آسمان بي شرمي اولاد آدمي را تا كجا تاب مي‌آورد كه رأس سروران عالم را در تنور گذارند تا حقايق در زير خاكستر پنهان بماند، چه با عظمت است آن لحظه كه عشق، در تنور مهمان خاكسترهاي سوخته بود.

 به گزارش خبرنگار ويژه‌نامه محّرم باشگاه خبرنگاران؛ آيا خورشيد خاكسترنشين را در تنور ديده‌اي؟ خورشيد در شب در ميان خاكسترهاي تنور طلوع مي‌كند. حقيقت را در خون ، در نور و در تنور ديدم، آه كه آسمان چگونه خواهد بود و بي شرمي اولاد آدمي را تا كجا تاب مي‌آورد كه رأس سروران عالم را در تنور گذارند تا حقايق در زير خاكستر پنهان بماند.

حقيقت در ميان تنور نيز خود را نمايان ساخت آنگاه كه ملائك به نزد سري در رفت و آمد بودند كه خورشيد نورانيت خويش را از او وامدار است. حقيقت چيست؟جز سري بريده، جز دندان‌هايي شكسته، جز بي شرمي قومي كه از فطرت خويش به دور مانده‌اند.

حقيقت را با سنگي كه بر پيشاني‌اش خورده ديدن چه زيباست، چه پرشكوه است آنگاه كه حقيقت را بر نيزه مي‌بينند و از آن مي‌گريزند. چه با عظمت است آن لحظه كه عشق، در تنور مهمان خاكسترهاي سوخته بود.

 وشايد مردمان كوفه تحمل ديدن آسمان را نداشتند، شايد تحمل شنيدن وجدان خود را نداشتند كه سر سرور اسلام را به تنور مهمان كردند. چه رازي است در ميان اين داستان كه يوسف(ع) حجت خدا را در چاه پنهان مي‌كنند و سر حسين(ع) فرزند رسول خدا(ص) را در تنور ...!

آيا اين خون از جوشيدن باز مي‌ماند؟ آيا عشق از جلوه تر شدن دست مي‌كشد؟ آيا خورشيد بر نيزه خاموش مي‌شود؟ آيا آتشي كه در ميان خاكسترهاي تنور قرار دارد به سردي خواهد گرائيد...هرگز حقيقت در تنور نيز آشكار است...!

چه شد كه امشب اينجا گذر گاه تو شد

مگر كه آه منِ خسته خضر راه تو شد

بساط چون تو سليمان و كلبه درويش

نعوذبالله گويي زاشتباه تو شد

شبي كه ظلمتش از دود آه من بد بيش

چو روز روشن از روي ماه تو شد

بگو به شيخ كه امشب بهشت موعود است

نصيب من به عيان خواه يا نخواه تو شد

تو شاه انجمن حسن و «هندي» بيدل

هر آنچه هست ز جان خاك بارگاه تو شد


يادداشت: عماد اصلاني

انتهاي پيام/پ3
برچسب ها: تنور ، امام حسین ، مقتل
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار