رستاخيز و قيامت از اصول دين شرايع وحياني و الهي است. بي گمان محوري ترين اصول آموزه هاي وحياني، سه اصل توحيد، نبوت و معاد است.

به گزارش مجله شبانه  باشگاه خبرنگاران، وبلاگ منتظران در آخرین نوشته خود آورده است:

بي گمان محوري ترين اصول آموزه هاي وحياني، سه اصل توحيد، نبوت و معاد است. قيامت يكي از مسائل مرتبط با معاد است، چنان كه اصول ديگر چون عدل مرتبط با توحيد و امامت مرتبط با نبوت مي باشد. بنابراين، شناخت مهمترين اصول ديني، از طريق آموزه هاي وحياني بهترين نوع شناخت است كه انسان مي تواند كسب كند.

رستاخيز و قيامت از اصول دين شرايع وحياني و الهي است. بي گمان محوري ترين اصول آموزه هاي وحياني، سه اصل توحيد، نبوت و معاد است. قيامت يكي از مسائل مرتبط با معاد است، چنان كه اصول ديگر چون عدل مرتبط با توحيد و امامت مرتبط با نبوت مي باشد. بنابراين، شناخت مهمترين اصول ديني، از طريق آموزه هاي وحياني بهترين نوع شناخت است كه انسان مي تواند كسب كند.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا تحليل قرآن را از مسأله قيامت و اوصاف آن ارايه دهد و خوانندگان را با مهمترين و تأثيرگذارترين مسائل در زندگي انسان، آشنا سازد.

قيامت كه در زبان عربي در اصل به معناي برپايي و قيام دفعي انسان است، در فرهنگ قرآني به معناي زمان و روز برپايي مردم در پيشگاه خداوند به كار رفته است. (مفردات الفاظ القرآن الكريم، ص 691، ذيل واژه قوم)
قرآن به قيامت از ابعاد و جهات مختلف توجه داده است و در ذيل واژگاني چون القيامة، الساعة، يوم، امر الله، واقعة، حاقة و مانند آن، موضوعات و مسائل و مطالب چندي را مطرح و تبيين و تحليل نموده است. از جمله مطالبي كه درباره قيامت مي توان در آموزه هاي قرآني يافت، موضوعاتي چون آخرت، حسابرسي، حشر، ميزان، معاد، بهشت، دوزخ، عذاب ها و پاداش هاي اخروي و مانند آن است.

خداوند در آيه 9 سوره آل عمران و 43 سوره روم و نيز 47 سوره شوري و 1 و 2 سوره واقعه، به صراحت بر حتمي بودن وقوع آن اشاره و تأكيد مي كند و آن را امري برگشت ناپذير برمي شمارد. در تحليل قرآني، گردآوردن انسان ها در قيامت وعده حتمي خداوند است و هرگز نمي توان آن را منكر كرد و به تكذيب وقوع آن پرداخت. (نساء آيه 87، هود، آيه 103 و دخان، آيه 40 و تغابن، آيه 9 و مرسلات، آيات 13 و 16 و 17 و 38)

حتميت قيامت
از نظر آموزه هاي قرآني، وقوع رستاخيز و قيامت به امر تكويني، خدا، مسأله اي غير قابل انكار و تكذيب است (انعام، آيه 73 و نحل، آيه 77 و غافر، آيه 78) چنان كه برپايي قيامت، براي خداوند آسانتر از چشم بر هم نهادني است. (نحل، آيه 77)

هرچند كه علم درباره زمان وقوع آن، امري در انحصار خداوند است (لقمان، آيه 34 و احزاب، آيه 63 و فصلت، آيه 47 و آيات ديگر) ولي اين امر محتوم و قطعي در زمان خود اتفاق مي افتد و از نظر زماني بر اساس آموزه هاي قرآني، در زماني نزديك است و به زودي رستاخيز برپا خواهد شد، هرچند كه براي بسياري از مردم امري بعيد به نظر مي رسد كه مي تواند بعيد از نظر اتفاق تحققي آن باشد، چنان كه كافران و تكذيب كنندگان قيامت بر اين باورند، يا مي تواند بعيد از نظر زماني باشد كه باور بسياري از توده هاي مردم است. (طه، آيه 15 و احزاب، آيه 63 و شوري، آيه 17 و قمر، آيه 1 و نيز معارج، آيه 6)

قيامت و معاد دغدغه همگاني بشريت است؛ زيرا از زماني كه با مرگ آشنا شد، از ماهيت آن پرسش هايي مطرح كرد و تلاش نمود تا با شناخت ماهيت مرگ از ادامه زندگي آگاهي يابد. لذا با مسأله معاد و بازگشت ارواح و جان ها و حتي انسان ها همراه با كالبد جسماني، آشنا مي شود.

مهمترين سوالي كه انسان ها از پيامبران داشتند مسأله معاد و چگونگي تحقق و وقوع آن بود. همين مسأله حتي براي پيامبران اولوالعزمي چون حضرت ابراهيم (ع) مطرح بوده و وي با آن كه از وقوع آن علم حصولي داشت، خواهان آگاهي شهودي نسبت به اين واقعه مي شود كه در داستان پرندگان قرآن به آن اشاره شده است. آن حضرت (ع) پس از امكان تحققي قيامت با شهود عيني و ملموس، به اين اطمينان رسيد كه رستاخيز امري محتوم و قطعي است و اتفاق خواهد افتاد و كيفيت و چگونگي آن را نيز به چشم عيان ديد. (بقره، آيه 260)

خداوند در آياتي چند از جمله 187 سوره اعراف و 63 سوره احزاب و 12 سوره ذاريات و 1 و 2 سوره نبأ و نيز 42 سوره نازعات، گزارش مي كند كه يكي از پرسش هاي مكرر مردم از پيامبر گرامي (ص) درباره زمان وقوع قيامت بوده است. به اين معنا كه توده هاي مردم به واسطه آموزه هاي وحياني با اصل قيامت آشنا شدند، ولي همواره مسائل و مطالب پيراموني آن، دغدغه ذهني و فكري آنان بوده است.

اهداف و فلسفه قيامت
شايد آگاهي از فلسفه قيامت و هدف از برپايي آن بتواند معنا و مفهوم درستي از زندگي و مرگ نيز ارائه دهد و شيوه هاي درست زندگي را در پيش روي ما بگشايد و ما را از غفلت رهايي بخشد. از اين رو در اينجا نگاهي به فلسفه و اهداف قيامت در تحليل قرآني خواهيم داشت.

خداوند در قرآن براي برپايي قيامت، اهدافي چند برشمرده است كه عبارتند از: رحمت، حساب و كتاب، پاداش به صالحان، كيفر طالحان، جداسازي ميان صفوف حق و باطل، جزاء و كيفر بندگان و برپايي عدالت كامل و اجراي آن در حق بندگان.

خداوند در آيه 12 سوره انعام، برخورداري مردم از رحمت خداوندي را از فلسفه هاي برپايي و تحقق قيامت برمي شمارد. در حقيقت، قيامت، نوعي تكريم و اكمال و اتمام رحمت الهي برمردم است، زيرا در قيامت است كه انسان ها، مي توانند از زندگي جاودانه بهره مند شوند و از آرامش و آسايش ابدي سود برند؛ هرچند كه شماري از انسان ها، با انتخاب نادرست و غلط خويش، خود را در شقاوت ابدي و جاودانه گرفتار مي كنند. ولي اصل قيامت و فلسفه وجودي آن، رحمت الهي به بندگان و آفريده هاي خود است.

بي گمان، شرايط دنيا نمي تواند زمينه هاي احقاق حق و اجراي عدالت كامل و تمام خداوند نسبت به بندگان مكلف و عاقلي باشد كه با انتخاب آزاد و اراده مختار خويش، رفتارهاي دوگانه و متضادي را در پيش گرفته اند. از اين رو خداوند از اهداف برپايي قيامت را قيام و اجراي عدالت و برخورداري هر فرد از نتايج اعمال مختار خويش برمي شمارد. (احقاف، آيه 19)

در حقيقت با حسابرسي اعمال بندگان بر مبناي قسط و عدل در قيامت است كه هر كسي به حق عادلانه خويش مي رسد. از اين رو حسابرسي نيز به عنوان فلسفه برپايي قيامت در آيه 47 سوره انبياء و 26 سوره معارج مطرح مي شود.
خداوند در آيات 3 و 4 سوره سبا پاداش دادن به مؤمنان داراي عمل صالح را از علل برپايي رستاخير برمي شمارد و در آيه 5 همان سوره نيز كيفر نمودن تلاشگران عليه آيات خدا و آموزه هاي وحياني را از جمله اين علل معرفي مي كند. در حقيقت جزا و كيفر و پاداش بندگان، از اصلي ترين و اساسي ترين علل و فلسفه وجودي قيامت و هدف از برپايي آن است كه در آيات 26 و 28 سوره ص و 26 سوره معارج بيان و بر آن تأكيد شده است.

قرآن در آيه 26 سوره سبا و 17 سوره نبأ، جداشدن و شفاف گرديدن صفوف حق مداران از باطل گرايان را فلسفه تحقق رستاخيز معرفي مي كند.

بنابراين مي توان گفت كه از آن جايي كه دنيا قابليت و شأنيت اين امور را ندارد و شرايط براي تحقق آن كافي نيست، قيامت به عنوان مكمل دنيا برپا مي شود و رستاخيز تحقق مي يابد تا به اين امور به طور كامل رسيدگي شده و حق مطلب چنان كه شايسته و بايسته است ادا شد.

اوصاف و ويژگي هاي قيامت
خداوند در قرآن براي قيامت اوصاف و ويژگي هائي را بيان مي كند كه از جمله آنها، بزرگي و عظمت قيامت است. به اين معنا كه قيامت روزي بزرگ و با عظمت است كه انسان ها با آن مواجه خواهند شد و در برابر خداوند يكتا و يگانه مي ايستند. (انعام، آيه 15 و اعراف، آيه 59 و يونس، آيه 15 و آيات ديگر)

اين روز از جهات ديگر نيز بزرگ و عظيم است، زيرا روزي طولاني است كه گويي براي آن پاياني نيست، چرا كه هر روز قيامتي به اندازه پنجاه هزار سال دنيوي است. (معارج، آيه 4) البته در آيه 5 سوره سجده، از نظر زماني، طول هر روز آن به اندازه هزار سال گفته شده است كه به نظر مي رسد روزهاي آن همانند روزهاي كوتاه و بلند تابستان متفاوت باشد.
اما آنچه به نظر درست تر مي آيد، ارتباط كوتاهي و بلندي روز قيامت با موضوعات و متعلقات آن باشد؛ زيرا در آيه 4 سوره معارج از مسأله عروج فرشتگان و روح سخن به ميان آمده كه اين عروج در مدت زماني اتفاق مي افتد كه پنجاه هزار سال دنيوي است ولي عروج امر الهي، در مدت زمان كوتاه تري اتفاق مي افتد. اين تفاوت همانند تفاوت سرعت حركتي نور با سرعت صوت مي باشد. چنان كه سرعت نور بيشتر است و در زماني كمتر به مقصد مي رسد و زماني را كه صوت مي پيمايد تا به مقصد برسد بلندتر و طولاني تر است، همچنين، عروج امر از نظر زماني براي بازگشت، كوتاه تر از زمان بازگشت روح و فرشتگان است. براين اساس، مراد آن نيست كه روزهاي قيامت از نظر كوتاهي و بلندي متفاوت است، بلكه به معناي آن است كه سرعت عروج امر الهي بيشتر از سرعت عروج فرشتگان و روح است؛ زيرا سرعت بازگشت يك روزه امر الهي، به اندازه اي است كه معادل هزار سال دنيوي است ولي سرعت بازگشت يك روزه فرشتگان و روح به اندازه پنجاه هزار سال دنيوي مي باشد.

با اين همه، نبايد فراموش كرد كه روزهاي قيامت بلند و طولاني است، زيرا مفهوم عظيم (انعام، آيه 15) و كبير (هود، آيه 3) مي تواند افزون بر بزرگي و عظمت وجودي آن رخداد، اشاره اي نيز به بلندي و طولاني بودن روز بزرگ داشته باشد.

خداوند در آيه 46 سوره قمر، از قيامت به عنوان روزي هولناك و وحشت زا ياد مي كند كه خود بر عظمت و بزرگي آن مي افزايد. همچنين توصيف قيامت به روزي سخت و مشقت بار (هود، آيه 26 و حج، آيات 1 و 2 و انسان، آيه 10 و 27 و آيات ديگر) خود بيانگر بزرگي و عظمت آن روز از جهات ديگر است.

خداوند در آيه 7 سوره انسان، قيامت را روزي فراگير و گسترده از شر و عذاب بر مي شمارد و به انسان ها نسبت به آن روز هشدار شديد مي دهد.

همچنين در سوره مطففين، از قيامت به عنوان يوم عظيم ياد مي كند و ضمن هشدار به كم فروشان مي فرمايد: آيا آنان گمان نمي كنند كه برانگيخته مي شوند در روزي بزرگ؟! روزي كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان مي ايستند! (مطففين/6)

مستان غير مست
خداوند در سوره حج آيه 1 براي ترسيم عظمت قيامت از آن به زلزله قيامت ياد مي كند و مي فرمايد: اي مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسيد كه زلزله رستاخيز امر عظيمي است و در آيه بعد براي به تصوير كشيدن سختي آن روز مي فرمايد: روزي كه آن را مي بينيد (آن چنان وحشت، سراپاي همه را فرامي گيرد كه) هر مادر شيردهي، كودك شيرخوارش را فراموش مي كند هر زن بارداري، جنين خود را سقط مي كند و مردم را مست مي بيني، در حالي كه مست نيستند بلكه عذاب خدا شديد است!

آيه فوق يكي از صريحترين آيات در بيان احوالات قيامت است كه تصويرسازي دقيق و زيبائي از آن روز ارائه مي دهد به طوري كه براي هيچ انسان عاقل غير غافلي كوچكترين ترديدي باقي نمي ماند كه برپايي قيامت همراه با وحشت و سختي و هول و هراس براي مردم خواهد بود و لذا حواس خود را جمع كرده و از هم اكنون كه فرصت چند روزه عمر را در اختيار دارد براي مواجه شدن با آن روز وحشت زا خود را آماده مي كند و در انديشه تدارك و جبران مافات برمي آيد و سعي مي كند توشه كافي را براي آن روز - كه به تعبير قرآن هيچ مال و فرزندي براي او سودمند نخواهد بود- فراهم نمايد.

از ويژگي هاي اين روز آن است كه روزي تلخ براي كافران و مجرمان (قمر، آيات 43 و 46 و 47) و روزي امن، نور، آرامش و آسايش براي مؤمنان (تحريم، آيه 8) و محسنان (يونس، آيه 26) است و چهره هاي مؤمنان و محسنان در آن زمان شادان به خداوند مي نگرد و لذت معنوي مي برد.

از ديگر اوصاف و ويژگي هاي قيامت آن است كه امري ناگهاني و غير قابل پيش بيني براي انسان هاست و ناگهان واقع مي شود بي آن كه انسان متوجه آن شود. (انعام، آيه 31 و يوسف، آيه 107 و حج، آيه 55 و زخزف، آيه 66 و آيات ديگر)
خداوند در آياتي از جمله آيه 103 سوره هود و 3 سوره هود، اين روز را روزي آشكار و قابل مشاهده براي همگان معرفي مي كند؛ زيرا در اين روز آنچه براي توده هاي مردم غيب بوده است به امر مشهود تبديل مي شود و همگان شاهد آن روز خواهند بود و خود جزئي از آن درمي آيند و شاهد و مشهود يكي مي شود؛ چنان كه انسان هاي اهل بصير كه كشف الغطا براي آنان تحقق يافته و قيامت آنان بروز و ظهور كرده است، هم اكنون قيامت براي آنان مشهود مي باشد.

در حقيقت اين آيه مي گويد همان گونه كه اهل شهود در دنيا قيامتشان قيام كرده و مشهود آنان است، در قيامت همگان از اين قدرت و توان بهره مند خواهند شد و پرده هاي حجاب از جلوي چشمشان برداشته مي شود و حقيقت قيامت براي آنان مشهود مي شود. بنابراين، قيامت در حال حاضر براي مؤمنان خاص مشهود است و ديگران به سبب پرده نمي توانند آن را ببينند ولي پس از قيامت و فرو افكنده شدن پرده ها آنان نيز با اين واقعيت مواجه خواهند شد.
خداوند در آيه 75 سوره قصص، از بصيرت و آگاهي كامل انسان ها به احوال و اعمال خود در قيامت سخن به ميان مي آورد كه چگونه ايشان در آن زمان خود را مشهود مي بينند و شاهد و مشهود يكي مي شود. بنابراين هر انساني در قيامت، خود را چنان كه در دنيا ساخته و پرداخته مي بيند و همه پرده هاي غفلت دنيوي از ميان برداشته مي شود و حجاب تن از جان كنار مي رود و حقيقت و شاكله وجودي خود ساخته انسان برايش آشكار مي گردد. (سجده، آيه 12 و نيز سوره ق، آيه 22 و قيامت، آيات 13 و 14)

از ديگر ويژگي هاي قيامت، داشتن مواقف معين و ايستگاه ها و به اصطلاح امروزي پست هاي ايست بازرسي است كه در آياتي از جمله آيه 27 و 30 سوره انعام و آيه 31 سوره سبا و 24 سوره صافات به آن اشاره شده است. اين بدان معناست كه در آن روز، انسان ها در هر ايستگاهي مي بايست پاسخگوي موضوعي باشند. گفته شده توقف در هر ايستگاهي براي پاسخگوئي، 50 هزار سال طول خواهد كشيد.

نام هاي قيامت
برخي از صفات قيامت را مي توان از روي نام هايي كه خداوند در قرآن براي قيامت بيان كرده به دست آورد. از جمله اين نام ها مي توان به حاقة (حاقة، آيات 1 تا 3) به معناي حقيقت و روز واقع شدني، ساعة (انعام، آيات 31 و 40 و آيات ديگر) به معناي زمان معين شده، صاخة (عبس، آيه 33) به معناي روز فرياد و صيحه، طامة (نازعات، آيه 34) به معناي روز حادثه بزرگ، غاشية (غاشية، آيه 1) به معناي روز فراگير و همگاني، قارعة (قارعة، آيه 1 تا 3) به معناي روز عذاب كوبنده، نبأ عظيم (نبآ، آيه 2) به معناي خبري مهم و رخدادي بزرگ، واقعة (واقعة، آيات 1 و 2) به معناي روز تحقق يافتني، يوم الأزفة (غافر، آيه 18) به معناي روز نزديك و حتمي، يوم البعث (روم، آيه 56) به معناي روز رستاخيز و برانگيخته شدن از خاك، يوم التغابن (تغابن، آيه 9) به معناي روز احساس خسارت و زيان، يوم التلاق (غافر، آيه 15) به معناي روز ديدار و ملاقات، يوم التناد (غافر، آيه 32) به معناي روز فرياد براي كمك خواهي، يوم الجمع (تغابن، آيه 9) به معناي روز اجتماع و گرد آمدن، يوم الحساب (ابراهيم، آيه 41) به معناي روز حسابرسي، يوم الحسرة (مريم، آيه 39) به معناي روز افسوس و ندامت، يوم الحق (نبآ، آيه 39) به معناي روز استواري و حق، يوم الخروج (ق، آيه 42) به معناي روز بيرون آمدن از قبر، يوم الخلود (ق، آيه 34) به معناي روز جاويد، يوم الدين (حمد، آيه 4) به معناي روز جزا و پاداش و كيفر، يوم الفتح (سجده، آيه 29) به معناي روز پيروزي، يوم الفصل (صافات، آيه 21) روز جدايي اهل حق از باطل، يوم القيامة (بقرة، آيه 85) روز برپايي مردم نزد خداوند، يوم الموعود (بروج، آيه 2) به معناي روز وعده داده شده، يوم الوعيد (زخرف، آيه 83) به معناي روز وعده هولناك، يوم الوقت المعلوم (حجر، آيه 38) به معناي روز معين و يوم عظيم به معني روز بزرگ اشاره كرد. البته برخي روز الوقت المعلوم را به معناي آخرالزمان و مسايل پيش از قيامت دانسته اند كه زمين و زمان زير و رو مي شود.

از اين نام ها مي توان به برخي از ويژگي ها و صفات قيامت و رستاخيز پي برد و آن را روزي بزرگ و عظيم دانست كه سرنوشت جاودانگي بشر در آن روز رقم خواهد خورد.

البته آنچه در اين مقاله كوتاه بيان شد گوشه اي از اوصاف قيامت در قرآن است كه صرفا براي يادآوري بيان شد، حال آن كه سخن گفتن درباره اين واقعه بزرگ، حد و اندازه يك كتاب و چند كتاب را مي طلبد نه يك مقاله.
برچسب ها: وبلاگ ، باشگاه ، فلسفه ، قرآن ، بررسی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.