در حالی که روند کوچ مربیان و کشتی‌گیران ایران به کشورهای رقیب همچنان رو به افزایش است، یک قهرمان دیگر مقدمات گرفتن تابعیت از کشور همسایه را فراهم کرده است.

در حالی که روند کوچ مربیان و کشتی‌گیران ایران به کشورهای رقیب همچنان رو به افزایش است، یک قهرمان دیگر مقدمات گرفتن تابعیت از کشور همسایه را فراهم کرده و قصد دارد با نهایی شدن قراردادش برای تیم ملی این کشور مبارزه کند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، زمانی که در رقابتهای جهانی2010 مسکو بر سکوی قهرمانی وزن 96 کیلوگرم ایستاد و پس از حمید سوریان دومین مدال طلای این پیکارها را برای کشورمان کسب کرد، هیچگاه چنین آینده ای را متصور نبود. امیرعلی اکبری به عقیده بسیاری از اهالی کشتی فرنگی یک پدیده در سنگین وزن بود که آینده ای درخشان را پیش رو داشت اما درست هنگامی که پس از کسب عنوان قهرمانی جهان در مسکو به تکرار قهرمانی در بازیهای المپیک 2012 لندن می اندیشید خواسته یا ناخواسته در بند هیولای دوپینگ گرفتار شد و محرومیتی دو ساله را پیش رو دید.

این جوان باانگیزه و آینده دار در مدت محرومیتش، روزهای پر فراز و نشیبی را تحمل کرد که به گفته خودش شاید کمتر کسی تاب تحمل آن را دارد. روزهای سیاه و تلخی که یا با حسرت از دست دادن فرصت های طلایی به شب می رسید و یا با انزوا و بی توجهی مسئولان ورزشی و هم قطاران قدیمی سپری می شد.

این روزمرگی همچنان ادامه داشت تا اینکه وی امروز در واپسین ماههای محرومیت خود، یکباره دم از رفتن از ایران می زند و رسما این خبر نه چندان خوشایند برای کشتی ایران را اعلام می کند. امیر علی اکبری در گفتگوی اختصاصی به خبرنگار مهر پاسخ داد که می خوانید:

* این روزها صحبت های زیادی در مورد رفتن کشتی گیران ایرانی به برخی کشورها مطرح می شود. شما هم یکی از این کشتی گیران هستید. فکر رفتن چطور به ذهنت رسید؟
- امیرعلی اکبری: این مساله چیزی نبود که یک شبه در ذهنم بوجود آید. من در طول مدت محرومیتم به خیلی جاها مراجعه کردم و مشکلم را گفتم. از وزارت ورزش و فدراسیون کشتی گرفته تا خیلی از سازمان های دیگر؛ اما هیچکدام از این پیگیری ها به نتیجه نرسید.

* یعنی هیچکس حاضر نشد به شما کمک کند؟
- من در طول این دو سال محرومیت حتی یک ریال از جایی کمک نگرفتم و در این سالهای سخت هر چه که برای خود و خانواده ام هزینه کردم همان پس انداز ناچیزی بود که مثلا به عنوان جایزه به من داده بودند. همانطور که می دانید یک کشتی گیر سنگین وزن که در عرصه حرفه ای و قهرمانی مشغول تمرین است، حداقل باید ماهیانه در حدود 2 تا 3 میلیون تومان برای آماده سازی جسمانی خود هزینه کند که البته این مبلغ سوای دیگر هزینه های زندگی است!

* مطمئنی که با رفتن به یک کشور دیگر این مشکلات حل می شود؟
- مدتهاست که از یکی از کشورهای صاحب نام پیشنهاد بسیار چشمگیر و مطلوبی به من شده و من چاره ای جز رفتن ندارم.

* مثلا چه پیشنهادی؟
- در یک جمله می توان گفت که اگر تمام جوایز دوران قهرمانی و مدال آوری من در مدت حضورم در تیم های ملی جوانان و بزرگسالانم را جمع کنید بازهم به یک دهم مبلغ پیش پرداخت آنها نمی رسد!

* مطمئنی که این تصمیم وسوسه انگیز و احساسی نیست؟
- من وطن فروش نیستم و عاشق ایرانم و در میدان مبارزه هم بارها با کسب چندین مدال طلا دینم را به کشورم ادا کردم اما تا زمانی که مشکلات من حل نشود چاره ای جز رفتن ندارم. خواسته های من غیر معقول و ناممکن نیست. باور کنید اگر مسئولان ورزشی حتی یک دهم پیشنهاد آن کشور خارجی را به من بدهند در کشورم می مانم و با تلاشی مضاعف همچون گذشته افتخار آفرینی می کنم.
 


* مگر خواسته شما از مسئولان ورزش چه بوده که همچنان بی پاسخ مانده؟
- خواسته من غیر معقول و زیاد نیست. من به دنبال حقم هستم که هیچگاه به آن نرسیدم. باور کنید بارها مستقیم و غیرمستقیم به بسیاری از مسئولان و متولیان ورزش گفته ام واقعا به امیر علی اکبری برای افتخارآفرینی ملی نیازی هست یا نه؟ اگر نیازی هست و می خواهند که من بمانم پس حداقل شرایط نه چندان دور از انتظار مرا بر آورده سازند. اگر هم که نیازی به من نیست آنها را به خیر و ما را به سلامت.

* با این وجود از مسئولان ورزشی به جای درخواست، نوعی مطالبه دارید!
- مطمئنا نمی توان یکطرفه به قاضی رفت. اگر من تاکنون برای کشورم افتخار کسب کرده و دینم را به وطنم ادا کردم، پس مسئولان نیز باید دین شان را من ادا کنند و توقعات مرا بر آورده کنند. چطور در زمان قهرمانی همه نوع استفاده تبلیغاتی از قهرمانان ملی می شود، اما نوبت به کمک و حمایت که می رسد هیچکس به همان قهرمان ملی توجهی ندارد؟ من علاوه بر آینده خودم باید به فکر خانواده و راحتی آنان نیز باشم، چرا که خانواده قهرمانان ملی در طول این دوران زحمات و سختی های زیادی را متحمل شده اند. پس هم اکنون نوبت ماست که برای راحتی خانواده مان تلاش کنیم.

* دستمزد و پیش پرداخت کشور مورد نظر به شما چقدر است؟
- پیش پرداخت متولیان ورزش این کشور حدود 10 برابر جوایز نقدی من در طول دوران قهرمانی در ایران است! من بعد از گذشت دو سال از قهرمانی در رقابتهای جهانی 2010 مسکو، توانستم جایزه 25 میلیون تومانی ام را دریافت کنم. در حالیکه حقوق ماهیانه من در این کشور معادل 25 میلیون تومان است! این بدان معناست که انگار من هر ماه قهرمان جهان می شوم و حقوقی معادل پاداش قهرمانان در ایران را می گیرم! البته این دستمزد سوای بهترین امکانات برای تمرین و آماده سازی است.

* ظاهرا همه ملاک هایت برای رفتن این پیشنهادات مالی است؟
- به هیچوجه اینطور نیست. به شرافتم قسم می خورم برای پول کشتی نگرفته و نمی گیرم و اگر همین امروز مشکلات جزیی من از طرف مسئولان حل شود، هیچگاه به کشور دیگری نمی روم. ولی اگر این شرایط بهبود نیابد مجبور به رفتن هستم. این واقعیات را گفتم که بعد از رفتنم نگویند امیر علی اکبری وطن فروش بود و به تیم ملی کشورش پشت کرد، بلکه بدانید مشکلات و شرایط نامناسب باعث شد تا چنین تصمیمی بگیرم. بار دیگر به صراحت می گویم اگر یک دهم پیشنهاد آن کشور خارجی از سوی متولیان ورزش کشورمان به من پرداخت می شد، هیچگاه به رفتن فکر نمی کردم.

* دوران محرومیت شما چه زمانی به پایان می رسد؟
- دو سال محرومیت من تیرماه سال آینده و درست سه ماه قبل از رقابتهای جهانی 2013 به پایان می رسد و این بدان معناست که اگر از ایران بروم می توانم برای تیم ملی کشور مقصد در رقابتهای جهانی کشتی بگیرم.

* گویا در طول مدت محرومیت رفتار خوبی با شما نشد؟
- روزهای تلخ و سیاهی را پشت سر گذاشتم و تا مرز افسردگی پیش رفتم. من برای اثبات عشق و علاقه ام به پرچم کشورم به رغم محرومیت، باز هم در اردوهای آماده سازی فرنگی کاران المپیکی حضور یافتم و برای آماده سازی بچه ها به آنان کمک کردم. اما افسوس که این رفتارها یکطرف بود و به غیر از بی توجهی و توهین چیز دیگری نصیب من نشد!

* منظورت همان داستان سالن منطقه 18 و تغییر نام آن است؟
- بله؛ البته در این مدت بی مهری های زیادی دیدم، اما حذف نام من از سالن ورزشی منطقه 18 که به نامم شروع به ساخت شده بود بدترین خاطره من است. متاسفانه رفتاری با من کردند که انگار امیرعلی اکبری هیچگاه در ورزش ایران وجود نداشته! اول گفتند مدیریت سالن را به تو می دهیم، بعدا گفتند سالن را از ما اجاره کن و در نهایت نیز نه تنها این وعده ها عملی نشد، بلکه نام مرا نیز از سر در سالن برداشتند!

* آیا برای حضور در تیم ملی کشور مذاکره کننده نیازی به رضایت نامه دارید؟
- نیازی به رضایت نامه نیست. طبق قوانین فیلا و همچنین صحبت‌هایی که با مسئولان کشتی آن کشور داشتم، چون دو سال محروم بودم و برای کشورم کشتی نگرفتم می توانم به راحتی به تیم ملی آن کشور بپیوندم.

* گویا مسئولان ورزش کشور مقصد بیشتر هوای شما را دارند تا متولیان ورزش کشورمان؟
- متاسفانه همین طور است. زمانی که به دلیل آن اتفاق تلخ محروم شدم بلافاصله از همان کشور پیشنهاد شد تا به آنجا بروم. آنان حتی به من گفتند مشکلت را حل می کنیم و ممکن است در المپیک لندن هم کشتی بگیری! اما من نرفتم و به امید بهبود وضعیت، تنهایی و انزوا را تحمل کردم. این در حالی بود که به موازات پیشنهاد خارجی ها، هیچ اقدامی از سوی مسئولان ورزشی و حتی متولیان فدراسیون کشتی برای من صورت نگرفت و حتی در پیگیری های ما توسط برخی پزشکان نیز سنگ اندازی کردند تا مبادا به نتیجه برسیم!

* آینده را چطور پیش بینی می کنید؟
- من متولد 1366 هستم و همچنان برای درخشش در رقابتهای المپیک و جهانی فرصت دارم. ضمن اینکه شرایط سنی من برای یک کشتی گیر سنگین وزن ایده آل است. به هر ترتیب دوست نداشتم افتخاراتم را بین ایران و کشور دیگری تقسیم کنم، اما چاره ای جز رفتن نیست چون امیدی به بهبود وضعیت ندارم. من دینم را به وطنم ادا کردم. حالا نوبت به خانواده ام رسیده تا با تلاش شبانه روزی دینم را به آنان نیز ادا کنم.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.