به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران ؛ هم اکنون ما شاهد کاهش فرصت هاي شغلي در کارگاههاي کوچک توليدي هستيم. گفته مي شود اقتصاد آمريکا رو به بهبودي است اما آمار اشتغال زايي در کارگاههاي تازه تاسيس براي پنجمين سال متوالي کاهش يافته است.
برآورد تيم کين ، از اقتصاد دانان وزارت کار آمريکا حاکي از آن است که سال 2006 ، براي هر آمريکايي ، دوازده شغل وجود داشت اما شمار مشاغل در کارگاههايي که کمتر از يک سال از زمان تاسيس آنها سپري شده اند از چهار ميليون و صد هزار در سال هزارو نهصدو نودو چهار به دو و نيم ميليون در سال 2010 کاهش يافته است.
از سال 1977 تاکنون ، بطورکل تعداد شرکت ها و کارگاههاي جديد بيش از پنجاه درصد کاهش يافته است. زماني آمريکا به سرزمين فرصت ها شهرت داشت اما اکنون اين روند بطور جدي در حال دگرگوني است. در برهه کنوني ، آمريکا بطور جدي با بحران کارآفريني مواجه است و يکي از مهمترين دلايل سير نزولي آمريکا هم همين است.
هم اکنون شاهد مرگ تدريجي کارگاههاي کوچک در آمريکا هستيم و اين خبر بسيار بدي است.
شرايط اقتصادي براي کارگاههاي کوچک به شدت آلوده شده است. متاسفانه با تعداد اين کارگاهها مي توان به اين مسئله پي برد . اين تحليلگر اقتصادي در تشريح دلايل آن به نکات بسيار خوبي اشاره مي کند. بدون ترديد ، کارگاهاي کوچک کارآفريني در آمريکا رو به فراموشي است. از طرف ديگر ، قوانين حاکم بر آنها بيش از گذشته خفقان آور شده است. جاي بسي تاسف است سياستمداران ما هرگز از گذشته عبرت نمي گيرند. اوباما در اولين دوره رياست جمهور ، کوهي از قوانين جديد وضع کرد و حالا که در دور دوم هم در انتخابات به پيروزي دست يافته است ، يک سري قوانين جديد وضع کرد.
اکثر اوقات کساني که بيش از هر چيز آسيب وارد مي کنند ، همين سياستمداران و مقامات محلي هستند. مثلا در ايالت کاليفرنيا وضع کارگاههاي کوچک به يک کابوس تبديل شده است. سال دوهزارو ده کاليفرنيا از نظر ميزان ورشکستگي کارگاههاي کوچک بدترين وضع را داشت بطوريکه اين ميزان شصت و نه درصد بالاتر از حد متوسط در سطح کشور بود. اما فقط يک سال بعد ، اين ايالت از نظر کار آفريني ، بين پنجاه ايالت ، در رديف آخر قرار گرفت. با اين حال مسئولان اين ايالت همچنان قوانين جديدي وضع مي کنند و مالياتها را افزايش مي دهند. متاسفانه اين روند از منطقه اي به منطقه اي ديگر تسري يافته است و گروه زيادي از کارگاههاي کوچک درحال نابودي هستند.
اداره آمار آمريکا گزارش داد در جريان رکود اقتصادي اخير ، بيش از دويست و بيست هزار کارگاه کوچک از بين رفتند. اين در حالي است که ميزان خود اشتغال زايي بيست درصد و تعداد کارگاههاي تازه تاسيس پنجاه و سه درصد کاهش يافته است. از سال 2006 تا 2010 ، ميانگين پرداخت طرح هاي خود اشتغالي به سه هزارو هفتصدو بيست و يک دلار رسيد. با اين وضعيت چه بايد کرد؟ اول از همه بار ماليايي و قوانين وضع شده براي کارگاههاي کوچک بايد کاهش يابد. دوم اينکه توازن قدرت در آمريکا بايد بطور قابل توجهي تغيير کند.
محافظه کاران دائم از ضرورت کاهش اختيارات دولت حرف مي زنند و ليبرال ها هم معتقدند بايد قدرت و نفوذ شرکت ها کاهش يابد و اين درحالي است که هر دو جناح حق دارند. پدران ما قصد داشتند جمهوري را در آمريکا تاسيس کنند که قدرت در دست تعداد قليلي متمرکز نشود. به همين علت هم آنها تلاش کردند هنگام تدوين قانون اساسي ، اختيارات دولت فدرال را کم کنند و به همين دليل هم تعداد شرکت ها را اوايل محدود کردند. پدران ما مي خواستند قدرت شهروندان را زياد کنند. هرگز نمي خواستند نظامي بر کشور حاکم شود که دولت ها و شرکت هاي بزرگ بر همه چيز تسلط داشته باشند و مردم را در هر فرصت نابود کنند.