حسین بیشتر از آب تشنه ی جواب بود نه جوابی که بخواهد کسی برای بودنش شمشیر بزند.

باشگاه خبرنگاران، هر چه بود گذشت، چه کسی بر نبودنش تعقل کرد، چه کسی به گفته هایش فکر کرد، او چه می خواست بخواهد، چند بار صدا زد هل من ناصر ینصرنی، چه قدر گفتند کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا، فکر نکنید که این برای گریه کردن است، فکر نکنید تمام شد آن چه نباید می شد، به خاطر بسپارید که این ها نه یک خاطره است، نه یک داستان و یا نه یک شعر که با سروده هایش لذت ببری و چند روزی اشک ماتم بریزی و یا آن بر روی شیشه اتومبیل ها نقاشی کنی.

راه است، روشی است برای سعادت روشی که اگر بدانی لحظه ای آرام نمی گیری کوفیان بعد از دعوت امام، از پیمان خود سر باز زدند، امام بود در انتظار منتظرانش که او را بخوانند، ما هم در زمان خود امامی داریم به همان عزیزی و به همان غریبی.

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، توام است با هل من ناثر ینصرونی در تمامی دوران، از پیامبر خاتم تا امام نائب مان گفتند این را که هر بر جمله ی نخست آگاهی یافت و بر جواب سوال دوم آری گفت سعادتمند گشت.

سرت را درد نیاورم تمام زمین دشت کربلا، سپاه امام و سپاه کفار در آن جمع، تمام روزها عاشوراست، اگر چه با شمشیر سر امام را نمی برند ولی حتی با گفته ها و کردار خود می برند، هر روز اماممان صدا می زند و یاری می خواهد که به خاطر خودت به سوی او بشتابی، دعا می کنم گوش فرا دهیم و به سوی او بشتابیم و نشویم چون کوفیان که صبح ندبه خواندند دیگر ساعت ها با امام به هر طریقی جنگیدند./ز

گزارشی از مهدی محسنی

برچسب ها: داستان ، غریبی ، امام
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار