سامان گوران با بازي در مجموعه طنز «خنده بازار» با تيپ‌سازي از افرادي همچون مهران مديري، علي دايي، رضا صادقي و فردوسي‌پور و... معروف شد.استعداد در تقليد صداي افراد مختلف، او را در زمره يكي از بهترين تيپ‌سازان قرار داده است. سامان در حال حاضر در سريال «ميلياردر» ساخته عليرضا اميني بازي مي‌كند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه  خبرنگاران، سامان گوران دانش آموخته رشته تئاتر است و در نقش بهادر پسر نابغه‌اي كه پايش به يك شركت خانوادگي باز شده توانسته بازي خوبي از خود در سریال میلیارد به جا بگذارد. با او درباره اين نقش به گفت‌وگو نشستيم...

سريال «ميلياردر» اولين حضور جدي شما در زمينه آثار نمايشي است؟

البته اين سريال اولين حضور جدي من در يك سريال داستاني است، اما پيشتر‌ها كار تئاتر انجام مي‌دادم. مثلا در نمايش‌هايي همچون «بوي انار مي‌دهد» سيدجواد هاشمي و «يرما» به كارگرداني رضا گوران بازي داشتم، البته تاكنون پيشنهاد‌هاي زيادي براي بازي در فيلم‌هاي سينمايي يا حتي سريال‌ها داشته‌ام، اما هميشه سعي مي‌كنم نقش‌هايي را بپذيرم كه بهتر و جذاب‌تر از كارهاي قبلي‌ام باشد و بتوانم در آنها بهتر ظاهر شوم.

 به همين سبب در پذيرفتن نقش‌ها عجله ندارم. زيرا بازيگري كه ابتداي كار است، نبايد از ابتدا با نقش‌هاي ضعيف در ذهن مردم جا بيفتد. البته چند وقت پيش قرار بود در فيلم «نارنجي‌پوش» داريوش مهرجويي در نقش مكمل حامد بهداد بازي كنم، اما به لطف برخي از دوستان اين نقش از دستم رفت و كل شخصيت از متن حذف شد. حتي يادم مي‌آيد بهداد براي آرام كردن من مي‌گفت تنها رنگ سينماي ايران نارنجي نيست.

چه شد كه به ميلياردر دعوت شديد؟


پيشنهاد سپردن اين نقش به من توسط محمدرضا شريفي‌نيا صورت گرفت. خود او هم نقش را براي من توضيح داد. به من گفت قرار است در نقش يك جوان نابغه اما بسيار ساده و مهربان بازي كنم. راسش را بخواهيد همان ابتدا متوجه شدم بهادر شباهت زيادي به من دارد. او خيلي ساده و صميمي است. در مقابل بدي‌ها سكوت مي‌كند و تنها پاسخ او به طرف مقابلش اين است كه با لبخند به آنها بفهماند كارشان اشتباه است. گاهي دلم براي او مي‌سوزد. هنوز اميدوار است بتواند جلوي كارهاي بد اطرافيانش را بگيرد.

يعني مي‌خواهيد بگوييد بهادر شباهت زيادي به سامان گوران دارد؟


تا حدي بله. من از خيلي‌ها ضربه‌خورده‌ام و از سادگي‌ام سوءاستفاده شد. حتي براي پذيرفتن همين نقش هم مورد هجوم اين نارفاقتي‌ها قرار گرفتم. بسياري از همكاران قبلي‌ام با درست‌كردن پاپوش براي من مي‌خواستند اين قرارداد با من بسته نشود.

آنها تلاش زيادي براي ايجاد ذهنيت نادرست درباره من در ذهن كارگردان كردند، اما از آنجا كه دوز و كلك هيچ‌گاه به نتيجه نمي‌رسد، در هدفشان موفق نشدند و من توانستم نقش بهادر را از آن خودم كنم.

شما در تقليد صداي افراد شناخته‌شده‌اي همچون فردوسي‌پور يا علي دايي نيز موفق هستيد. اين استعداد ذاتي است يا آموزش خاصي هم ديديد؟

من از رضا شفيعي‌جم كمك زيادي مي‌گرفتم. به نظرم او يكي از با استعدادترين تيپ‌‌سازان كشور است. وي كمك زيادي در اين زمينه به من كرد. البته خود من هم تلاش زيادي در اين زمينه كردم. مثلا با اين كه استقلالي هستم، اما براي ايجاد تيپ علي دايي شش ماه مداوم بر سر تمرين آنها حاضر شدم و به خاطر دوستان زيادي كه داشتم از نزديك با دايي در ارتباط بودم و او را به دقت زير نظر مي‌گرفتم. تا بتوانم بخوبي تيپ او را بازآفريني كنم. در ضمن بايد بگويم كه تقليد صدا عبارت درستي براي بيان اين هنر نيست.

چرا؟


چون ما تقليد صدا انجام نمي‌دهيم ما تيپ‌سازي مي‌كنيم. تيپ‌سازي يعني اين كه بيايي تيپ يك شخصيت را با رعايت امانت در بياوري. تقليد صدا يعني درآوردن صدايي شبيه به فلان شخصيت. در صورتي كه من توانستم هم در رفتار هم در اخلاق و هم در حركات دست و صورت يك تيپ را خلق كنم. ضمن اين كه كار بسيار حساسي است و چون مردم با اين افراد در ارتباطند، كمي تخطي ممكن است مورد اعتراض قرار بگيرد.

مثل همان اعتراضي كه دايي كرد؟

گوران: پيشنهاد سپردن اين نقش به من توسط محمدرضا شريفي‌نيا صورت گرفت. خود او هم نقش را براي من توضيح داد. به من گفت قرار است در نقش يك جوان نابغه اما بسيار ساده و مهربان بازي كنم

اتفاقا بعد از آن موضوع نه‌تنها من، بلكه بيشتر كساني كه باعث حضور من بر سر تمرين تيم پرسپوليس شده بودند نيز توبيخ شدند و از فهرست اين تيم خط خوردند. مي‌دانيد اطلاعات غلطي به دايي داده بودند و ماجرا را به او بد منتقل كرده بودند. او هم تحت تاثير قرار گرفته بود و دفعتي عمل كرده بود. ما نمي‌خواستيم اداي كسي را دربياوريم يا او را تحقير كنيم.

به ايشان بي‌احترامي هم نكرديم. هميشه در همه جاي دنيا شخصيت‌هاي محبوب و مشهور مورد توجه قرار مي‌گيرند و از آنجا كه بينندگان با آنها در ارتباط هستند و آنها را مي‌شناسند، با اين افراد شوخي مي‌كنند. البته شوخي بايد سالم باشد و در قاعده، كه به نظرم كار من اين ويژگي را داشت.

فكر مي‌كنيد بهادر هم يك تيپ است؟

بله. به نظر من تيپ است. شايد يك چنين آدمي ما به ازاي واقعي هم داشته باشد. ما خيلي چيزها به او افزوديم تا تيپ مخصوص به خود را پيدا كند. باور نمي‌كنيد من حتي خنده‌هايش را دوست دارم.

يك اتفاق مثبت ديگري كه افتاد اين بود كه عليرضا اميني، كارگردان سريال نيز دست بچه‌ها را باز مي‌گذاشت. ايده‌هاي خوبي هم به بچه‌ها مي‌داد. مثلا خود من بداهه‌پردازي زيادي دارم. چيزهاي زيادي به نقش اضافه كرده‌ام و از تيپ‌هايي كه قبلا ساخته بودم نيز بهره برده‌ام.



اما به نظر من ميلياردر داستان خاصي ندارد. جوري كه بيننده بخواهد پيگير آن شود.


اصولا بسياري از سريال‌هاي ما آغاز خوبي ندارند. مردم نمي‌توانند بسرعت با سريال ارتباط برقرار كنند، اما ميلياردر از همان اول تكليفش با بيننده مشخص بود. ما حتي در آنونس‌هاي پيش از شروع سريال هم به بيننده نشان داديم قرار است مخاطب چه سريالي با چه داستان‌ و شخصيت‌هايي باشد.

 ‌مهم اين است كه يك سريال بتواند با بازي‌ها و داستان‌هايي كه به وجود مي‌آورد با مخاطب ارتباط لازم را برقرار كند. جذابيت ميلياردر هم به اين است كه در عين اين‌كه تكليفش با مخاطب مشخص است و بيننده مي‌داند قرار است چه اتفاقي بيفتد، اما بازي‌هاي جذاب و روان او را پاي سريال نگه مي‌دارد.

شما در سري اول و دوم خنده بازار حضور داشتيد و خيلي هم خوب درخشيديد. چه شد از اين مجموعه جدا شديد و جايتان را به شخص ديگري داديد؟

با آن گروه به مشكل برخوردم. من حتي فرصت نكردم كت و شلوار قهوه‌اي‌ام را كه اتفاقا خيلي دوستش داشتم، از استوديوي خنده بازار پس بگيرم.

اما در مصاحبه‌هايي كه با برخي از افراد گروه خنده بازار شده بود، آنها ادعا كرده بودند شما منظم نبوديد و سر وقت حاضر نمي‌شديد و همين دليل ترك شما بود.

در يك حجم كاري روزانه ،‌ يكي دو بار دير آمدن موضوعي نيست كه بتوان آن را به عنوان يك ايراد تلقي كرد. فقط بهانه بود.

به نظر من در يكي از بهترين تيپ‌سازي‌هايي كه انجام داده‌ايد نقش عادل فردوسي‌پور بود كه اتفاقا تيپ سختي هم دارد. خودتان چطور فكر مي‌كنيد؟

من نمي‌توانم به اين پرسش پاسخ دهم، اما بيشتر هنرمنداني كه من را مي‌ديدند، مي‌گفتند اين تيپ را خوب ساخته‌ام. اگر خنده بازار، خنده بازار شد به دليل سوژه‌هايي بود كه در «90 درصد» به كار مي‌برديم.

ما در آن زمان تنها تيپ‌سازي نمي‌كرديم بلكه حتي داستان‌هايي واقعي از برخي جنجال‌ها در فوتبال هم در برنامه بازسازي مي‌كرديم. مثلا ماجراي دعواي دايي و كاشاني كه سه روز بعد از اين ماجرا آن را سوژه 90 درصد قرار داديم. اين كه خيلي به روز اتفاقات را منعكس مي‌كرديم.

آيا سامان گوران را از اين به بعد در نقش‌هاي جدي هم مي‌بينيم؟

علاقه شخصي خودم اين است كه در نقش‌هاي جدي ظاهر شوم و بتوانم از پس اجراي آنها بربيايم.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار