به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک ، روانشناسان به روشهای گوناگون به پژوهش درباره كودكان میپردازند و همواره یكی از مهمترین این شیوهها، جستار در نقاشی كودكان بوده است. نقاشی كودك، در حقیقت زبان دوم كودك است.هنگامی كه كودك خود را در دنیای رنگ و تصویر رها میكند، در نوازش نرم میان هماهنگی چشمان و فرمان مغز و اجرای دستان به آرامش میرسد و بهتر است كه نقاشی كودك همواره از ناخودآگاه او سرچشمه بگیرد تا این كه تقلیدی باشد تا قابلیت پژوهش و بررسی را پیدا كند.كودكان ضمن این كه از پروسه كشیدن نقاشی بدون توجه به نتیجه آن و این كه چه میكشند، لذت میبرند، در نقاشیهایشان تمامی حالات روحی خود را تخلیه میكنند و به نوعی میتوان گفت نقاشی یكی از پناهگاههای كودك است و محلی است برای انعكاس ترسها، تنشها، نیازها و كمبودهای كودك. برای مثال پدر در نقاشی كودكان این عصر یا كمرنگ است یا اصلاً وجود ندارد و این نشانه حضور بسیار كم پدران در زندگی و امور فرزندان است.اما در نقطه مقابل مادر همیشه در نقاشی كودكان، درشتتر و جلوتر از همه و با كلهای بزرگتر از دیگران ترسیم میشود.البته، توجه داشته باشید كه جزءجزء نقاشی یك كودك حامل پیامهایی است . این كه در نقاشی پدر كمرنگ است به این سبب است كه پدران كمتر در امور كودكان مشاركت دارند؛ از این رو، كمتر با آنها انس و الفت و نزدیكی پیدا میكنند.
از این رو پدران باید توجه داشته باشند اگر میخواهند كودكی موفق و خلاق داشته باشند و این كودكان از سلامت روحی برخوردار شوند، با تمام گرفتاریهایی كه دارند، برای آنها وقت بگذارند چرا كه فرزندان سرمایههای زندگی هستند و به عنوان یك هشدار باید بگویم كه 55 درصد از بچهها در نقاشیهایشان پدر را نمیكشند.كودكان بشدت نیازمند توجه والدین هستند. تكرار یك نقاشی، هم میتواند به این معنی باشد كه پدر و مادر! بیشتر به من توجه كنید. مشكلات جامعه مدرن امروزی بسیاری از حقوق طبیعی كودكان و خانوادهها را سلب كرده است. بیشتر مردم آن اندازه توجه و محبتی كه میبایست به خانواده خود داشته باشند، به سبب گرفتاریها و درگیریها لحاظ نمیكنند. درباره تكرار یك نقاشی هم وضع چنین است.
بچهها میبایست در هفته حداقل 3 بار نقاشی آزاد بكشند. چرا كه در این آزادی و رهایی، كودك آرزوها و تخیلات خود را ترسیم میكند و به نوعی تخلیه میشود و به راحتی میتوان نقاشی او را بررسی كرد؛ اما توصیه نمیكنم كه كودكان همیشه نقاشی آزاد ترسیم كنند و بهتر میدانم حتماً نقاشیهایی با موضوعات گوناگون به كودكان داده شود.موضوعاتی كه خلاقیت كودك را شكوفا كند مثل زشتی، زیبایی، نظم و ترتیب. فقط توجه داشته باشید به كودك موضوعات گسترده برای نقاشی ارائه كنید كه او با ذهنیت، خلاقیت و تخیل خود نقاشی بكشد؛ مثلاًبه جای این كه بگویید نان یا نانوایی نقاشی كن، بگویید یك نقاشی رسم كن كه بوی نان بدهد یا آدم با دیدن آن به یاد نان تازه بیفتد.
ببینید اشكالی ندارد كه گاهی به كودك چنین نقاشیهایی بدهید كه رنگآمیزی یا تقلید كند، اما بهتر است دائمی نباشد. شما حتی گاهی میتوانید یك كاغذ را تا كنید و به كودك بگویید اشكال هندسی یا هر تصویر دیگری كه دوست دارد، در یك طرف كاغذ بكشد و وقتی این كار را كرد، تای كاغذ را باز كنید و بگویید حالا همین تصویر را در تای دیگر بكش. این كار هم دقت و توجه كودك را پرورش میدهد اما دائمی بودن این شیوه، به كودك ایستایی میدهد و پویایی ذهن كودك را در تقلید صرف متوقف میكند.چیزی كه در نقاشی كودكان درباره استفاده از رنگها مهم است، تعداد رنگ است. اگر رنگهای استفاده شده در نقاشی یك كودك همیشه كمتر از سه تا پنج رنگ باشد، محل اشكال و جای بحث است؛ از این رو، میبایست والدین از چهار، پنج سالگی كودك به بعد به این موضوع توجه كنند.سن كودك در نقاشی مهم است. تا رسیدن به سن خاصی خطخطی كردن مهم نیست و همین كه كودك عضلات دستش با كشیدن خطوط قوی شود، كافی است. ولی اگر مثلاً به یك كودك 6ساله، موضوع نقاشی بدهیم باز خطخطی كند، یقیناً مشكلی وجود دارد كه میبایست بررسی شود. در نقاشیهای بچههای طلاق به سبب اضطرابها و تنشهای درونی كه در آنها وجود دارد، معمولاً چنین مواردی به چشم میخورد./س