به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، پسری سیزده ساله که از چند سال پیش با سیگار شروع به مصرف مواد مخدر کرده بود و بعد از گذری پایپ های شیشه را همچون دوست و رفیق دیرینه خود می دانست پدرش را به آسانی هر چه تمام تر از دست داد.
دیری نپایید كه آواره کوچه و خیابان شد و این در حالی بود که پدرش وضع مالی خیلی خوبی داشت ولی حیف که دیگر از دار دنیا یک مادر بيشتر برایش باقی نمانده بود.
مادری که عاشق بود مثل تمام مادران،مثل تمامی فرشتگانی که جایشان بر روی زمین نیست.
مادری که حاضر بود تیغ در چشمش برود ولی در پای پسرش نرود.
مادری كه هر لحظه با مواد كشيدن پسرش خون دل می خورد اما پسر در خیابان ها می افتاد و مادر منت هزار خار را می کشید برای بازگرداندنش به زندگی .
تمامی این سال ها به فکر رهایی فرزندش بود بی آنکه پسر ثانیه ای به فکر مادر باشد.
در عین جوانی پیر شد ، زیر بار مسئولیت پسر غرورش شکست ، از غم فرزند کمرش خم شد.
حال پسر چند روزی است که در یکی از کمپ های ورامین بهبود یافته است.
ولی بهبودی که برای فرهاد کمتر از زهر نبود چرا که او خوب شد و به زندگی بازگشت ولی مادرش در عین خوب بودن از دنیا رفت./ف
گزارش از ندا فاضلي