به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران ، در یکی از بیمارستان های تهران مادری 60 ساله به علت پارگی گوش بستری گشت.
پزشکان پس از معاینه دقیق و بررسی های انجام شده متوجه شدند که این خانم 60 ساله شنوایی یکی از گوش های خود را از دست داده است.
این مادر پیر که دیگر سرد و گرم روزگار را چشیده بود و به تنهايي کودکانش را سر و سامان داده بود با کلی اصرار و خواهش گوشه ای از زندگیش را برای
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران بازگو کرد.
پسرم از کودکی عاشق کشتی بود و چندین مقام آورد.
شب و روزش شده بود ورزش، آنقدر سرحال و سرزنده بود که هروقت قصه عالم در کنج دلم لانه می کرد به تماشای پسرم می نشستم.
جسور،بی باک،زرنگ و به قول بچه محلها آدم با معرفتی بود،برای خودش بین اهالی محل اعتباری کسب کرده بوده همه بر سرش قسم می خوردند.
کم کم بساط عروسی جور شد،دیری نگذشت که پسرم صاحب یک فرزند دختر شد،سنش دیگر به سی سال رسیده بود برای خودش کامل مردی شده بود.
ناگهان طوفانی خانه خراب کن که معلوم نبود از کدام طرف وزید به جانش افتاد،دوستی پیدا شد که سیگار کشیدن را برای اولین بار یادش داد،کم کم پسرم باورش نمیشد که اعتیاد به سیگار پیدا کرده ولی واقعیتی بود که او طی چند ماه سیگار را ترک کرده و به مواد افیونی نظیر هروئین روی آورده است.
همسرش که دیگر طاقت نیاورد با بخشیدن مهریه جان خود را برداشت و فرار کرد.
و پسرم ماند و من (مادر) که دیگر 60 سال از عمرم گذشته بود با پاهای ناتوانم هزاران جا برای رهاییش از چنگال اعتیاد به کمپ های مختلف رفتم.
با صدایی آهسته شبانه روز در گوشش لالایی رهایی خواندم.
همین چند روز پیش بود که او لطفی کرد و برای اینکه من صدای ناله هایش آزارم ندهد با ضرب یک سیلی پرده گوشم را پاره کرد و مرا برای همیشه در حسرت ناله اش گذاشت./ف