يادداشت/

"آرگو"، دروغ سيزده/ ديگران ساختند و ما ديديم ما بسازيم و...

هدف اصلي آرگو اثر حقنه يك دروغ درباره سيزده آبان پنجاه و هشت است.

باشگاه خبرنگاران-تصوير يك جمهوري خواهي غليظ يا به عبارتي يك پروپاگانداي تمام عيار كم ارزش تر از آنست كه از ميان هزاران اثر خارجي امسال انتخابش كنيم و برايش نقد بنويسيم، چون اين فيلم ضعيف تر از معيارهاي نقد فيلم است اما يكي از صدها فيلمي است كه هاليوود در هر سال مي سازد و يكي از ضعيف ترين هاي هاليوود، به اين دليل بين ما بيش از حد خودش سر و صدا كرده كه درباره ايران است و ژست سياسي گرفته، آرگو را يك فيلم هيجاني و كاملا تفريحي بدانيد كه ايده آ‌ن يك پيروي خام دستانه است از تمام كليشه ها و فاكتورهاي جواب داده هاليوود در جذب مخاطبين كف سينما البته هدف فيلم بهره وري تجاري نيست بلكه بهانه از ساخت آن اينست و آسان مي توان فهميد كه هدف اصلي اش اثر حقنه يك دروغ درباره سيزده آبان پنجاه و هشت است.

*تحريف به اسم تخيل


به اين فيلم اگرچند صحنه عشقي و چند تا رقص دسته جمعي هم اضافه مي شد به لحاظ داستان و ساختار بايد كپي يكي از فيلم هاي هيجاني هندوستان حسابش مي كرديم كه از مدل توريستي و جهانگردي آن باشد كه حتي چشم انداز آن در به  تصوير در آوردن جزئيات تهران سالهاي پنجاه و هشت و پنجاه و نه‌ هم نابلد بود و هم دروغگو غير از خيابان ها كه به هيچ وجه شبيه تهران نبودند بايد گفت مثل تمام فيلم هايي كه با قصد سياه نمايي از وضع ايران مجبورند مرتب مردم را در حال كتك زدن هم و پليس را در حال مواخذه بي دليل نشان دهند، اينجا هم هر وقت دوربين پا به يكي از خيابان هاي تهران گذاشت، وضع عمومي و اجتماعي بحراني بود و پر از كتك كاري، اعدام تروريستي ،تظاهرات، بي دليل عده اي عبوس و بدقيافه ... بود.
البته در ابتداي فيلم جمله‌ي "اين داستان واقعي است" حك شده اما حتي شبكه هاي ماهواره اي ضد نظام هم حاضر نشدند بهاي حمايت از صحت تاريخي اين فيلم را نزد افكار عمومي بپردازند و به دروغ بودن آن اعتراف كردند؛ شايد تخيل بهانه مناسبي باشد كه دروغ هاي نسنجيده و هضم ناشدني را بتوان به ميدان آورد تا  كم كم ته نشين شوند و جاي تاريخ را بگيرند.

*جمهوري خواهي يا خودخواهي


عليرغم اينكه هيچ راهي براي دفاع ز منطق تاريخي آرگو وجود ندارد اما خود فيلم سعي فراواني داشت تا حقيقت نمائي كند و براي اينكه ژست بي طرفي و واقع گرايي بگيرد به چند چيز اعتراف كرد از جمله اينكه سفارت آمريكا محل جاسوسي بوده و حتي سه مامور سيا تحت پوشش ديپلمات در ‌آنجا مشغول به كار بوده ‌اند يا  اينكه اعتراف مي كند آمريكا با كودتاي 28 مرداد حقوق ملت ايران را به نفع خود مصادره كرده.
فيلم اينها را ميگويد اما از طرفي با دور بالاي جمهوري خواهي سعي دارد مخاطب امريكايي را با اين مسائل كنار بياورد.
مي دانيم كه در مرام راست گرائي راديكال، افراد راضي اند به اين كه دولتشان تمام دنيا را غارت كند و سرسفره آنها بياورد دوره راست گرايان مدرن مثل هيتلر و موسيلني را به ياد بياورد و جمهوري خواهي امروزي هم يك نوع راست گرايي پست مدرن است.
آرگو فيلمي است كه به سبك راست راديكال، متوسل به عوام فريبي و تحريك احساسات وطني آمريكايي مي شود و حتي عليه كارتر عمل مي كند كه رئيس جمهور دموكرات بود .
اواخر فيلم مشخص مي گردد كه كارتر گفته بهتر است آن شش نفر را نجات ندهيم تا در سفارت كانادا كشته شوند و اين طور وجهه ايران در دنيا به شدت تخريب گردد.
اينجاست كه فيلم خيلي فاحش دست خودش را براي همه رو مي كند و معلوم است مي‌خواهد بگويد دموكرات ها در حال باج دادن به افكار عمومي دنيا هستند و به اين ترتيب به مردم خودشان ظلم مي شود.
در ضمن آن هم درود و آفريني كه فيلم به كانادائي ها مي‌فرستد بايد يك سياسي كاري محض در عرصه هنر دانست چرا كه تمام اين ها به اين دليل است كه آنها اخيرا سفارت خود را در تهران بسته اند يعني ما در آرگو تنها دو سفارت را در تهران مي‌بينيم آمريكا و كانادا كه هر دو امروز تعطيل اند و حتي نمائي از سر در سفارت سوئيس ديده نشد با اينكه آن نهاد خيلي بيشتر از سفارت كانادا به ماجراي گروگان گيري مربوط بود.

يادداشت: ميلاد جليل زاده
برچسب ها: آرگو ، انقلاب ، فیلم ، اکران
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار