يكى از مسائل در مورد نهضت امام حسين عليه السلام اين است كه ماهيت اين نهضت چه بوده است ؟

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک چون نهضت ها هم مانند پديده هاى طبيعى ، ماهيت هاى مختلف دارند،اشياء و پديده هاى طبيعی ، از معدنى ها گرفته تا گياهان و انواع حيوانات ، هر كدام ماهيتى طبيعى و وضع بالخصوصى دارند.

نهضت ها و قيام هاى اجتماعى عم اين چنينند.يك شى ء را اگر بخواهيم بشناسيم ؛ يا به علل فاعلى آن مى شناسيم ، يا به علل غايى آن (كه امروز شناخت به علل غايى را چندان قبول ندارند)، يا به علل مادى آن يعنى اجزاء و عناصر تشكيل دهنده آن ، و يا به علت صورى آن ، يعنى به وضع و شكل و خصوصيتى كه در مجموع پيدا كرده است . اگر يك نهضت را هم بخواهيم بشناسيم ، ماهيتش را بخواهيم به دست آوريم ، ابتدا بايد علل و موجباتى را كه به اين نهضت منتهى شده است بشناسيم . تا آنها را نشناسيم ماهيت اين نهضت را نمى شناسيم (شناخت علل فاعلى)

نگاهى به حادثه كربلا
حادثه كربلا يك جنايت و يك تراژدى است ، يك مصيبت است ، يك رثاء است . اين صفحه را كه نگاه مى كنيم ، در آن ، كشتن بيگناه مى بينيم ، كشتن جوان مى بينيم ، شير خوار مى بينيم ، اسب بر بدن مرده تاختن مى بينيم ، آب ندادن به يك انسان مى بينيم ، زن و بچه را شلاق زده مى بينيم ، آب ندادن به يك انسان مى بينيم ، اسير را بر شتر بى جهاز سوار كردن مى بينيم ، از اين نظر قهرمان حادثه كيست ؟ واضح است وقتى كه حادثه را از جنبه جنايى نگاه كنيم ، آنكه مى خورد قهرمان نيست ، آن بيچاره مظلوم است . قهرمان حادثه در اين نگاه يزيد بن معاويه است ، عبيدالله بن زياد است ، عمر سعد است ، شمر ذى الجوشن است ، خولى است و يك عده ديگر. لذا وقتى كه صفحه سياه اين تاريخ را مطالعه مى كنيم ، فقط جنايت و رثاء بشريت را پس ‍ مى بينيم . پس اگر بخواهيم شعر بگوييم چه بايد بگوييم ؟ بايد مرثيه بگوييم و غير از مرثيه گفتن چيز ديگرى نيست كه بگوييم . بايد بگوييم :
اما آيا تاريخچه عاشورا فقط همين مصيبت است و چيز ديگرى نيست ؟
اشتباه ما همين است . اين تاريخچه يك صفحه هم دارد كه قهرمان آن صفحه ديگر پسر معاويه نيست ، پسر زياد نيست ، پسر سعد نيست ، شمر نيست . در آنجا قهرمان حسين است .
در آن صفحه ، ديگر جنايت نيست ، تراژدى نيست ، بلكه حماسه است ، افتخار و نورانيت است ، تجلى حقيقت و انسانيت است ، تجلى حق پرستى است .
آن صفحه را كه نگاه كنيم ، مى گوييم بشريت حق دارد به خودش ببالد. اما وقتى صفحه سياهش را مطالعه مى كنيم مى بينيم كه بشريت سر افكنده است و خودش را مصداق آن آيه مى بيند كه مى فرمايد: قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك مسلما
جبرئيل امين در مقابل اعلام خدا كه فرمود: انى جاعل فى الارض خليفه سوالى نمى كند، بلكه آن دسته از فرشتگان كه فقط صفحه سياه بشريت را مى ديدند و صفحه ديگر آنرا نمى ديدند، از خدا اين سوال را كردند كه : آيا مى خواهى كسانى را در زمين قرار دهى كه فساد كنند و خونها بريزند؟
 و خدا در جواب آنها فرمود: انى اعلم ما لا تعلمون ؛ من مى دانم چيزى را كه شما نمى دانيد. آن صفحه ، صفحه اى است كه ملك اعتراض مى كند؛ بشر سرافكنده است و اين صفحه صفحه اى است كه بشريت به آن افتخار مى كند.
چرا بايد حادثه كربلا را هميشه از نظر صفحه سياهش مطالعه كنيم ؟ و چرا بايد هميشه جنايت هاى كربلا گفته شود؟ چرا هميشه بايد حسين بن على از آن جنبه اى كه مورد جنايت جانيان است مورد مطالعه ما قرار بگيرد؟ چرا شعارهايى كه به نام حسين بن على مى دهيم و مى نويسيم ، از صفحه تاريك عاشورا گرفته شود؟
 چرا ما صفحه نورانى اين داستان را كمتر مطالعه مى كنيم ، در حالى كه جنبه حماسى اين داستان صد برابر جنبه جنايى آن مى چربد، و نورانيت اين حادثه بر تاريكى آن خيلى مى چربد پس بايد اعتراف كنيم كه يكى از جانى هاى بر حسين بن على ما هستيم كه از اين تاريخچه فقط يك صفحه اش را مى خوانيم ، و صفحه ديگرش را نمى خوانيم . جانى هاى بر امام حسين آنها هستند كه اين تاريخچه را از نظر هدف منحرف كرده و مى كنند.

عوامل ارزشى نهضت عاشورا
بسيارى از عوامل ها، ارزش دهنده به يك نهضت است . نهضت ها خيلى با هم فرق مى كنند. اگر روح عصبت در آن باشد، روح به اصطلاح خاكى پرستى در آن باشد، يك ارزش به نهضت مى دهد؛ و اگر روح هاى معنوى و انسانى و الهى داشته باشد، ارزش ديگرى به آن مى دهد.

هر سه عامل دخيل در نهضت حسينى به اين نهضت ارزش داد، بالخصوص عامل سوم .ولى گاهى آن كسى كه اين ارزش به او تعلق دارد، يك وضعى پيدا مى كند كه به اين ارزش ، ارزش مى دهد./س

برچسب ها: عاشورا ، نهضت ، قیام
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.