موزه اخراجی‌ها» بنامیم؛ مكانی مملو از پوسترهای فیلم‌هایش، سنگر، فانوس و البته كتاب.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،جشنواره فیلم فجر و اكران رسوایی در عید نوروز بهانه‌ای شد تا جام جم گفت‌و‌گویی با مسعود ده‌نمكی داشته باشد. هرچند او تاكید می‌كند نه‌تنها جشنواره فیلم فجر كه هیچ مسابقه و جایزه‌ای برایش مهم نیست و اگر رسوایی را به جشنواره رسانده است تنها به احترام مردم و علاقه‌مندان به فیلم‌های قبلی‌اش بوده است.

بگذارید مستقیم سراغ رسوایی برویم. آیا ما با یك اخراجی‌های دیگر و شماره 4 آن روبه‌رو هستیم؟

نه، كاملا متفاوت است. این فیلم مضمون اجتماعی‌ ـ‌ عرفانی دارد. شخصیت اصلی روحانی و زاهدی است كه درگیر یكسری حوادث می‌شود كه برای كمك به دیگران به نوعی آبروی خودش در خطر می‌افتد و مردم دچار قضاوت‌های خاصی راجع به این آدم می‌شوند.

البته چون خودش معتقد است عزت و ذلت را خدا می‌دهد و نه حرف مردم، حاضر می‌شود این خطر و ریسك را بپذیرد.

گفتید مضمونی عرفانی دارد. خود شما در این حوزه مگر آگاهی و شناخت دارید؟

اولین خط سیر مطالعاتی من از دوران نوجوانی در زمینه عرفان نظری بود و بعد رفت و آمد و حشر و نشری كه با بعضی عرفا و بزرگان داشتم در اخراجی‌ها 1 و رسوایی تاثیر گذاشت.

اگر ارزشگذاری یا اولویت‌بندی كنیم، عدالت‌خواهی و سلوك معنوی آدم‌ها در آثارم وجود دارد. موضوع‌های دیگر مثل مناسبات سیاسی‌ ـ ‌اجتماعی یا اتفاقات، خیلی دغدغه‌ام نیست. در اولین كارم ـ فقر و فحشا ـ عدالت‌خواهی را می‌بینید، در اخراجی‌ها و رسوایی نیز تحول و سلوك معنوی آدم‌ها وجود دارد. سعی كرده‌ام این مفاهیم را با زبانی همه‌فهم طرح كنم، نه به نوع مرسوم فیلم‌های معنا‌گرایی كه بی‌مخاطب است.

با توجه به بحث‌هایی كه پس از اخراجی‌ها درگرفت، برخی منتظر بودند در رسوایی، ما ده‌نمكی متفاوت‌تری را ببینیم.

نه! جهان‌بینی من با این مسائل تغییری نمی‌كند، دعوا برسر همین جهان‌بینی است. حرف حق را می‌شنوم، ولی از اعتقاداتم عقب‌نشینی نمی‌كنم.

اساسا آثار شما از عنوان تا محتوایشان بسیار جنجالی و چالش‌‌برانگیز است؛ اخراجی‌ها، رسوایی و بعد هم كه گویا رسیده‌اید به اعدامی‌ها.

انتخاب اسم یك فیلم مثل انتخاب تیتر اول برای روزنامه است؛ باید مخاطب را بگیرد. در سینما خیلی‌ها با بودجه‌های دولتی، فیلم سفارشی می‌سازند و فقط می‌سازند و برایشان مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، مخاطب داشته باشد یا خیر.

هم فیلمسازان سفارشی این آفت را دارند و هم جریان روشنفكری. برای مخاطبان گلخانه‌ای فیلم را می‌سازند و چندان افكار عمومی و مخاطبان عام برایشان مطرح نیست.

ببینید، فیلم من تنها محدود به اسم و چند صحنه و شوخی و... نیست بلكه چند لایه دارد، لایه‌ای كه متعلق به مخاطب عام است، بخشی از آن هم به تحلیل فیلم برمی‌گردد. اساسا بسیاری از منتقدان ما، منتقد فیلم هستند و نه تحلیلگر. یعنی نقد فنی فیلم را اگر بلد باشند می‌كنند، تحلیل فیلم چیز دیگری است، تحلیل فیلم بیرون‌كشیدن لایه‌های پنهان فیلم است.

 من فكر می‌كنم اگر عرفان و نشانه‌شناسی تصویر را می‌شناختند حتی در اخراجی‌ها 1 آن را پیدا می‌كردند. اما مخاطب عام با فطرتش با این مفهوم ارتباط برقرار می‌كند و حتی با زبان طنز در اخراجی‌ها 3 خیلی از مفاهیم سیاسی و نقد دموكراسی سیاسی امروز را بیان كردم.

 اگر منتقدان ما اینها را نمی‌بینند، به این خاطر است كه خیلی از آنها سواد سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی ندارند. منتقدان مواقعی برای فیلم‌ها استعارات، تعابیر و تحلیل‌هایی دارند كه شاید منظور فیلمساز نبوده است.

 اما زمانی كه نخواهند ببینند، یك فیلم هرچقدر هم پیام درون خودش داشته باشد، نمی‌بینند! یا نمی‌خواهند ببینند یا نمی‌توانند ببینند، چون از اول با یك گاردی آمده‌اند كه فلان فیلم یك فیلم سطحی است.

چون غرض آمد هنر پوشیده شد ‌‌‌/‌‌‌ صد حجاب از دل به سوی دیده شد



ولی خیلی‌ها معتقدند فیلم‌های شما چندان نمادگرا نیست. این كه می‌گویید نشانه‌های كارهای شما توسط منتقدان تحلیل نمی‌شود، نمی‌تواند به ضعف در فرم آثار شما بازگردد؟

هیچ اثری را نمی‌توان گفت ناقص و بدون اشكال نیست. گاهی خودم هم نمی‌خواهم این لایه‌ها بیرون كشیده شود، راضی‌ام مخاطب به مناظره انتخابات آخر فیلمم بخندد تا این‌كه در موردش خیلی فكر كند. در باب دیالوگ‌هایی كه در مناظره‌های اخراجی‌ها 3 درباره آزادی داشتم قبلا ساعت‌ها مقاله می‌نوشتیم.

 اگر آن دیالوگ‌ها را یكی از كارگردان‌های جریان روشنفكری نوشته بود، منتقدان دیالوگ‌ها را منظومه می‌كردند و می‌گفتند: عجب تعابیری به كار برده است! شاید برخی آثار زمانش نباشد تا درباره‌شان حرفی زده شود و البته بخشی از مخالفت‌های منتقدان به این علت است كه می‌فهمند من چه می‌گویم.

چون بسیاری از حرف‌های من در اخراجی‌ها 2 ـ كه برخی آقایان فیلمی سطحی می‌دانند ـ پاسخ به انتقادات خیلی‌ها درباره ادامه جنگ پس از رویداد خرمشهر است. اتفاقا این منتقدان این كنایه‌های طنز را خوب می‌فهمند، ولی دردشان می‌آید تحلیلش كنند. چون درمی‌یابند، ولی نمی‌توانند پاسخگو باشند. پس فیلم را متهم به ابتذال می‌كنند.

بگذارید صریح بپرسم آیا اندیشه‌ها و باورهای شما تحت‌تاثیر یا متعلق به جریان سیاسی خاصی است؟

نه، من خودم جریانم (می‌خندد). افرادی هستند كه در دفاع مقدس جنگیدند و جزو جریان چپ هستند، آدم‌هایی هستند كه جنگیدند و عضو جریان راست هستند. بحث یك تفكر است. در همه طیف این یك نگاه آرمانگرایانه است. مرزبردار نیست. آیا همه آنهایی كه آمدند و اخراجی‌ها 3 را دیدند (فیلم نزدیك شش میلیارد تومان فروش كرد)، همه‌شان پیرو یك تفكر بودند؟ نه!

خب نه، ولی هنگام اكران فیلم‌های شما بالاخره برخی گروه‌ها با طرز تفكر و حتی رویكرد خاص سیاسی از آن حمایت كردند یا برعكس كمپین اعتراض و تحریم تشكیل دادند. شما نگران این نیستید جریان‌های سیاسی از فیلم‌های شما سوء‌استفاده كنند؟

طبیعت جریان‌های سیاسی، استفاده یا سوءاستفاده از فرصت‌هاست. اگر فیلم خوبی باشد به نفع خودشان بهره‌برداری می‌كنند. مثل فوتبال یا زلزله یا هر رخداد دیگری كه مردم به آن توجه كنند.

من حرفی را كه روزنامه‌نویس لس‌آنجلس تایمز بعد از اخراجی‌ها 2 نوشته بود‌، برای شما نقل می‌كنم: «اخراجی‌ها مناسبات آمریكا درخصوص جوانان ایران را به هم ریخت. ما فكر می‌كردیم اگر جنگی در ایران بر سر انرژی هسته‌ای دربگیرد فقط سربازهای پیر بسیجی دوران جنگ مقابل‌مان می‌آیند.»

 استقبالی كه از این فیلم شد و میلیون‌ها نفری كه در سینماها ایستادند و با هم سرود ای ایران را خواندند، باورهای ملی را نشان می‌دهد. استحاله‌ای كه ما فكر می‌كردیم، هنوز شكل نگرفته است. این فیلم توانسته مرزبندی‌ها را بشكند.

 حال دیگران بگویند سخیف است و... . من فكر می‌كنم خیلی از این گاردها حتما به دوره روزنامه‌نگاری‌ام برمی‌گردد، دوره‌ای كه چپ و راست را بی‌رحمانه نقد كردم و حالا در مركز سیبل هستم و من را از هر جناح گوشه رینگ گیر آورده‌اند و نمی‌توان از آنها توقع انصاف داشت.

جالب است منتقدان بحث تحریم، اخراجی‌ها 3 را یك‌سال قبل از اكرانش مطرح كردند و چقدر جنجال رسانه‌ای در فیس‌بوك و ماهواره‌ها بود. تلویزیون‌های رسمی مانند بی‌بی‌سی و صدای آمریكا علیه فیلم 20 ـ 10 ساعت برنامه تولید كردند.

اما وقتی سیل میلیونی مردم را می‌دیدند كه به تماشای فیلم می‌روند برای خودشان هم سوال شد چرا مردم برخلاف حرف ما این فیلم را می‌بینند و بعد به این نتیجه رسیدند از اول نباید مقاومت‌ می‌كردند و وارد این فضا می‌شدند.

منتقدان سینما یك طیف هستند و مخاطبان خاص خودشان را دارند. فقط ممكن است آنها بتوانند به ذهن مخاطبشان جهت بدهند. مثلا در جشنواره و نظرسنجی‌های جشنواره‌ای كه متاثر از نظردهی‌های منتقدان است، اما گیشه چندان متاثر از منتقد نیست.

مثلا در خصوص سریال دارا و ندار می‌دیدیم منتقدان رسمی می‌گفتند مضمون دفاع از فقرا در برابر اغنیا یا بحث فاصله طبقاتی از فیلم برنمی‌آید و همان موقع تلویزیون به صورت آنلاین نظرسنجی داشت كه 90درصد مردم پاسخ دادند: ما فیلم را به خاطر مضمونش دیدیم. برآیند افكار عمومی كجا حاصل می‌شود؟ در نظرسنجی، پای صندوق‌های رای؛ هرچند خواص پیش‌تر چیز دیگری بگویند.

اگر اخراجی‌ها و دارا و ندار طنز نبود، فكر می‌كنید باز هم این اقبال مردمی وجود داشت؟

تولیدات پرهزینه‌ای داشته‌ایم كه از اخراجی‌ها به هر شكلی تقلید كردند، اما مخاطب نداشتند. آنچه در ذهن مردم می‌ماند وابسته به تاثیرگذاری یك فیلم است. در تلویزیون بارها نظرسنجی كردند (حتی معتقدم برخی از آنها جهت‌دار بر ضد فیلم من بود)، كارشناسان می‌آمدند و بصراحت می‌گفتند فیلم ده‌نمكی فیلم بدی است، ولی یك میلیون نفر در نظرسنجی به فیلم من رای دادند. زبان طنز فقط نیست، مضمون متفاوت و بازیگران متفاوت هم دست به دست هم دادند و اثر را در نوع خودش موفق كردند.

علاقه ندارید دوباره سریال بسازید؟

تا الان ده ایده سینمایی فكر‌شده دارم. اگر هم سریالی به من پیشنهاد شود، ایده‌های سینمایی‌ام را به سریال تبدیل خواهم كرد.

با توجه به این‌كه سینمای ما در یك سال گذشته روزهای بدی را سپری می‌كند و سوژه‌هایی كه شما انتخاب می‌كنید همه‌گیر و اجتماعی هستند، فكر نمی‌كنید تلویزیون مدیوم مناسب‌تری برای فعالیت‌تان باشد؟

سینمای ما در حال رفتن به سمت تلویزیون است. نگاتیو و صنعت سینما كم‌كم جای خود را به ساخت دیجیتال و فیلم‌هایی با ساختار تلویزیونی‌می‌دهد، حتی مضامینی كه در تلویزیون انتخاب می‌شود ملتهب‌تر از سینماست: مباحث امنیتی، اخلاقی و عرفانی و حتی سیاسی. در حالی كه قبلا سینما مضامین خاص و تلویزیون موضوعات عام‌تر را می‌پرداخت، اما الان تلویزیون جلودار است.

این روزها رسوایی در جشنواره فیلم فجر اكران شده است و شما با سه فیلم قبلی خود اقبال خوبی در گرفتن جوایز از هیات داوران نداشته‌اید. امسال با فیلم رسوایی به نظرتان شرایط تفاوت خواهد كرد؟

این‌طور نمی‌شود گفت، اخراجی‌ها 1 سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگر و اخراجی‌ها 2 سیمرغ ویژه هیات داوران را گرفت.

اما همیشه حواشی پیرامون این موضوع وجود داشته است كه داوران تحت فشار برای دادن سیمرغ به شما بوده‌اند، اما به این فشار تن نداده‌اند.

هیات داورانی كه حتی در جلسه تماشای فیلم ننشسته بودند و بیرون راه می‌رفتند و از عصبانیت سیگار می‌كشیدند، نمی‌توانستند در مورد قضاوت فیلم منصف باشند. در اخراجی‌ها1، برای سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگر، شریك‌سازی كردند.

 فیلمی كه تا دقیقه 90 برگزیده مردمی بود، دیدند كه بهتر است فیلم دیگری در كنارش قرار دهند. در مورد اخراجی‌ها 2 با تجربه قبلی، فیلم را اصلا در بخش مسابقه نگذاشتند و گفتند فاقد كیفیت لازم است.

چطور امكان دارد فیلمی بدون كیفیت، 9 میلیارد تومان بفروشد؟ هفت، هشت میلیون نفر را به سینما بكشاند؟ آن هم با وجود جلوه‌های ویژه و تكنیك‌هایی كه برای اولین‌بار در سینمایمان اخراجی‌‌ها 2 به كار بست! اینها همه به حب و بغض‌های درون صنفی برمی‌گردد. برایشان سخت است آدمی با این ویژگی و ایدئولوژی‌ فیلمسازی كند.

 به قول یك كارگردان: آرزوی بسیاری از فیلمسازان است كه تنها برای یكی از آثارشان اتفاقی مانند استقبال از اخراجی‌ها 1 بیفتد. آن هم فیلم كارگردانی كه از جنس سینما نبوده و فیلم اولش اینچنین پرفروش بوده است!

با تجربه‌ای كه من از جشنواره دارم این اتفاق سینمایی دیگر برایم چندان مهم نیست. سیمرغ مردمی بدهند یا نه تفاوتی نمی‌كند؛ چون ممكن است در نظرسنجی دیگری نظر مردم عوض شود یا در قضاوت‌ها، چون نظرها سلیقه‌ای است.

پس نتیجه این می‌شود كه جایزه و سیمرغ جشنواره فیلم فجر برایتان فاقد اهمیت است؟

نه‌تنها جشنواره، بلكه به مسابقه دیگری هم فكر نمی‌كنم! چون اگر به مسابقه فكر كنم از فیلم غافل شده‌ام! طرح حرف‌هایم به بهترین شكل بدون فكر‌كردن به مسابقه یا هر چیز دیگری رسالت اصلی من است.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.